• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 26 بهمن 1396
کد مطلب : 7078
+
-

قفسه

کتاب
قفسه

«بدترین چیزی که ممکن است برای کسی پیش بیاید برای پدرم اتفاق افتاد؛ او عاشق عذاب خودش شد.» «چرا فکر می‌کنی بدترین چیز این است که...؟»..«چون کار آدم به آنجا می‌کشد که توی دلش جا برای غم و غصه هیچ‌کس نداشته باشد. ببین با من چه کار کرد. اولین خاطره‌ام از پدرم این است که یکسره با من حرف می‌زد، از چیزهایی که سر در نمی‌آوردم، ازمادرم، از اینکه آن ناکجاآبادی که در جوانی خوابش را دیده بود چطور دور و دور‌تر می‌شد،  از عذاب‌های هستی هی حرف می‌زد،  و من این استعداد بی‌مانند را داشتم که بارش را سبک کنم،  فقط با گوش دادن به او از غم و غصه خلاصش کنم. این نخستین خاطره‌ام است.»

اعتماد-آریل دورفمن - ترجمه عبدالله کوثری

این خبر را به اشتراک بگذارید