تاریخ ملتها و تشابه علتها
حسن انوشه ـ پژوهشگر تاریخ و ادبیات
وقتی کسی یا گروهی را به مطالعه تاریخ دعوت میکنیم، شاید با این سوال مواجه شویم که این کار چه جذابیتی دارد؟ این پرسش پاسخهای فراوانی دارد که برخی از آنها به سرعت به ذهن آدم منتقل میشود اما وقتی صحبت از تاریخ ملل و مردمان سرزمینهای دیگر میشود، پاسخها هم اندکند و هم کمی دور از ذهن. واقعیت این است که تفاوتهای اقلیمی و سرزمینی، فرقهایی را در نوع و نحوه زندگی، برداشتها و فرهنگها در پی دارد. اما این تفاوتها لزوما همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها را « چه در گذشته و چه حال » دربرنمیگیرد. بنابراین در زندگی و تاریخ ملل مختلف نکات تازه و در عین حال موارد مکرری وجود دارد اما نه این فرقها آنقدر زیادند که ما با کل موضوع بیگانه باشیم و نه شباهتها آنقدر فراوانند که انگار گذشته خودمان را در تاریخ آنها میبینیم. همین تفاوتها موجب جذابیت و یکنواختنبودن موضوع و نوعی تازگی در مطالعات تاریخی است. همچنین با وجود بسیاری از تفاوتها، همواره شباهتها و نزدیکیهایی در تاریخ اقوام و ملل مختلف وجود دارد، طوری که مخاطب بتواند با شخصیتهای تاریخی، اهل هر کجا باشند، همذاتپنداری کند. از سوی دیگر با وجود تشابه علتها، رفتارهای جمعی همیشه یکسان نبودهاند. مثلا خشکسالی یا فراگیرشدن بیماریهای مهلک در همهجا موجب مهاجرت نشده است. صرفنظر از همه اینها، انسان برای درک بهتر موقعیت خود، ناگزیر از شناخت نسبی دیگران است. مطالعه تاریخ ملل و سرزمینهای دیگر این فرصت را در اختیار خواننده میگذارد تا بتواند نوع برخوردهای گروههای انسانی را در زمانهای مشابه و در قبال وقایعی مانند جنگ، مصیبتهای طبیعی و... قضاوت کند. ضمن اینکه تاریخ ملتها شکلگیری تمدن را در نقاط مختلف در ذهن ما ترسیم میکند و میتوانیم از این رهگذر دریافت ذهنی بهتری از این زنجیره داشته باشیم و نقاط پیوند تمدن انسانی را در دورههای مختلف تاریخ بشر بشناسیم.