شجاع، سروش و منفعتگرایی فوتبالیست ایرانی
رسول بهروش| شجاع خلیلزاده پارسال یکی از بهترین بازیکنان پرسپولیس بود و نقش مهمی در سومین قهرمانی پیاپی سرخپوشان ایفا کرد. انصافا امسال هم او قراردادش را زودتر و سادهتر از همه تمدید کرد؛ حتی بیآنکه منتظر روشنشدن تکلیف برانکو ایوانکوویچ بماند. مسلما شجاع را بابت همه اینها میشود تحسین کرد اما وقتی مصاحبه همین آدم را در مورد لیست مازاد پرسپولیس میخوانی، ذهنیت آماتور او حسابی توی ذوق میزند. در تازهترین اظهاراتش، شجاع پردهای دیگر از تفکر منفعتگرایانه فوتبالیستهای ایرانی را به رخ میکشد؛ جماعتی که از فوتبال حرفهای فقط پولش را دوست دارند و زیاد مایل نیستند به جنبههای دیگر آن تن بدهند. استاد که دوست صمیمی سروش رفیعی است، از حال بد همخانهاش حرف زده و اینکه باشگاه نباید اسم بازیکنان مازاد را اینقدر دیر اعلام میکرد؛ اما آیا این قبیل دلسوزیها تناسبی با اصول فوتبال مدرن، بیرحم و حرفهای امروز دارد؟
مسئله بسیار ساده است. گابریل کالدرون باید مدتی با تیمش کار میکرد تا تشخیص بدهد کدام بازیکن بهکار او میآید و کدام نه؛ لابد از نظر شجاع و رفقا، مربی آرژانتینی علم غیب داشت و مثلا قبل از انعقاد قرارداد با پرسپولیس باید به مدیران باشگاه میگفت: «سروش زیاد با توپ کار میکند. به درد من نمیخورد. بنده خدا را زودتر ردش کنید برود تا از فهرست بقیه تیمها جا نمانده!». این وسط چون ایرج عرب عامل اصلی قطع همکاری با برانکو لقب گرفته و دیوارش کوتاه شده، برخی تلاش میکنند حتی حذف رفیعی یا مصلح را هم به او نسبت بدهند، درحالیکه شایان اصلا با توافق خود عرب قراردادش را تمدید کرد. مگر مدیرعامل پرسپولیس «مجنون» است که بازیکنی را نگه دارد، بعد از 3 هفته او را رد کند و بابت یک امضا، چند صد میلیون پول بدهد؟ بنابراین ساده است که نه جدایی مصلح به ابتکار او انجام شده و نه مازادشدن رفیعی. اشتباه بزرگ عرب شاید تنها جذب یکی، دو بازیکن اضافی مثل فرشاد احمدزاده و کنعانیزادگان بود که لیست را بیهوده پر کرد. کریم باقری میگوید همه خریدهای فصل جدید منهای احمدزاده با نظر خود کالدرون انجام شد و البته2بازی دوستانه اخیر نشان میدهد فرشاد جفاکار هم لااقل از نظر فنی توجه مربی آرژانتینی را جلب کرده. با این همه بیایید دست بالا را بگیریم و فرض کنیم هیچکدام از این نفرات به درد تیم نمیخورند؛ خب سؤال اینجاست که چرا یکی مثل سروش رفیعی نباید بتواند چنان گلیم خودش را از آب بیرون بکشد که جنگ بقا در پرسپولیس را از رقبایی مثل ربیعخواه، ماهینی، عالیشاه یا دیگران ببرد؟ آیا همخانه آقای خلیلزاده بهترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان است و هرچه عیب وجود دارد، متوجه عرب و کالدرون و زمین و زمان است.
فوتبال حرفهای یعنی همین؛ همانقدر که راحت و رؤیایی بالا میبرد، ممکن است آسان و کابوسوار هم بر زمین بکوبد. همین امروز هزار مثال در فوتبال روز دنیا وجود دارد از بازیکنان سرشناسی که رسما از سوی تیمهایشان پسزده شدهاند، اما باشگاه نهتنها در پی آزادکردن آنها با پرداخت غرامت توافقی نیست، بلکه به معاوضه یا درآمدزایی از جدایی این نفرات فکر میکند. رفتار رئال مادرید با گرت بیل یا خامس را ببینید و نیز سیاست بارسلونا در قبال کوتینیو را. این بازیکنان حتی به خواب امثال سروش و شایان هم نمیآیند اما قواعد فوتبال حرفهای را پذیرفتهاند و فعلا زیرنظر مربیانی تمرین میکنند که اولویتشان حفظ اینها نیست. بازیکنان ما اما از فوتبال حرفهای فقط بخش شیرین دستمزد میلیاردیاش را دوست دارند. خوب است همین حضرات توضیح بدهند کجای دنیا بازیکن حق دارد مخصوصا در فصل کلیدی نقلوانتقالات علیه مدیران باشگاه صحبت کند و دست به تضعیف موقعیت آنها بزند؟