رویینتن در برابر انتقاد!
هیوا یوسفی/ سردبیر همشهری ورزشی
مهمترین دستاورد ورزش ایران در یک رشته تیمی، همین قهرمانی والیبال در مسابقههای زیر 21 سالههای جهان بود که صداوسیما شنبهشب مردم ایران را از لذت تماشای آن محروم کرد.
منطق میگوید رسانهای که به مخاطبانش اهمیت میدهد، تلاش میکند به پرسشها و ابهامات آنها پاسخ بدهد. صداوسیما اما هنوز توضیحی رسمی درباره دلایل پخشنشدن مسابقه والیبال نداده است. توضیح غیررسمیاش هم چند جمله از مجری یک برنامه صبحگاهی بوده که طبیعی است بهدلیل سطح اطلاعات ایندست مجریان، ابهامی را برطرف نکند.
دیروز اغلب رسانهها به ادعاهای محمدرضا داورزنی، معاون وزیر ورزش استناد کردند. او که پیش از این رئیس فدراسیون والیبال بوده، گفته بود شرکتی که امتیاز پخش بازیهای والیبال جوانان جهان را خریده، بهدلیل تحریمهای آمریکا از فروش آن به ایران خودداری کرده است.
چه اندازه میتوان این ادعا را باور کرد؟
برای پاسخ به این سؤال باید اول بپرسیم داورزنی چرا به این مسئله ورود کرده است؟ آیا دلایل پخش یا عدمپخش تلویزیونی یک مسابقه به جایگاه حقوقی او ربط دارد؟
خرید و فروش امتیاز پخش یک مسابقه ورزشی، همیشه بین رایتهولدرها (شرکتهای صاحب حق پخش) و شبکههای تلویزیونی انجام میشود و هیچ ارتباطی به فدراسیونها و دیگر سازمانهای ورزشی مانند وزارت ورزش یا کمیته ملی المپیک ندارد. در نتیجه نه میشود برای حرفهای داورزنی اعتباری قائل شد و نه برای شایعاتی از این دست که تیرگی روابط سیاسی با بحرین(میزبان بازیها) و کارشکنی آنها مانع فروش سیگنال به ایران شده است.
صاحب امتیاز پخش بازیهایی مانند والیبال قهرمانی جوانان جهان، نه کشور بحرین که فدراسیون جهانی والیبال است. این فدراسیون امتیاز را به یک رایتهولدر میفروشد و او هم این امتیاز را در اختیار مشتریانش که شبکههای تلویزیونی (ازجمله IRIB) هستند، قرار میدهد.
نشانههای دیگری هم هست که باور ادعاهای داورزنی و مسئولان صداوسیما درباره دلایل عدمپخش فینال والیبال را سخت میکند. ازجمله اینکه همین چند هفته پیش مرحله نهایی لیگ ملتهای والیبال در آمریکا برگزار شد. تیم ایران هم یکی از 6 تیم این مرحله بود و بازیهایش هم بدون مشکل روی آنتن صداوسیما رفت. چطور میشود آمریکاییها برای آن مسابقات که اهمیت بیشتری هم داشت، کارشکنی نکرده، اما امکان پخش مسابقات جوانان را به بهانه تحریمها از صداوسیما گرفته باشند؟ برخلاف ادعای معاون وزیر ورزش و پاسخهای غیررسمی صداوسیما، بهنظر میرسد دلیل عدمپخش بازی ایران - ایتالیا در فینال والیبال زیر 21سالههای جهان، بیتوجهی رسانه ملی به مخاطبانش بوده است. رسانهای که در ماههای اخیر، مدیرانش نه به اعتبار کیفیت برنامههای تولیدی، که بیشتر بهدلیل لجبازی با مردم، نامشان سر زبانها بوده است.
آنها یک روز 90 را که پربییندهترین برنامه تلویزیون بوده تعطیل میکنند و مجریاش را که محبوبیتی غیرقابل قیاس با هر چهره تلویزیونی دیگری دارد، کنار میگذارند. روز دیگر عرصه را چنان تنگ میکنند که گزارشگر آرام و مطیعی مانند مزدک میرزایی پس از نزدیک به 20سال، قید همهچیز را میزند و از کشور میرود و دست آخر نمایش چشمنواز جوانان ایران در فینال مسابقههای قهرمانی جهان را بایکوت میکند.
هرکدام از این اتفاقات برای زیر و رو کردن بنیان یک رسانه کافی است، به شرطی که بقا و دوامش به رضایت مخاطبانش بند باشد. مدیران صداوسیما اما خم به ابرو نمیآورند و دلیلی نمیبینند که درباره دستهگلهایی که به آب میدهند، به کسی پاسخگو باشند. سالهاست که آنها در برابر هر انتقادی رویینتن شدهاند.