ترتیبات امنیتی در خلیجفارس
محمود اشرفی/ روزنامهنگار
اقدام مشترک نظامی نیازمند همگرایی استراتژیک است. در تنش کنونی منطقه خلیجفارس، آمریکا درصدد سازماندهی کشورهای کرانه جنوبی خلیجفارس برای مشارکت در اقدام نظامی علیه ایران است. اما همگرایی این کشورها در راستای هدف آمریکا هیچگاه شکل نخواهد گرفت و چنین پیوند استراتژیکی در راستای منافع ملی آنها نخواهد بود. مجاورت و نزدیکی به کانون تنش یک عامل مهم بازدارنده در مشارکت کشورهای عرب خلیجفارس در اقدام مشترک علیه ایران است. آمریکا همواره در مناقشات خاورمیانه از مزیت دوری جغرافیایی برخوردار بوده درحالیکه در تنش کنونی خلیجفارس کشورهای حاشیه جنوبی از این مزیت بیبهرهاند. ناهمگونی رفتار سیاسی این کشورها نیز عامل دیگری در عدمشکلگیری اجماع سیاسی موافق اهداف آمریکاست. گرایش و موضعگیریهای منطقهای قطر با سیاستهای عربستان و امارات در تضاد است. کویت سیاست سکوت و میانهروی را پیش گرفته و تمایل عمان، دوری از هرگونه تنش است.
راهبرد دیگر آمریکا برای مقابله نظامی با ایران استفاده از ناتو است. اما اکنون مدلهای استراتژیک قدیمی رایج در ناتو با توجه به فروپاشی اتحاد شوروی و انحلال پیمان ورشو، دیگر کارایی ندارد. در واقع پایان جنگ سرد آغاز رنگباختن هژمونی آمریکا در ناتو بود. دگرگونیهای ژرف در ناتو و گرایشهای متضاد و مغایر برخی اعضا با اصول بنیادین این پیمان نظامی، ناتو را از یک پیمان دفاع جمعی دور ساخته است. در این زمینه اقدام اخیر ترکیه برای خرید سامانه موشکی اس400 مثالزدنی است. آمریکا در تنش خلیجفارس فاقد توانایی برای اجماع منطقهای و جهانی جهت اقدام مشترک نظامی علیه ایران است. چینش سیاسی و نظامی در خلیجفارس در آینده شکل رویارویی نظامی نداشته و در قالب استقرار ترتیبات امنیتی برای حفاظت از عبور و مرور از تنگه استراتژیک هرمز خواهد بود؛ ترتیباتی امنیتی که نقش تعیینکننده ایران را نمیتوان در آن نادیده انگاشت.