تلاش خستگیناپذیر این 500هزار نفر
فروزان آصف نخعی/ روزنامهنگار
در گرمای بیش از 40 درجه تهران، عدهای دغدغه احیای مشارکت و هویت شهروندی داشتند. آن هم در سکوت خبری صدا وسیما، و حمله برخی جریانهای سیاسی تحت این عنوان که برگزاری انتخابات شورایاریها قانونی نیست. با همه اینها، 500 هزار نفر یعنی از جمعیت 8 میلیون و 500 هزار نفری تهران، از هر 17 نفر یک نفر، به پای صندوقهای رأی آمدند. لشکر 500 هزار نفری پیشتاز در احیای تعیین سرنوشت خود، آن هم در پای صندوقهای رای، آن هم در زمانهای که از در و دیوار فشارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، عدممشارکت و خانهنشینی و در نهایت ناامیدی موج میزند، امید جدیدی در مرکز ایران آفریدند. 500 هزار نفر خودجوش، آگاهانه و بدون دعوت یک حزب سیاسی، یا تکرار شخصیتی، پا به میدان گذاشتند و فارغ از اینکه به چهکسی رأی دادهاند، باز هم نخبگان سیاسی را که در چارچوب برخی رسانههای تندرو، ارزیابی سرد بودن استقبال را به زیر پوست جامعه تزریق میکردند، غافلگیر کردند. بهنظر میرسد مشارکت این عده، نتیجه و خروجی همه فشارهایی است که برخی امید داشتند رفتارهای جمعی ایرانیان را با بن بست مواجه سازند و بهنحوی خواب آنان را با کابوس مشارکت مشوش کردهاند.
مشارکت خودجوش مذکور معرف چه مولفههایی میتواند باشد؟ نخستین آن، عبور از قابهای کلان نظریههای توسعه، برای تامین سعادت و رفاه در حوزه عمومی است. بهعبارت دیگر به میزانی که حل مشکلات کلان کشور، از شیوه و چگونگی زیست شهروندی در حوزههای خرد بگذرد و تجربه همکاری جمعی برای حل مشکلات محله، در زیست فردی آدمیان نهادینه شود، شیوه راهحلیابی آنان نیز از شعارهای کلی، به دقایق عینی و جزئی با توجه به هزینههایی که هر یک باید برای تامین خیر مشترک بپردازند، همراه خواهد بود. در مرحله دوم آرمانهای قانون اساسی به قانون مادر، در زندگی تکتک آحاد مردم رسوخ خواهد کرد. این حق، خود را این بار در برایند ارادهگرایی بهمنظور رهایی از آفات دولت فراگیر، جلوهگر ساخته و آینده حرکت اجتماعی را در این زاویه و چارچوب رقم زده و بهطور خودبهخودی ازجمله تامین حقوق بنیادین در زندگی شهروندان و در چارچوب حقوق شهروندی، ساری و جاری میشود. ازجمله حقوق بنیادین میتوان به حق تعیین سرنوشت (اصل 56قانون اساسی) «هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد» اشاره کرد. این اصل که نتیجه تاریخی اصل 26متمم قانون اساسی مشروطه است به صراحت تأکید میکند «قوای مملکت ناشی از ملت است».
مشارکت خرد و محلی در تعیین سرنوشت، بهتدریج اصول دیگری را در صحنه عمل اجتماعی در «تفکیک ناپذیری آزادی و امنیت» (اصل 9) و کرامت ذاتی انسان (اصل 39 قانون اساسی) و حقوق انسانی برای همه (اصل 14) یادآور میشود و ذیل اصل یکصد و یکم که میگوید «بهمنظور جلوگیری از تبعیض و جلب همکاری در برنامههای عمرانی و رفاهی استانها و نظارت بر اجرای هماهنگ آن شورایعالی استانها مرکب از نمایندگان شوراهای استانها تشکیل میشود»، زمینهها و بسترهای تبعیضزدایی، از پایین، یعنی شورایاریها، فراهم شود.
بی تردید یادآوری دائم و توسل به قوانین مذکور است که میتواند جامعه خاصگرا را با پیشتازی 500 هزارنفری که خواهان تغییر و ایجاد جامعه جدید مبتنی بر سعادت و رفاه هستند، تا ایران را وارد
دوران جدیدی از همگرایی میان رهروان ادیان متفاوت، نژاد متفاوت، در یک سرزمین واحد با حکومت واحد کند. بیتردید چنین افقی نیازمند تلاشهای جمعی و تمرینها و زمین خوردنهای بیشتر است، ولی آیا حرکت این 500 هزار نفر نشان از یک تلاش خستگی ناپذیر نیست؟