روزهای سخت سونای کوچولو پس از آتشسوزی
«دخترم 2ماه است که میسوزد و جلوی چشمانم ذرهذره آب میشود، اما من دیگر نمیتوانم مخارج درمانش را تأمین کنم.» این حرفهای مرد روستایی است که در جریان آتشسوزی خانهاش، همسرش جان خود را فدا کرد تا دخترشان را نجات دهد.
به گزارش همشهری، روز 30 آذرماه امسال حادثه هولناکی در روستای مالای شیخ غراوی در شهرستان کلاله واقع در استان گلستان اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که وقتی پدر خانواده در خانه حضور نداشت، کپسول گاز مایع نشت کرد و آتشسوزی مهیبی به راه افتاد. در این حادثه مادر خانواده به نام صبورا حامدی - 35ساله - وقتی جان دختر 22ماههاش سونای را در خطر دید، تلاش کرد که دخترش را نجات دهد اما خودش در جریان آتشسوزی جان باخت. با وجود تلاش این مادر فداکار، سونای دچار سوختگی شدیدی شد و چند هفته در بیمارستان بستری بود اما سرانجام مرخص شد. سوختگیهای وی به حدی است که تا ماهها باید تحت درمان قرار بگیرد و درمان او هزینه زیادی دارد؛ چیزی که از عهده پدر کارگرش برنمیآید. دینمحمد بندار، پدر سونای درباره وضعیت دخترش به همشهری میگوید: «دراین حادثه پاها، دستها، سر و صورت و شکم دخترم سوخت. او چند هفته در بیمارستان 5 آذر گرگان بستری بود و پزشکان تلاش زیادی برای درمان او انجام دادند اما او هنوز با درد زندگی میکند.» این مرد ادامه میدهد: «دخترم هنوز خیلی کوچک است و تازه روز 15بهمن دوساله شد. او بهدلیل سوختگیهای شدیدی که دارد اخیرا میتواند از مایعات بهعنوان غذا استفاده کند. ریهاش هم سوخته و صدایش تا حالا درنمیآمد اما حالا وقتی گریه میکند به زحمت میشود صدایش را شنید.»
این روزها سختترین روزهای زندگی مرد روستایی و دخترش است. او میگوید: «همسرم بهخاطر نجات دخترمان خودش را فدا کرد. حالا که سایه مادر بر سر دخترم نیست، مادربزرگش از او پرستاری میکند، ولی تأمین داروها و لوازم پانسمان دخترم کمرم را شکسته است. تا همین چند وقت قبل باید یک روز در میان سونای را از کلاله به گرگان میبردم و هر بار رفتوآمد حدود 200هزار تومان برایم هزینه داشت. من هم که کارگر هستم و درآمد زیادی ندارم. مجبور شدم مغازه کوچکی را که داشتم بفروشم اما از فروش مغازه 12میلیون تومان بهدست آوردم که همه آن خرج درمان دخترم شد.» وی ادامه میدهد: «حالا داروها و لوازم پانسمان دخترم را تهیه کردهام و خودم در خانه کارهایش را انجام میدهم. اما همین هم میشود روزی حداقل 60هزار تومان هزینه که دیگر ندارم. برای من خیلی سخت است که دختر دوسالهام جلوی چشمم درد بکشد و کاری از دستم بر نیاید. امیدوارم فکری به حال ما شود تا دخترم سلامتیاش را به دست آورد.»