نقش زندگی بر بوم نقاشی
زندهزبان، نقاش: طراحی برای من نهتنها القاکننده یک حس خوب برای زندگی است، بلکه خود زندگی است
محسن یاوری| کرمانشاه- خبرنگار:
«شیما زندهزبان» متولد سال 1367 و فارغالتحصیل رشته مهندسی منابع طبیعی از دانشگاه رازی است. وی از جمله هنرمندان جوان کرمانشاهی است که در حال حاضر عضو انجمن هنرهای تجسمی کرمانشاه و از هنرجویان و فعالان این انجمن در حوزه طراحی و نقاشی است. در ادامه گفتوگوی همشهری را با این هنرمند جوان کرمانشاهی بخوانید.
چه شد که به عرصه هنر وارد شدید؟
در همه دوران زندگیام روزی را به خاطر ندارم که خودم را جدا از هنر و طراحی دیده باشم. مغایرت رشته تحصیلیام با علاقه هنریام هم باعث نشد که از عرصه هنر فاصله بگیرم. در همه این مدت جستهگریخته در این زمینه فعالیت داشتهام.
از سال 1395 هم تحت نظر استاد گرانقدر آقای «فرزاد پروینی» بنیانگذار، موسس و سرپرست انجمن هنرهای تجسمی کرمانشاه آموزشهای اصولی و آکادمیک میبینم. ایشان دیدگاه مرا در مورد طراحی و هنر واقعی دگرگون کرد و دلسوزانه به فکر ارتقای هنر این شهر هستند. میتوانم بهجرات بگویم که آشنایی با ایشان نقطه عطفی در زندگی هنری من به شمار میرود.
چرا نقاشی را انتخاب کردید؟
شاید نقاشی مرا انتخاب کرده است. نقاشی یا بهتر است بگوییم طراحی، برای من نهتنها القاکننده یک حس خوب برای زندگی است، بلکه خود زندگی است. در مستندی از «اردشیر محصص» (کاریکاتوریست، نقاش و طراح) آمده بود برای یافتن هدف و خواسته درونیتان از زندگی، صادقانه از خود بپرسید که اگر همه پولها و زمان دنیا را در اختیار داشتید با آن چه کار میکردید؟
من هر بار که این سوال را از خودم میپرسم باز هم خودم را در حال طراحی و پای بوم تصور میکنم و این موضوع نمیتواند اتفاقی باشد. من افراد زیادی را میبینم که از سر بیکاری به هنر روی میآورند و بعد از مدتی با آموزشهای غیرعلمی دلزده میشوند و میروند، در حالی که اگر نقاشی برای آنها هدف میبود با همه سختیهایش میماندند و راه درستش را هم پیدا میکردند.
روند آفرینش یک اثر هنری از ابتدا تا انتها چه مراحلی را پشت سر میگذارد؟
روند آفرینش یک اثر هنری در واقع یک فضای خصوصی بین هنرمند و اثر در حال خلق اوست که کمتر در معرض دید عموم قرار میگیرد؛ یا حتی ممکن است تاثیر مستقیم در کمپوزیسیون و سایر عناصر بصری اثر او داشته باشد و به نوعی در کارش تجلی یابد. بنابراین روند آفرینش یک اثر از قاعده و قانون خاصی پیروی نمیکند و بستگی زیادی به شرایط روحی هنرمند و بازه زمانی خلق اثرش دارد.
چقدر برایتان مهم است که اثر شما همانگونهای درک شود که شما میخواهید؟در واقع تا چه اندازه خوانش اثر از جانب مخاطب را آزاد میدانید؟
زمانی که من بخواهم آثارم را در نمایشگاهی ارائه دهم، قطعا برایم مهم است که درک مخاطب به دیدگاه من نزدیک باشد. گرچه تفاوت نظرات اجتنابناپذیر است. انسانها تفکرات گوناگونی دارند، به دلیل همین تفاوتها خوانش اثر توسط مخاطب از نظر من آزاد است، به عبارتی من خوشحال میشوم که آثارم نقد شود و حتی از همین نقدها هم ایده میگیرم.
به عنوان یک هنرجوی جوان و فعال در حیطه هنر چه چالشهایی را پیش روی خود میبینید؟
یکی از آنها که از چالش هم گذشته و به درد تبدیل شده است، کپیکاران هستند. کپیکاران بهشدت فضای هنری و اذهان عامه را مسموم کردهاند، زیرا کپی زمانی معنا دارد که به عنوان مثال اثری از داوینچی کپی شود، آن هم فقط برای مطالعه. در غیر این صورت کپی از روی تصاویر و ثبت تکتک جزئیات یا سبکهایی چون هایپررئالیسم چه دردی را میتواند دوا کند؟ چهبسا دوربین عکاسی ثابت کرده که میتواند این کار را به نحو احسن انجام دهد، پس دیگر چرا نقاشی؟
البته هرکس میتواند به عنوان سرگرمی این کار را انجام دهد ولی نمیتوان آن را اثر هنری نامید. نقاشی بیانی متفاوت است و نیازمند خلاقیت و نوآوری. چالش دیگر بحث تهیه ابزارهای طراحی و نقاشی است که در زمره کالاهای لوکس قرار میگیرند، به همین سبب در زمینه تثبیت قیمتها و جلوگیری از احتکار لوازم و گرانفروشیهای پس از آن نیازمند توجه بیشتر مسئولان هستیم. موضوع دیگر تصور جامعه از طراحی است که به همان تصور دوران کودکیشان بازمیگردد، در حالی که نمیدانند طراحی یک شغل است و جزو تاپترین مشاغل دنیاست و مطابق با علوم هندسه و ریاضی پیش میرود. در نهایت احساس هم چاشنی آن میشود؛ زدودن این تصور خام جزو چالشهای هنرمندان جوانی است که آموزشهای آکادمیک و علمی میبینند و آنطور نیست که بتوان یکشبه هنرمند شد.
بهتر است در این اینجا به گفته نیکولائید اشاره کنم که معتقد است 4 سال اول طراحی باید به مشاهده درست اشیا از طریق حواس بگذرد، وگرنه وقت خود را تلف کرده و باید دوباره از اول شروع به کار کند. به عبارتی مرد میدان میخواهد که قدم در راه طراحی بگذارد. سالها باید خاک کارگاه خورد تا بتوان در این زمینه حرفی برای گفتن داشت.
از میزان توجه به هنر نقاشی در استان کرمانشاه برای ما بگویید.
متاسفانه در این شهر شاهد توجه شایستهای به هنر بهویژه در حوزه طراحی و نقاشی نیستیم و بودجهای به فضاهای نمایشگاهی بدون واسطه و مسابقات هنری داده نمیشود یا آنقدر کم و پراکنده است که یادآوریشان سخت است. به عبارتی برنامه درستی در این زمینه وجود ندارد، گرچه خبرهای خوبی در راه است.
سخن آخر؟
امید دارم مردم یک جامعه به حدی از سواد بصری برسند که بتوانند بدون ظاهربینی و سطحینگری زیباییهای هنر واقعی را درک کنند و اگر علاقهمند به ادامه این مسیر هستند از همان ابتدا قدمهای درست را بردارند.