میتوانستم جانشین کیروش باشم
گفتو گو با مارکار آقاجانیان، جعبهسیاه کارلوس کیروش که 7 سال کنار دست او نشست
بعد از رفتن کیروش از ایران، حضور مارکار آقاجانیان هم کمرنگ شده و فعلا اثری از او در فوتبال نیست. او با سابقه مربیگری در تیمهای ملی جوانان و امید، 7سال دستیاری کیروش در تیمملی بزرگسالان و حضور در 2جامجهانی و 3جام ملتهای آسیا تجربیاتی در جیب دارد که هیچ مربی دیگری در ایران صاحبش نیست. به همین دلیل است که با وسواس زیادی به آینده حرفهاش نگاه میکند. درست در همان روزی که تیمملی با هدایت مارک ویلموتس روبهروی امیدها ایستاده بود، مارکار آقاجانیان در دفتر همشهری خیلی محکم و قاطع ادعا کرد همه شرایط را برای جانشینی کیروش داشته است. خواندن حرفهای او درباره خودش، تیمملی و کیروش خالی از لطف نیست. به هر حال او جعبه سیاه تیمملی است، اگرچه محافظهکاری و حجب و حیای ذاتیاش اجازه نمیدهد درهای این جعبه بیش از حد باز شود.
شما با این تجربه فوقالعادهای که طی سالها حضور در کنار کیروش بهدست آوردهاید، قاعدتا باید سرمایهای برای فوتبال ایران محسوب شوید. اما بعد از جام ملتها و رفتن کیروش، جایی مشغول بهکار نشدید. آیا پیشنهادی نداشتید یا بهنظرتان هنوز برای این کار زود است؟
من و بقیه ایرانیهای تیمملی بعد از جام ملتها وقتی به تهران رسیدیم، بلافاصله استعفای خود را تقدیم فدراسیون فوتبال کردیم. یکماه از قرارداد من باقی مانده بود ولی گفتم تیمملی که متعلق به ما نیست. متعلق به مردم است. گفتیم دست فدراسیون را باز بگذاریم تا برای کادر بعدی تصمیم بگیرد. آقای تاج بعد از یک هفته زنگ زدند و گفتند دوست داریم شما همچنان در کنار تیمملی باشید. اوایل اسفند جلسهای در آکادمی تیمهای ملی داشتیم. گفتند ما قرار است یک مربی بزرگ خارجی داشته باشیم و دوست داریم شما هم در کنارش باشید. من هم گفتم دیگر علاقه ندارم دستیار باشم و شرایطی دارم که اگر دوست دارید نفر اول باشم.
یعنی نظرتان این بود که خودتان سرمربی باشید؟
بله. چون همه ردهها را گذراندهام. من 9سال در تیمهای باشگاهی و سالها در تیمهای ملی کار کردهام. در تیمملی جوانان کنار آقای نیکولیچ بودم. در تیمملی امید کنار علیرضا منصوریان. در تیمملی«ب» در کنار پرویز مظلومی بودم. با تیم بزرگسالان هم 3جام ملتها و 2جامجهانی رفتم. در خیلی از کشورها هم این رسم هست که وقتی سرمربی میرود، دستیار او تیم را در دست میگیرد. من همه ردهها را بودهام و کل فوتبال را شناختهام. تمام بازیکنان را میشناسم. نزدیک به 100بازیکن را در ایران زیرنظر داشتیم که پرونده دقیق آنها را دارم. در سطح آسیا همه تیمها را میشناسم. الان در خودم میبینم که کار را بهدست بگیرم. شاید اگر 4سال قبل بود این ادعا را نمیکردم اما الان دیگر تجربه لازم را دارم. گفتم با هر شرایطی که شما بگویید من کار میکنم.
جواب آقای تاج چه بود؟
از من خواستند تا زمان آمدن سرمربی خارجی بهعنوان سرمربی موقت تیم را در دست بگیرم.
موقت برای چه مدتی؟
برای همان 2 بازی فیفادی که مقابل سوریه و کرهجنوبی برگزار شد. اما من قبول نکردم چون در آن مدت کوتاه کاری نمیشد کرد.
اینکه به شما اعتماد نشد، شاید یک دلیلش شکل کاری و شخصیت کیروش باشد. او طوری تیم را اداره میکرد که انگار همه کارها را دارد خودش میکند و نقش دستیارانش اصلا پررنگ دیده نمیشد. دستیارانش آنقدر بولد نمیشدند که آدم فکر کند قابلیت سرمربی شدن دارند.
اگر مردمی که از بیرون میبینند اینطور فکر کنند شاید طبیعی باشد. اما داخل فدراسیون، دبیر و رئیس و بقیه که از نزدیک میدیدند من چقدر در تیم ملی نقش دارم. آقای کیروش وظایف زیادی به من میداد و این وظایف را هم باید به بهترین نحو انجام میدادیم چون او با کسی تعارف نداشت.
برای اینکه شما بهعنوان گزینه جانشینی کیروش بهشکل جدی مطرح شوید شاید خود او هم میتوانست نقش مهمی ایفا کند و به شما اعتبار ببخشد اما این کار را نکرد. او در بحث جانشین خودش دائم از برانکو حرف میزد و یکبار هم از علی دایی اسم برد اما نامی از شما نبرد.
نه. شما اگر به مصاحبههای او رجوع کنید میبینید بارها درباره من هم صحبت کرده است. مثلا بروید در برنامه 90 بعد از جامجهانی ببینید درباره من چه گفت.
در دوران کیروش تعداد زیادی دستیار ایرانی آمدند و هر یک به نوعی رفتند. اما شما تنها دستیار ایرانی بودید که از اول تا آخر ماندید.
دلایل مختلفی داشت. البته من هم 5ماه نبودم. 2تا از بازیهای مقدماتی را هیچکدام از ما ایرانیها نبودیم.
بله در سفر امارات همه ایرانیها را خط زد. از دستتان ناراحت شده بود؟
از دست ما که نه. چون فیفا دی نبود مشکلاتی با باشگاهها داشت. بعد هم مشکل اصلی پیش آمد. ما ایرانیها 7ماه بود حقوق نگرفته بودیم. آرین قاسمی، نکونام، خانبان، من، پیروانی و ... خلاصه هیچ کدام از ایرانیها حقوق نگرفته بودیم. او از پرتغال به اردو آمد و ما از ایران رفتیم. قرار بود قبل از رفتن به ما پول بدهند. خودش با ما جلسه گذاشت گفت پولتان را گرفتید؟ گفتیم نه. گفت من دوست دارم کادرم حقوقشان را گرفته باشند و با تمرکز کار کنند. با هماهنگی به ما گفت برگردید. ما آمدیم فرودگاه، آقای تاج صحبت کردند گفتند برگردید سر تمرین تیمملی. در همان یکی 2 روز هم 5ماه از حقوقمان را دادند. بعد مشکلاتی پیش آمد درباره فیفادی و مشکلات باشگاهها و این چیزها که خود آقای کیروش کمترین تقصیر را داشت. خلاصه از تیم رفتیم و 2 تا بازی را هیچ کدام کنار تیم نبودیم. تیم صعود کرد و قبل از بازی دوستانه با روسیه از فدراسیون به من زنگ زدند و با هماهنگی کیروش پیشنهاد مدیریت تیمهای پایه را دادند. من یکی 2ماه کار کردم و بعد از آن خودشان با فدراسیون هماهنگ کردند و دوباره به من گفتند برگردید به تیم ملی.
شما برگشتید ولی جواد نکونام دیگر برنگشت.
جواد تیم گرفته و رفته بود سر تیم خودش. اگر تیم نداشت حتما اضافه میشد. همانطور که دیدید بعدها مصاحبه کرد و همینها را گفت. با کیروش هم مشکلی نداشت و موقع خداحافظی کیروش رفت هتل با او صحبت کرد.
اگر برگردید به آن زمان، دستیاری کیروش را قبول میکنید؟ شاید اگر مسیر دیگری را میرفتید با توجه به شرایط فوتبال ایران راحتتر و زودتر به سرمربیگری در لیگ میرسیدید.
من قبل از جامجهانی برزیل پیشنهاد سرمربیگری در نفت تهران را داشتم. از وسط جلسه هیأتمدیره نفت زنگ زدند و گفتند میتوانی بیایی؟ نزدیک جامجهانی بود و یک هفته بعد قرار بود برویم برزیل. گفتم من بعد از جامجهانی میتوانم بیایم. گفتند نه ما همین الان میخواهیم کار بدنسازی را شروع کنیم. گفتم نه من نمیخواهم تجربه جامجهانی را از دست بدهم. بعد از برزیل هم پیشنهادهایی داشتم و نرفتم. اما تجربه جامجهانی آن هم در کنار سرمربی خیلی بزرگی مثل کیروش برایم خیلی باارزش بود. درست است با رد کردن آن پیشنهادها پول زیادی از دست دادم اما این تجربهها را هیچ زمان دیگری نمیتوانستم بهدست بیاورم. برای سرمربی شدن در باشگاهها هنوز وقت هست اما برای آن تجربهها شاید دیگر وقت نباشد.
بالاخره آن تجربهها را باید در جایی بهکار گرفت. الان موقعیت ورود به سرمربیگری دارید؟
امسال پیشنهاد لیگیکی زیاد داشتم که از لحاظ مالی خوب بود اما دوست ندارم در لیگیک کار کنم. در لیگبرتر هم 3تیم به من پیشنهاد دادند که شرایط و امکاناتشان کافی نبود. من استانداردهایی مدنظر دارم که اگر باشگاه آن استانداردها را نداشته باشد نمیتوانم در آن کار کنم.
شاید کار کردن با کیروش توقعتان را زیادی بالا برده باشد! امکاناتی که مدنظر او بود را هیچ باشگاهی در ایران ندارد.
نه آن انتظاراتی که ایشان داشتند برای تیمملی بود و کاملا هم انتظار بجایی داشتند. برای باشگاه امکاناتی در آن حد لازم نیست اما بالاخره باشگاه هم باید یک حداقلهایی داشته باشد. خیلی از باشگاههای ما زمین تمرین مناسب هم ندارند. خب وقتی شما زمین ندارید چطور میخواهید کار کنید؟
راستش شخصیتی هم که تا به حال از شما دیدهایم خیلی به نفر اول بودن نمیخورَد. شما خیلی ساکت و بیسر و صدا دارید کارتان را میکنید درحالیکه در ایران آنها که دوست دارند نفر اول باشند دائم شوآف میکنند، خودشان را جلوی دوربینها میآورند و خلاصه اجازه نمیدهند فعالیتشان در تاریکی گم شود. شما خودتان را به زور نمیآورید جلوی نور. خیلی کمحرفتر و کمسروصداتر از این حرفها هستید.
خب تیم ملی سازماندهی و چارچوب کاری داشت که همه کارها و مصاحبهها باید در آن چارچوب انجام میشد. مربی تیمملی نمیتواند خارج از آن چارچوب مصاحبه کند. در تلویزیون هم خیلی از من دعوت میشود که بیایم و بازیها را کارشناسی کنم. اما همیشه میگویم من مربی هستم نه کارشناس. بهعنوان یک مربی دلیلی نمیبینم بیایم درباره بازیهای رئال و بارسا حرف بزنم. درباره بازیهای داخلی که اوضاع بدتر است چون آن فرهنگ در فوتبال ما نیست. اگر بروم در تلویزیون نقاط ضعف هر تیمی را بگویم طرفداران آن تیم ناراحت میشوند. مجبورم مثل بقیه بنشینم حرفهای کلی بزنم که این هم به درد نمیخورد. به هر حال من برای خودم خط قرمزهایی دارم. در تمام عمرم سعی کردهام وارد حاشیه نشوم. چه در زمان بازی و چه این 14-15 سالی که مربی هستم. الان مربیان جوانی هستند که در لیگ به آنها اعتماد شده و جواب این اعتماد را هم به خوبی دادهاند. یحیی گلمحمدی، منصوریان، مهدی تارتار، نکونام، ابراهیم صادقی و خیلیهای دیگر. این اتفاق خیلی خوبی است و من هم با این همه تجربه بالاخره از راه درستش به هدفم میرسم. من مدرک حرفهای را سال2009 گرفتم. از کلاسهای C تا A همه را با موفقیت پشت سر گذاشتم. چندین سمینار خارجی رفتم، مدرک B انگلیس را گرفتم، در تمام ردههای تیمملی هم بودم. با این سوابق اگر از راه درستش به هدفم رسیدم که هیچ، وگرنه شاید بروم در یک کشور دیگر و آنجا به کارم ادامه بدهم. من در دوران فوتبالم نامهربانیهای زیادی دیدم و مقابل تمام آنها جنگیدم. متأسفانه یکسری آدمهایی که نمیدانم اسمشان را چه بگذارم بهخاطر کوتهفکریها و منافع خودشان چوب لای چرخ من گذاشتند. خیلی ناراحتکننده است اما آنها هنوز من را یک مربی ایرانی نمیدانند. بارها بحث شده و همین آدمها به مدیران فوتبال میگویند چرا یک مربی ایرانی در کادر تیمملی نگذاشتید؟! یعنی من را ایرانی نمیدانند! اینها هستند که چوب لای چرخ ما میگذارند. من به وقتش با این آدمها کار دارم. آخرین نفرشان همین آقای مهاجرانی بود که در مصاحبهاش گفت این چندساله کاش یک مربی ایرانی در کنار کیروش بود که حالا میتوانستیم از او استفاده کنیم! من به ایشان زنگ زدم گفتم مگر من ایرانی نیستم؟ پای تلفن از من عذرخواهی کرد و من دیگر چیزی نگفتم.
این نگاه که بسیار نگاه خطرناک و ناراحتکنندهای است. در این فوتبال سالها بحث ادموند بزیک مطرح بود که حق دارد در خط حمله تیمملی بازی کند اما به او کمتوجهی میشود. در همین سالهای اخیر هم مدتی برای سپردن کاپیتانی تیمملی به آندو تیموریان تردیدهایی وجود داشت که بالاخره کیروش پای او ایستاد و آندو کاپیتان شد. حالا اگر این تفکر نادرست در اطراف تصمیمگیران فدراسیون وجود داشته باشد و بخواهد روی آنها تأثیر بگذارد فاجعه است. اما از این بحث که بگذریم، از لحاظ فوتبالی هم بهنظر نمیرسید بعد از کیروش فضا برای سرمربی شدن شما آماده باشد. بعد از کیروش توقع هواداران فوتبال در ایران بالا رفته و حتما یک مربی خارجی در سطح او را میخواستند. الان هواداران تیمملی حتی به ویلموتس هم با تردید نگاه میکنند چه برسد به اینکه یک مربی ایرانی بخواهد جای کیروش بنشیند.
اما نظراتی که من از مردم میبینم چیز دیگری میگوید. رادیو ورزش در این مورد نظرسنجی گذاشت و 80درصد مردم با سرمربی شدن من موافق بودند. در شبکههای اجتماعی هم از این نظرسنجیها زیاد بود اما من نمیخواهم به آنها استناد کنم. خیلی از مردم در مواجهه با خود من این را میگویند و بدشان نمیآمد دستیار کیروش جای او را بگیرد.
شما هنوز با کیروش در ارتباط هستید؟
بله کم و بیش ارتباط داریم. در جریان همین مسابقات کوپاآمهریکا با هم تماس داشتیم و کار تیمش را هم دنبال میکردم. نه فقط تیم کلمبیا، من کل مسابقات را دنبال میکردم. بهنظرم کارش تا الان خوب بوده؛ چه در بازیهای تدارکاتی و چه در 4مسابقهای که در کوپا انجام داد از لحاظ دفاعی کاملا موفق بود و فقط با پنالتی شکست خورد. ضمن اینکه او زمان کمی برای کار کردن روی کلمبیا داشته و برای قضاوت درباره او هنوز زود است. بهنظرم نتیجه کارش را باید در یک سال آینده بررسی کرد.
برای کیروش بهتر نبود بعد از جامجهانی میرفت و برای جام ملتها نمیماند؟ به هر حال مشخص بود که فدراسیون و وزارت ورزش با او خوب نیستند چون مدیریت کردن این آدم برایشان سخت شده بود. کیروش هم جامجهانی را باشکوه تمام کرده بود و میتوانست پیروزمندانه جدا شود.
خب اگر یادتان باشد خودش هم نمیخواست بیاید و چند هفته اول لیگ هیچکس بازیها را نمیدید چون معلوم نبود برگردد. ولی بعدا بهخاطر علاقه مردم و بازخورد مثبتی که به او میدادند برگشت. کما اینکه دیدیم در اردوهای اول هنوز قرارداد هم نداشت و کنار تیم بود. به هر حال آمد تا کارش را با یک قهرمانی در جام ملتها تمام کند. اما بعدها بهخود من گفت اگر میدانستم حمایت از تیمملی و شرایط و امکانات به این شکل میشود هرگز برنمیگشتم. چون قولهایی که دادند انجام نشد و آمادهسازی تیمملی آنطور که میخواستیم پیش نرفت. ما قبل از جامملتها 3 تا فیفادی را از دست دادیم. کیروش در اهداف و برنامههایی که روی کاغذ آورده بود هدف تیمملی را صعود از دور اول جامجهانی و قهرمانی در جام ملتها گذاشته بود. اما از امکانات و شرایط آمادهسازی که در همان برنامهها نوشته بود، حتی 50درصدش هم مهیا نشد. با این حال تیم در جامجهانی در آستانه صعود بود و در جام ملتها هم که به آن شکل باختیم.
جام ملتها خیلی حیف شد. شروع کارمان و روند بازیها نشان میداد همهچیز دارد برای قهرمانی خوب پیش میرود. شرایط آن تیم طوری نبود که 3بر صفر به ژاپن ببازد. بعد از بازی تحلیل خودتان از این باخت چه بود؟
بله همهچیز داشت خوب پیش میرفت. در نیمهنهایی هم نیمه اول کمی ژاپن مالکیت بیشتری داشت که قابل پیشبینی بود اما به آنها موقعیت ندادیم و موقعیت ما بهتر بود. برای 30دقیقه پایانی آن بازی برنامه داشتیم اما کسی فکرش را نمیکرد آن اشتباه اتفاق بیفتد. ما از ژاپن گلبخور نبودیم. ولی ناگهان 5بازیکن رفتند سمت داور! من هنوز هم عکس آن صحنه را که میبینم تنم میلرزد. عکس را توی گوشیام دارم. اگر یکی از آن 5نفر، فقط یکی از آنها سمت بازیکن صاحب توپ میرفت یا به 18قدم میآمد آن توپ گل نمیشد. اگر این اتفاق نیمه اول رخ میداد شاید میتوانستیم بین دو نیمه تیم را از لحاظ روحی ریکاوری کنیم. اما وسط نیمه دوم بود و هیچ کاری نمیشد کرد. تیم از لحاظ روانی افتاد و در فاصله 5دقیقه هم اتفاق بعدی افتاد. خیلیها گفتند تیم تجربه عقب افتادن نداشت اما اگر ما به جای آن گل یک گلِ فوتبالی میخوردیم باز هم میتوانستیم به بازی برگردیم. اما ما گل فوتبالی نخوردیم. آن شکلی گل خوردن روح و روان بازیکنان را به هم میریزد. این مشکلی است که ما در لیگ هم داریم. سر هر سوت، همه میریزند سر داور!
بعضیها هم معتقد بودند این اخلاق از کیروش به تیمش سرایت کرده است.
نه شما کِی دیده بودید بازیکنهای ما به داور اعتراض کنند؟ همیشه خود کیروش اعتراض میکرد و با داورها داستان داشت اما بازیکنها اعتراض نمیکردند.
البته بازیکنها هم سر پنالتی بازی با پرتغال کم اعتراض نکردند!
خب آنجا بازی قطع شده بود و شرایط فرق میکرد. ولی همیشه کیروش اعتراض میکرد که بهنظر من حق هم داشت. در آن جام خیلی داوریها علیه ما بود. چندین کارشناس تأیید کردند که گل عزتاللهی به اسپانیا آفساید نبوده است.
اما چندین کارشناس هم معتقد بودند پنالتی ما مقابل پرتغال پنالتی نبوده! یکیاش آقای فغانی.
ما از همه دوربینها و از 10- 12زاویه آن گل را دیدیم. هیچ نشانهای از آفساید در کار نیست. آقای فغانی هم بیاید از 12زاویه صحنه را ببیند شاید نظرش عوض شد.
کلا معتقدید ما در روسیه از داوری لطمه خوردیم؟
صد درصد.
و اگر لطمه نمیخوردیم صعود میکردیم؟
شما همان صحنه خطای رونالدو را ببینید. قبل از شروع جام خودشان درباره VAR کلاس گذاشتند و به ما آموزش دادند که در چند مورد بازی متوقف میشود. هیچ وقت بازی را برای خطایی که کارت زرد داشته باشد نگه نمیدارند. رونالدو یا خطا نکرده یا اگر کرده باید کارت قرمز بگیرد. اگر او اخراج میشد ما در همان 10دقیقه بیشتر حمله میکردیم و 2 -3 موقعیت بیشتر بهدست میآوردیم. چون رونالدو خودش 3بازیکن ما را عقب نگه داشته بود.
از کیروش خیلی تعریف کردید و از خوبیهایش گفتید. هیچ نقدی به رفتار او ندارید؟ بهنظرتان نقطهضعفی نداشت؟
این را خودش هم گفته که من خدا نیستم و اشتباهاتی دارم اما سعی میکنم کمترین اشتباهات را داشته باشم. اما شما باید بروید در بحث دعواها و درگیریها ببینید در کدام مورد کیروش شروعکننده دعواها بوده است.
نه لزوما منظورمان درگیری با برانکو نیست. کلا درباره رفتارها و مصاحبهها و پستهایی که منتشر میکرد نقدی به او نداشتید؟
ببینید یک نکتهای هست. فرهنگ او با فرهنگ ما متفاوت بود. ما حرفمان را غیرمستقیم میزنیم و خیلی چیزها را با تعارف و کدخدامنشی حل میکنیم. اما او کاملا مستقیم برخورد میکرد. یا این طرف یا آن طرف. حد وسط نداشت. خب این خیلی وقتها باعث دردسر میشد. البته این را هم بگویم در خیلی از موارد ما جلوی او را میگرفتیم وگرنه تعداد برخوردهایش بیشتر از این بود. دائما از طریق گوشیاش خبرهایی به او میرسید (نمیدانم این خبرها را چهکسی میفرستاد!) که عصبانیاش میکرد. خدا شاهد است ما در خیلی از موارد که کنارش بودیم او را آرام کردیم و اجازه ندادیم سریع واکنش نشان دهد. در کل رفتارش این شکلی بود. من اگر جای او بودم شاید خیلی جاها سعی میکردم با آرامش موضوع را مدیریت کنم ولی او روحیه دیگری داشت.
بزرگترین درسی که از کیروش یاد گرفتید چه بود؟
2 اصل همیشه برایش خیلی مهم بود؛صداقت و تعهد کاری.
کیروش مرا انتخاب کرد
من یکشبه نیامدم روی نیمکت تیمملی بنشینم. سال آخری که داماش بودم در هتل المپیک اردو داشتیم و کیروش هم تازه آمده بود و در همان هتل بود. اتفاقی همدیگر را دیدیم و سلام و علیک کردیم. او دعوت کرد با هم گپ بزنیم. از تیممان پرسید و من از شرایط داماش گفتم و از جهانبخش برایش تعریف کردم که جوان آیندهداری است و باید بهشکل جدی دیده شود. بعد آقای سیموئز که دستیارش بود را فرستاد سر بازی تیم ما که جهانبخش را ببیند. یکی دو بار سیموئز زنگ زد و ارتباطهایی برقرار شد. 2 -3 هفته بعد خود کیروش زنگ زد و گفت دوست داری با ما کار کنی؟ گفتم بله. گفت اول باید با تیم المپیک کار کنی ولی زیرنظر ما هستی. من هم استقبال کردم. قبل از آن فدراسیون برای دستیاری کیروش 10-12مربی به او معرفی کرده بود تا خودش یکی را انتخاب کند. نام من اصلا در بین آنهانبود.
از هر بازیکن 10 بازی میدیدیم
یک آنالیزور داشتیم که فیلمها را آنالیز میکرد. اما تجزیه و تحلیل بازیهای زنده را یا خودش میرفت یا من یا آقای اوسیانو. در تمرینات بازیکنان را به چند دسته تقسیم میکرد و معمولا طراحی تمرین و کار با مدافعان را من انجام میدادم. برای انتخاب بازیکن و ترکیب تیم هم گروهی تصمیم میگرفتیم و جلسات متعددی داشتیم تا اینکه در نهایت کیروش تصمیم نهایی را میگرفت. اگر بازیکنی مورد نظر قرار میگرفت حداقل 10بازی از او میدیدیم. هر بار یکی از دستیاران بازی را میدید. بعد بارها ویدئوی بازی را میدیدیم. بحث میکردیم. او هم جمعبندی میکرد و میگفت مثلا به این دلیل باید یا نباید باشد.