اسطورهها بر پرده سینما
محمدعلی علومی ـ نویسنده و اسطورهشناس
دستیابی به آرشیوی از سینمای فارسی و فیلمهای کلاسیک جهان، مرا بر آن داشت تا به یکی از ویژگیهای شاخص در هنر هفتم یعنی انعکاس باورهای اسطورهای بپردازم. بیتردید چنین بازتابی در بخش یا بسیاری از این فیلمها، غیرهدفمند، کلیشهای، تقلیدی یا حتی ناخودآگاه بوده است. در عین حال چنین رویکردی در بعضی از آثار سینمایی، مشخص، آگاهانه و براساس یک برنامه مدون است. از سوی دیگر باید در نظر داشت که نگاه مبتنی بر اسطوره و باورهای اسطورهای در یک قالب کلی و شناختهشده یعنی جنگ نیک و بد و شر و خیر نمایانده شده و میشود.به هر روی، در نخستین مواجهه با آثار سینمایی یعنی نام اثر، ارتباط آن با این اسلوب کلی آشکار میشود؛ دشنه، انتقام، غیرت، نجیب، نانجیب، لوطی، نالوطی و...
در برخی از این آثار با یک فرهنگ سنتی مواجهیم که در تار و پود زندگی عینی و ذهنی مردم تنیده و پیچیده است.
به عبارتی ارزشها، باورها، بایدها و نبایدهای اخلاقی و سنتی، از همان آغاز در این فیلمها آشکار میشود.
سینمای ایران و همزمان با آن ادبیات داستانی مردمپسند مدتها به بیان وحشت از شهرهای بزرگ (به ویژه تهران) و یادآوری زندگی امن و امان در روستاها پرداختهاند.
سینمای تازهکار فارسی در سالهای نخست پیدایش هنرپیشهای (محسنی) را بر پرده مینشاند تا با نمایش صداقتی روستایی در کنار آب و تاب و رنگ و لعاب افزونتر و با همراهی موسیقی بومی و محلی، علیه زندگی شهری و ماشینی موضع بگیرد. در همین دوره «تهران مخوف» نوشته میشود تا با ارائه تصاویری از زندگی متضاد شهر و روستا به مخاطب بقبولاند که تهران، شهری است بی در و پیکر و پر از مکر و خطر که در آن دامها برای زنان جوان و مردان سادهدل گسترده شده است. در عین حال با ارجاعاتی به روستا محیطی پر از نعمت و راحت و سرشار از صفا و وفا به نمایش گذاشته میشود. در دهههای بعد با شکست نسبی برنامه اصلاحات ارضی، سیل مهاجرت از روستاها به شهرهای کوچک و کلانشهرها به خصوص تهران به راه میافتد. سینمای مردمپسند در این دوره ناگزیر از یافتن جایگزینی برای روستاها که دیگر نمیتوانند نماد آبادانی و فراوانی باشند، میشود. چنین فضایی باید ظرفیت ایجاد تضاد بین فقیر و غنی و ارائه تصویری واضح از جنبههای مختلف آن را میداشت تا مخاطب میتوانست با شخصیتهای آنان همذاتپنداری یا دست کم همراهی کند. انتخاب چنین فضایی اگر هوشمندانه بود ادامه فعالیت سینما در همان قالب کلی تضاد خیر و شر را ممکن میکرد؛ قالبی که نشان داده بود مورد پسند مخاطب ایرانی است و او را روی صندلی سینما مینشاند. از این رو جنوب شهر به عنوان شبیهترین جا به روستا، با آدمهایی روستایی و با خردهفرهنگهای روستا در تقابل با شمال شهر مورد توجه قرار گرفت.