زن و شوهر جوان که پس از جنایت خانوادگی از ایران گریخته بودند پس از بازگشت به کشور دستگیر شدند
17ماه زندگی مخفیانه زوج فراری در ترکیه و مالزی
پسر جوان وقتی در یک درگیری خانوادگی مرتکب جنایت شد همراه همسرش به ترکیه گریخت و زندگی مخفیانهای را آغاز کرد. آنها اما زمانی که قصد داشتند با مدارک جعلی راهی مالزی شوند، دستشان رو شد و مدتی را در زندان این کشور گذراندند و در نهایت پس از بازگشت به ایران دستگیر شدند.
به گزارش همشهری، نیمهشب 21آذرماه سال96 مأموران کلانتری160 تهران در جریان درگیری خونینی در محله خزانه قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. درگیری در پارکینگ یک خانه ویلایی رخ داده بود و مردی 40ساله بر اثر اصابت ضربات چاقو بهشدت مجروح شده بود که پس از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داد. با گزارش ماجرا به قاضی جنایی پایتخت، تحقیقات برای کشف راز این جنایت شروع شد. بررسیهای اولیه از این حکایت داشت که مقتول در جریان یک درگیری خانوادگی به قتل رسیده است. پسر جوانی که در این درگیری حضور داشت در تحقیقات گفت: مقتول دایی من بود. من به همراه 2خواهر و برادرم پس از فوت پدر و مادرمان در خانهای که ارثیه پدربزرگمان بود زندگی میکردیم. داییام اما بر سر این خانه با ما اختلاف داشت و میگفت که در این ارثیه سهم دارد و میخواست سهماش را بگیرد. شب حادثه او به خانه ما آمد و باز هم درخواستش را مطرح کرد که در نهایت بین ما درگیری پیش آمد. درحالیکه درگیری ادامه داشت، خواهرم با شوهرش به نام مسعود تماس گرفت و دقایقی بعد او به خانه ما آمد و وارد درگیری شد. در نهایت نیز مسعود با چاقو چند ضربه به داییام زد و او را مجروح کرد و پس از اینکه متوجه شد وی جانش را از دست داده، همراه خواهرم فرار کردند و ما نمیدانیم آنها کجا رفتهاند.
فرار به ترکیه
پس از اظهارات شاهدان حادثه، دستور بازداشت مسعود(عامل جنایت) و همسرش صادر شد، اما در ادامه بررسیها معلوم شد که این زوج جوان از ایران گریخته و به ترکیه فرار کردهاند. هیچ ردی از آنها وجود نداشت و همین باعث شد که رسیدگی به این پرونده به درازا بکشد تا اینکه حدود 17ماه پس از جنایت به مأموران پلیس خبر رسید که زوج جوان به ایران برگشتهاند و با تغییر هویت و اجاره آپارتمانی در محدوده خزانه، به زندگی مخفیانه خود ادامه میدهند. به این ترتیب دستور بازداشت هر دوی آنها صادر شد و مأموران با شناسایی مخفیگاه آنها، زوج فراری را دستگیر کردند.
رضایت قبل از محاکمه
صبح دیروز زوج جوان برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند. ندا که در زمان جنایت 17ساله بود، بهزودی قرار است تولد 19سالگیاش را جشن بگیرد و همسرش حالا جوانی 26ساله است. ندا درباره جزئیات جنایت و زندگی مخفیانهشان در ترکیه و مالزی گفت: شب حادثه من در خانهمان بودم که زنگ در به صدا درآمد. داییام بود که آمده بود بر سر ارث و میراث حرف بزند. در را باز کردم اما دقایقی بعد فهمیدم که داخل پارکینگ با برادرم و خواهرم درگیر شده است. وقتی پایین رفتم، او را دیدم که قمه در دست داشت. ترسیده بودم و با شوهرم تماس گرفتم. من و مسعود (قاتل) بهتازگی عقد کرده بودیم و وقتی ماجرا را برایش تعریف کردم، خیلی زود خودش را رساند. درگیری بالا گرفت و مسعود و برادرم با داییام گلاویز شدند. ناگهان دیدم که داییام روی زمین افتاد و لباسش غرق خون شد. نمیدانم چهکسی به او ضربه زد. ترسیدیم و اورژانس را خبر کردیم و او را به بیمارستان بردند اما وقتی باخبر شدیم که او جانش را از دست داده، شوهرم به من گفت که بهتر است فرار کنیم و به این ترتیب به صورت قاچاق به ترکیه گریختیم.
دختر جوان ادامه داد: ما با کمک یکی از بستگان شوهرم به ترکیه رفتیم و در آنجا خانهای اجاره کردیم. بیشتر از یک سال در آنجا بودیم. در همه این مدت در همان خانه زندگی میکردیم و کار خاصی انجام نمیدادیم. چون یکی از بستگان شوهرم به ما کمک میکرد و خرجمان را میداد. اما پس از آن شوهرم گفت بهتر است به مالزی برویم و در آنجا زندگی کنیم. با کمک قاچاقچیان انسان، پاسپورت جعلی گرفتیم و راهی مالزی شدیم. وقتی به فرودگاه رسیدیم، پلیس متوجه جعلی بودن پاسپورت شوهرم شد و او را دستگیر کرد. اما من توانستم بدون مشکل از فرودگاه خارج شوم. حدود یکماه در یک هتل بودم و در این مدت شوهرم در زندان مالزی بود و میگفتند که بهزودی به ایران دیپورت میشود. من که دیگر نمیتوانستم به این زندگی ادامه دهم، راهی سفارت ایران شدم و گفتم که با پاسپورت جعلی به مالزی سفر کردهام و در نهایت ماجرا به پلیس گزارش شد و من هم به زندان افتادم. جایی که زندانی بودم حدود 40نفر دیگر از کشورهای مختلف حضور داشتند که همگی بهخاطر پاسپورت و ویزای جعلی دستگیر و زندانی شده بودند. من 3ماه و شوهرم 4ماه زندانی بودیم تا اینکه به ایران دیپورت شدیم و وقتی به تهران برگشتیم با کمک بستگان شوهرم تلاش کردیم رضایت بگیریم. به این ترتیب اولیای دم داییام قبول کردند که با دریافت 230میلیون تومان رضایت بدهند و با پرداخت این مبلغ رضایت آنها را گرفتیم تا اینکه پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و در آپارتمانی که اجاره کرده بودیم، دستگیر شدیم. به گفته سرهنگ علی گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، مسعود(عامل جنایت) در بازجوییها به ارتکاب جنایت اعتراف کرده و گفته است: «شب حادثه و پس از تماس همسرم عصبانی شدم و با برداشتن چاقو به خانه آنها رفتم و دیدم که دایی همسرم در حال کتک زدن همسرم و خواهر و برادر اوست. برای همین با او درگیر شدم و چند ضربه چاقو به وی زدم و بعد همراه همسرم بهصورت قاچاق به ترکیه فرار کردیم. براساس این گزارش برای متهمان قرار قانونی صادر شده و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.