استادی که نوشتن نمیدانست
شیخ «محمدحسین فاضل تونی» فیلسوف مشهور خراسانی، از سواد نوشتن بهرهای نداشت، اما شاگردان بزرگی تربیت کرد
فلسفه از نوشتن جدا نیست، اما بودند فیلسوفانی در تمدن اسلامی که قادر به نوشتن نبودند و آثار گرانبهایی از خود برجای گذاشتند. یکی از مهمترین شارحان ابنعربی در دوران معاصر نیز از نعمت نوشتن بهرهای نداشت. به گزارش ایبنا، در بین معاصران فیلسوف مهمی که هیچ ننوشت و البته تاثیرش در اندیشه معاصر نیز بسیار است، حکیم متاله آیتالله علامه شیخ «محمدحسین فاضل تونی» است . او شاید تنها فیلسوف و اندیشمند نامدار معاصر باشد که از نعمت نوشتن بهرهای نداشت. او به طور کل سواد نوشتن را نداشت، اما آثاری حیرتانگیز از خود به جای گذاشت و بسیاری از بزرگان معاصر از جمله محمدعلی فروغی (سیاستمدار و اندیشمند مشهور معاصر و صاحب کتاب سیر حکمت در اروپا)، آیات عبدالله جوادی آملی و حسن حسنزاده آملی، محمدابراهیم باستانی پاریزی، محمد خوانساری و... از شاگردان او بودهاند. عمده شاگردان او بر ناتوانی استادشان در نوشتن صحه گذاشتهاند.
تحصیلات فاضل تونی
مرحوم فاضل تونی در ۱۲۵۹ شمسی در شهر تون واقع در جنوب خراسان به دنیا آمد. در سنین کودکی پدر را از دست داد، اما فقدان پدر که با فقر و تنگدستی همراه بود بههیچوجه او را از تحصیل علم و سیر کمال باز نداشت. او در زادگاه خود تون که امروزه نامش را فردوس گذاشتهاند، به تحصیل و فراگیری ادبیات عرب پرداخت و پس از پایان تحصیلات مقدماتی راهی حوزه مشهد شد. در این حوزه نیز او ادبیات را کامل کرد و سپس به فراگیری منطق، ریاضیات و نجوم پرداخت و مقدمات فقه و اصول را نیز فرا گرفت. در آن دوران حوزه مقدسه اصفهان مجمع اساتید علوم معقول و منقول بود و شهرت زیادی داشت و همین باعث شد شوق هجرت به این شهر در دل فاضل تونی بیفتد. او با تنگدستی و فقر خود را به این شهر رسانید و تحصیل فلسفه و حکمت را آغاز کرد و همچنین به تکمیل فقه و اصول پرداخت. او مانند دیگر طلاب زمان خود از نظر معیشتی در مضیقه و عسر به سر میبرد تا جایی که گاه تا چند روز حتی غذایی مختصر برای سدجوع نمییافت و اگر هم مییافت چیزی جز نان و پیاز نبود.
شاگردی جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی
طلاب حوزه مقدسه اصفهان عموما در تنگدستی به سر میبردند و معمولا از وجوهات چیزی به این حوزه نمیرسید، در صورتی که این حوزه در زمان حضور فاضل تونی در دوران اوج علمی خود به سر میبرد. یکی از مشهورترین کسانی که از معیشت بد طلاب این حوزه بارها در خاطرات خود نوشته، مرحوم دکتر جلالالدین همایی است که عمده تحصیلات حوزوی خود را در این حوزه انجام داده بود. به هر حال مرحوم علامه فاضل تونی از همان روزهای آغازین ورود به حوزه مقدسه اصفهان، به حوزه درس حکیم الهی و فیلسوف ربانی مرحوم میرزا جهانگیرخان قشقایی راه پیدا کرد و به مدت ۶ سال به فراگیری دوره کامل شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری پرداخت و پس از آن کتاب اسفار ملاصدرا را در محضر این حکیم بیبدیل آغاز کرد.
همدرس و هممباحثه آیتالله فاضل در این دوران مرحوم آیتالله العظمی بروجردی بود. این 2 به همراه همدیگر در درسهای میرزا جهانگیرخان قشقایی و همچنین مرحوم آیتالله ملامحمد کاشانی مشهور به آخوند کاشی از عرفای بیبدیل تاریخ تمدن ایرانزمین، شرکت میکردند. متاسفانه هنوز هم پژوهش درخوری درباره شیوه تدریس 2 عالم برجسته مکتب اصفهان و 2 مدرس نامدار حوزه علمیه این شهر یعنی جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی صورت نگرفته و علاقهمندان به مکتب فلسفی اصفهان تقریبا از مطالعه کتاب درخوری در مورد زندگی و تفکرات و شیوه تدریس این 2 حکیم، محرومند. روایتهای شفاهی و پراکنده بسیاری از این 2 بزرگ بهویژه سیر و سلوک و همچنین تعامل آنها با شاگردانشان وجود دارد که باید جمعآوری شود. تقریبا عموم اندیشمندان برجسته حکمت قدیم از شاگردان این 2 بودهاند؛ از آیتالله آقا رحیم ارباب گرفته تا سیدحسن مدرس، آقانجفی قوچانی، شیخ مرتضی طالقانی و آیتالله محمدعلی شاهآبادی (استاد عرفان امام خمینی(ره)).
مدرسه برجسته مکتب تهران
آیتالله فاضل تونی پس از ۱۱ سال تحصیل در اصفهان به خراسان بازگشت، اما نتوانست در خراسان دوام بیاورد و پس از مدت کوتاهی دوباره عزم اصفهان کرد. در طول مسیر، در توقف خود در تهران متوجه شد که عارف برجسته مرحوم آیتالله حاج میرزا هاشم اشکوری (وی از شاگردان برجسته 3 حکیم برجسته یعنی مکتب تهران یعنی محمدرضا قمشهای، مدرس زنوزی و میرزای جلوه بود و در کتب معاصر از کلاس عرفان او حکایتها نوشتهاند) در مدرسه سپهسالار تهران تدریس کتاب «شرح مفتاحالغیب: در عرفان نظری» را آغاز کرده است. به همین دلیل از بازگشت به اصفهان منصرف شد تا محضر این استاد را نیز ببیند و توشهای از دانش عظیم او برگیرد. فاضل تونی بهجز درس مفتاحالغیب، در درسهای اسفار (هرچند که پیشتر اسفار را نزد جهانگیر خان خوانده بود)، فصوصالحکم و تهمیدالقواعد آیتالله میرزا هاشم اشکوری نیز شرکت کرد و بدل به نخست شاگرد ایشان شد.
پس از درگذشت استاد، فاضل تونی ادامه تدریس او را بر عهده گرفت و در تربیت طلاب همت گماشت. پس از مدتی تدریس علوم عقلی و معارف ربوبی، شهرت او بسیار بالا گرفت و بدل به یکی از بزرگان تدریس در حوزه علمیه تهران شد و اکنون نیز نامش در کنار آیات ابوالحسن شعرانی، سیدمحمدکاظم عصار، میرزا مهدی آشتیانی، مهدی الهی قمشهای، سیدابوالحسن قزوینی، میرزا احمد آشتیانی و... به عنوان یکی از بزرگان مکتب تهران در تاریخ به یادگار مانده است. او بعدها پس از تاسیس دانشسرای عالی به تدریس در آنجا دعوت شد. همچنین پس از تاسیس دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران به دعوت از مسئولان این دانشگاه، تدریس علوم عقلی و معارف اسلامی را در دانشکده آغاز کرد و شاگردان مهمی پرورش داد. این استاد برجسته در سال ۱۳۳۹ درگذشت و پیکرش پس از انتقال به قم در قبرستان مقدس شیخان به خاک سپرده شد. پس از درگذشتش میزان دارایی او صرف یک خانه کوچک و چند قفسه کتاب شد.
روایت باستانی پاریزی
زندهیاد باستانی پاریزی در کتاب «آفتابه زرین فرشتگان» درباره استاد خود اینگونه نوشته است: خود من شاگرد استاد بزرگ مرحوم فاضل تونی بودم و بعد از درگذشت او ـ چون مدیر داخلی مجله دانشکده ادبیات بودم ـ یک شماره اختصاصی در حق او چاپ کردهام. استاد خلیق ما دکتر محمد خوانساری که هم شاگرد و هم همکار او بود در احوال او مینویسد: «در تون ـ زادگاه خود ـ سیوطی را نزد ملامحمدباقر تونی و مغنی را نزد آقا میرزا حسین به اتمام رسانید و مقداری از مطول را هم فرا گرفت.» دیگر صحبت از تحصیلات او در مشهد و اصفهان و سایر جاها نمیکنم ـ خصوصا در اصفهان که به قول همان دکتر خوانساری، «بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست.» درس جهانگیر خان قشقایی مایه آبروی او شد. باستانی پاریزی ادامه میدهد: قصد من احوال فاضل تونی نیست، خواستم جملهای از مقاله دکتر خوانساری نقل کنم که در حق استاد میفرماید: «مرحوم فاضل از نعمت خط تقریبا محروم بود و به زحمت میتوانست چیزی بنویسد، حتی امضا کردن نیز برای او خالی از اشکال نبود. چه آن مرحوم فقط در ایام کودکی چند ماهی در مکتب مشق نوشته بود و پس از آن به واسطه قدرت حیرتانگیز حافظه احتیاجی به ثبت و یادداشت مطالب نداشت و بنابراین بهندرت ممکن بود چیزی بنویسد.»
باستانی پاریزی در ادامه اشکالی از متن مرحوم خوانساری میگیرد: این عبارت تقریبا محروم به نظر من وافی به مقصود نیست، زیرا من کاغذهایی دیدم که برای فاضل نوشته بودند و او امضا کرده بود و امضایش را از چپ نوشته بود. دکتر خوانساری با کلمه تقریبا خواسته «طوره ور پلاس پیچیده» بیسوادی استاد را لاپوشانی کند، ولی به هر حال این همان جناب فاضل است که آدمی مثل مرحوم محمدعلی فروغی به دو زانوی ادب روزها در خدمتش مینشست و ترجمه فن سماع طبیعی ابن سینا را از این استاد بیسواد میآموخت... در واقع استاد فاضل ما که آن همه کتاب به اسم او وجود دارد مثل جزوه صرف و تعلیقه بر شرح فصوص، و منتخب قرآن و صرف و نحو و قرائت عربی و منتخب کلیله و جزوه منطق و حکمت طبیعی و الهیات، نبوده است مگر آنکه شاگردانی داشته در خدمت خود که برای او همان کار را میکردهاند که بلاتشبیه کاتبان وحی در مکه و مدینه انجام میدادهاند.