گزیده از گوشهها
بازیهای مردانه
امیر پوریا:
توضیح: در این ستون در طول روزهای برپایی جشنواره ملی فجر امسال، بهکار چند نفر میپردازیم که دقیق و خلاقانه عمل کردهاند، اما ممکن است در هیاهوی نامهای مشهورتر یا جلوهگریهای بیشتر بقیه، محصول تلاششان نادیده بماند.
امین حیایی در «شعلهور»:
امین حیایی البته مشهورتر از آن است که احتمال مهجور ماندنش را به ذهن راه دهیم؛ وانگهی فیلم اخیر حمید نعمتالله مانند فیلم «آرایش غلیظ» او، برای داوری و نقد یکسویه نگر ما، دیرهضم بهنظر میرسد. آدم اصلیاش نوید (امین حیایی) از بن بست به بحرانی بدتر میرسد و یکسره میخواهد بازندگی خود را با بددلی و بدی به دیگران جبران کند و ما در ایران عادت و شناخت نداریم که درباره یک بازنده فیلم ببینیم. این میتواند باعث کمتوجهی به بازی چندلایه حیایی بشود که حجم عمدهای از ظرافتهایش را باید در لحن و نقاط به کارگیری نریشن/گفتار او یافت. اوجش آنجاست که حین نگاه به قهرمان/همکلاسی سابق میگوید: «قیافه رو»!
مهدی صبایی و احمد کاوری در «ماهورا»:
فیلمی که ساختار روایی غیرخطی و پرداخت تصویری گلیپوار را برای روایت قصهای چندوجهی (و اندکی آشفته) به خدمت میگیرد، حتما باید بازیگران درام شناس و سختکوشی داشته باشد. تیم بازیگری «ماهورا» همه پرتلاش و ثمربخش ظاهر شدهاند اما میزان تعجب و غافلگیری نگارنده نسبت بهکار احمد کاوری در نقش یک سرسپرده متعصب حزب بعث و مهدی صبایی که طنین و عقلانیت یک ارتشی اصیل را به خوبی نمایندگی میکند، از بقیه بیشتر بود. هم آنها و هم کامران تفتی، خشونت فضا را خوب دریافته و در صدا و نگاه و حرکات خود جاری کردهاند. همراهی همینها در اثرگذاری بازی قهرمان فیلم ساعد سهیلی، بسیار نقش داشته است.
سعید چنگیزیان و تینو صالحی در «چهارراه استانبول»:
فیلم اخیر مصطفی کیایی هم مطابق انتظار، بازیهای به قاعدهای دارد و نقش سحر دولتشاهی با فیزیک و لهجه گیلکیاش طبعا بیش از بقیه به چشم خواهد آمد. اما دو بازیگر باتجربه تئاتر در 2نقش مکمل، کاری بسیار مؤثر انجام دادهاند. شخصیت نوه عموی شیفته لادن (ماهور الوند) با بازی تینو صالحی، کاملا منطبق بر طبقه اجتماعی و سطح فرهنگی این فرد، باورپذیر میشود و حمید قمارباز رند و مدعی زرنگی، چه در طول شبی که بازی میکنند و چه در تمام مکالمات تلفنی که بسیاری از گرههای روز حادثه پلاسکو از طریق آن منتقل میشود، بابت تسلط چنگیزیان بر کنترل لحن و بیان، روند و موقعیت را میسازد.
سام درخشانی در «خجالت نکش»:
دستکم گرفته شدن ناروای کمدیها در این سینما و جشنواره متمایل به عبوسی ممکن است باعث مکث نکردن بینندهها و داوران و ناقدان نسبت به بازی و لهجه و نگاههای به جای درخشانی شود. در عین حال، اینکه او «به اندازه» بازی کرده و نخواسته جلوهگری کارش را بیشتر کند، باز احتمال کمتوجهی به کارش را بالا میبرد. تعجب او در نقش برادر زن قنبر (احمد مهرانفر) در حقیقت نماینده تمام عیاری از تعجب تماشاگر از این همه بیتوجهی مرد و حرص خوردن صنم (شبنم مقدمی) است؛ با این تفاوت که برای بیننده این تعجب به خنده میانجامد؛ و چه خوب.