بیشترین زمان دومین جلسه محاکمه نجفی به دفاعیات او اختصاص داشت
اتهام قتل عمد را قبول ندارم
«من مقصرم، اما اتهام قتل عمد را قبول ندارم». این، مهمترین بخش از دفاعیات محمدعلی نجفی در دومین جلسه محاکمهاش بود. او که مجال یافته بود ناگفتههای زیادی از ماجرای قتل همسر دومش را بازگو کند در جریان دفاعیاتش جزئیات دقیقی از صحنه درگیری را بازگو کرد. جزئیاتی که به گفته خودش نشان میدهد شلیکهای او ناخواسته بود و تنها یک گلوله به مقتول اصابت کرده که پس از عبور از کف دستش به سینهاش برخورد کرده و جان او را گرفته است.
به گزارش همشهری، در نخستین جلسه از محاکمه محمدعلی نجفی درحالیکه هیچیک از اولیای دم حاضر نبودند، نماینده دادستان به قرائت کیفرخواست پرداخت و دلایل و مدارکی را که از مجرم بودن نجفی حکایت داشت برشمرد. در دومین جلسه این نجفی بود که باید از خود دفاع میکرد و اسرار حادثهای را که در آپارتمانش واقع در برج دوبرال سعادتآباد رخ داده بود برملا میکرد. روز گذشته از ساعت 9:50قاضی محمدرضا محمدی کشکولی، رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران در حضورقاضی عباسی و قاضی ترابی بهعنوان مستشار رسمیت جلسه را اعلام کرد.
حادثه به روایت وکیل اولیای دم
ابتدا رئیس دادگاه از حاجی لویی، وکیل مدافع اولیای دم خواست در جایگاه حاضر شود. او گفت: در جلسه قبل قرار بود حواشی پرونده منتشر نشود اما بعد رسانهها تیتر مهدورالدم بودن مقتول را زدند. ما در پرونده شاهد دفاعیات ناجوانمردانهای از سوی متهم هستیم. متهم در دفتری در مهرشهر کرج هزینه زیادی کرده و ازدواجش را با مقتول ثبت کرده اما بعد از حادثه مدعی شده که این کار اشتباه بوده است. او بعد از قتل ادعا کرده که قصد جدایی از مقتول را داشته اما او حاضر به این کار نمیشده است. متهم فراموش کرده که حق طلاق با مرد است و او میتوانست همسرش را طلاق دهد. ایشان باید بداند که مرتکب قتل شده و این ماجرا هم صحنه سیاست نیست که استعفا بدهد و همهچیز تمام شود. همچنین ادعا شده که مقتول پرستو بوده و با نهادهای امنیتی ارتباط داشته است.
در این لحظه بود که رئیس دادگاه به وکیل اولیای دم تذکر داد و گفت: عنوان ناجوانمردانه درست نیست و نباید به متهم توهین کنید و باز هم وکیل به صحبتهایش اینطور ادامه داد: وکیل عزل شده متهم، ابتدا موضوع مهدورالدم بودن مقتول را مطرح کرد اما بعد این حرف پس گرفته شد و متهم گفت قصد کشتن نداشته است. نمیشود از یک سو گفت که مقتول مهدورالدم بوده و از سوی دیگر گفته شود که قصد کشتنش را نداشتهام. پدر و مادر مقتول بهدلیل شرایط روحیشان نتوانستهاند در دادگاه حاضر شوند. آنها گلهمند هستند که در این مدت هیچکس یک مرتبه به نوهشان(پسر میترا) سر نزده است. او مادر عریانش را درحالیکه با بدنی خونین در وام حمام افتاده بود دیده است و شرایط خوبی ندارد. متهم خودروی لکسوسی که داشته فروخته و پولش را در بانک بوده برداشته که مبادا پولی به خانواده مقتول برسد.
تفهیم اتهام قتل عمد به نجفی
روز گذشته فرصتی بود تا نجفی جزئیات بیشتری از حادثه را بازگو کند. شاید به همین دلیل بود که همه چشم انتظار دفاعیات شهردار اسبق تهران بودند. قاضی از محمدعلی نجفی خواست بهعنوان متهم در جایگاه بایستد و از خودش دفاع کند. او که با مو و محاسن سفید شکستهتر از قبل بهنظر میرسید در جایگاه ایستاد و قاضی کشکولی پرسید برای دفاع آمادهاید که او هم جواب مثبت داد. قاضی گفت: اتهام شما دایر بر مباشرت در قتل عمدی میترا استاد با شلیک گلوله با سلاح کمری نیمهخودکار، حمل و نگهداری غیرمجاز سلاح و مهمات و ایراد جراحات عمدی غیرمنتهی به فوت بهدلیل اصابت گلوله بهدست چپ مقتول تفهیم میشود. آیا قبول دارید؟
نجفی گفت: آنچه را که اتفاق افتاده قبول دارم اما اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. او در ادامه گفت: در این حادثه دردناک و جانسوز، من هم بسیار متأسفم. دوباره به خانواده محترم استاد تسلیت عرض میکنم. امیدوارم آنچه عرض میکنم موجب روشنی ماجرا شود و قضات در پرتو آگاهی حکم عادلانهای صادر کنند. هدف من از این صحبتها روشن شدن حقایق است. چون خودم را در این حادثه مقصر میدانم و به هیچ عنوان قصد تبرئه کردن خودم را ندارم. به همین دلیل به خدا پناه میبرم و امیدوارم به خاطر این تقصیر و گناه خداوند من را مورد رحمت خودش قرار دهد.
نجفی بعد از این مقدمه اینطور ادامه داد: حرفهایی که مهیار زد اشتباه بود. اما من خیلی وارد این موضوع نمیشوم. چون او شرایط روحی خوبی ندارد. اما من به هیچ عنوان همسرم را به قتل تهدید نکردم. بخشی از آنچه در کیفرخواست آمده نادرست است و بخش دیگری غیردقیق. درباره نامه 6صفحهای که نوشتهام دلم نمیخواست این نامه عمومی شود. خواسته بودم که فقط تعدادی از بستگان نزدیکم از آن مطلع شوند. تعجب میکنم که چرا نماینده دادستان در جلسه قبلی بخشهایی از نامه را بیان کرد. حتی اگر برای اثبات قتل این کار لازم بود باید در جلسهای غیرعلنی عنوان میشد. برخی از مطالبی که در نامه آمده غیردقیق بود و متأسفم که مطرح شد.
چرا میترا را طلاق ندادم
نجفی در ادامه درباره سابقه رابطهاش با همسر دومش صحبت کرد و گفت:«ازدواج ما روز 8اردیبهشت سال 97اتفاق افتاد. قبل از آن هم حدود 7ماه بهصورت موقت محرم بودیم. در دوران عقد موقت به خاطر مشغلههای کاری که داشتم فرصت کافی نداشتم و عقد دائم با عجله اتفاق افتاد. برای اینکه شناخت بیشتری از یکدیگر داشته باشیم میخواستم عقد دائم کمی به تأخیر بیفتد اما او راضی نشد. بعد فهمیدم که از نظر مبانی اعتقادی فاصله داشتیم. همچنین قرار جراحی سختی داشتم و پزشک گفته بود حدود یکماه نمیتوانم فعالیت مؤثر داشته باشم اما ایشان نپذیرفت. بعد از عقد دائم اختلافها سر باز کرد. در مسائل مختلف. خیلی سعی کردم. چون مسئولیت اجرایی هم نداشتم بعد از دوران نقاهت سعی کردم با بحث به نقاط مشترک برسیم. مشکلات ادامه داشت تا اینکه از حدود 6ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافاتی که داریم به نتیجه نمیرسد.»
آنطور که نجفی دیروز گفت، وی برای برطرف شدن مشکلات با همسر دومش یک پیشنهاد داد: طلاق. او گفت:« پیشنهاد کردم که جدا شویم و گفتم 2، 3ماه فرصت بده مهریه را که سنگین بود پرداخت میکنم. اما قبول نکرد. دلایلی داشت. میگفت عاشق من است. من هم ایشان را دوست داشتم. میترسیدم که با این حجم اختلاف، عشق و محبت مان به نفرت تبدیل شود. روز عقد گفته بود که حق طلاق را به من بده اما قبول نکردم. اما گفتم که 2تعهد میدهم که هر وقت شما برای طلاق تصمیم بگیری قبول کنم و دیگر اینکه هر وقت من به این نتیجه رسیدم، طلاق با توافق شما باشد. بعد از آن چون او موافق نبود طلاق انجام نشد. چون نمیخواستم زیر قولم بزنم.
وقتی نجفی و استاد به خانه جدید رفتند مشکلاتشان بیشتر از قبل شد. او در اینباره گفت: ما یک هفته قبل از حادثه به منزل بزرگتری نقل مکان کردیم. از روز اسبابکشی جر و بحثها شروع شد. شب حادثه برادرش مهمان ما بود. اما بعد از رفتن او شروع کرد به جر و بحث و ناسزا. نمیخواستم وارد این بحثها شوم. قبلا 5مورد برخورد فیزیکی داشتیم. من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم. اما بعد از این برخوردها متأثر میشدم و افسرده. برای اینکه بحث تمام شود من به اتاق خواب رفتم. اما او تا حدود ساعت 3اجازه نداد بخوابم.
صبح روز حادثه
نجفی که گاهی در میان صحبتها صدایش میلرزید وقتی به روز حادثه رسید، نفس عمیقی کشید و اینطور ادامه داد: 8صبح بیدار شدم. چون قرار بود آژانس ساعت 9دنبال مهیار بیاید و او را به مدرسه ببرد. اتفاقا با ملاطفت مهیار را بیدار کردم. چون سعی میکردم مسئولیتهای پدری را درخصوص ایشان انجام بدهم. حتی چندبار شنیدم که همسرم به اطرافیانش میگفت کارهایی که نجفی برای مهیار میکند بیشتر از پدر واقعیاش است. او را بیدار کردم که صبحانه بخورد و برود. ساعت 9بود که میترا هم بیدار شد. وقتی مهیار رفت بحثهای شب قبل را شروع کرد اما جواب ندادم. گفت میروم حمام و بعد هم میروم بیرون و خودم میدانم کجا میروم. از آن لحظه به بعد بسیار عصبانی شدم و همه آنچه اتفاق افتاد 2تا 3دقیقه طول کشید.
نجفی هر چه به لحظه وقوع حادثه نزدیکتر میشد تلاش میکرد دقیقتر و با جزئیات بیشتر ماجرا را توضیح دهد.
او ادامه داد: وقتی او به حمام رفت به فاصله یک دقیقه پشت سرش رفتم. میخواستم به او بگویم که بعد از حمام با هم درباره طلاق حرف بزنیم. وقتی میخواستم به حمام بروم در کمد اتاق خواب باز بود. اسلحه را آنجا دیدم. با عصبانیت آن را برداشتم. برای اینکه بگویم کار ممکن است به اینجا کشیده شود یک بالش برداشتم و روی اسلحه گرفتم تا او نبیند. در حمام را باز کردم. او هنوز وارد وان نشده بود. وقتی در را باز کردم با او سینه به سینه شدم. بالش را کنار زدم تا اسلحه را نشان دهم. نمیدانم چرا او با دیدن اسلحه هول شد و دو دستش را روی شانهام گذاشت. من نیم قدم به عقب رفتم. آن زمان دستم روی ماشه بود که یک گلوله شلیک شد.
زمانی که حرفهایش به اینجا رسید آنقدر هیجان داشت که انگار که قرار است دوباره آن اتفاق رخ دهد: گلوله از بالش عبور کرد و به دیوار خورد. ابتکار عمل از دستم خارج شد. اسلحه را بالا بردم که به سوی او نباشد. با دو دستش دستم را گرفته بود. چندبار گفتم که ول کن. فکر میکنم که 3تیر شلیک شد. قصد شلیک نداشتم تا اینکه آخرین تیر به ایشان اصابت کرد. بهاحتمال قوی تیر غیرمستقیم به ایشان برخورد کرد. او عقب رفت و از پشت در عرض وان افتاد. اسلحه را گذاشتم جلوی آینه. رفتم جلو. دست کشیدم بهصورتش. فهمیدم حرکت ندارد. دیدم بالای سینهاش سوراخ است و گلوله به او برخورد کرده است. چند دقیقه بدون حرکت آنجا بودم. حالت غیرقابل تصوری داشتم. قصد کردم که با اسلحه خودم را تنبیه کنم و بکشم. 2مرتبه رفتم داخل وان و کنارش نشستم.
جزئیات نامه 6صفحه ای
او دیگر متوجه شده بود که همسر دومش بهدست خودش به قتل رسیده است. اما نجفی بعد از قتل چه کرد؟ «دو کیف داشتم که اسناد خصوصیام داخلش بود. با رانندهام تماس گرفتم گفتم دو کیف را به خانه دخترم ببرد. میخواستم مدارکم گم نشود. نشستم و بخشی از داستان زندگی مشترک را برای خانوادهام نوشتم. چون 6ماه بود که به دستور مرحوم ارتباطی نداشتیم. با عجله چیزهایی نوشتم اما برخی از نوشته هایم غیردقیق بود. مثل عنوان مهدورالدم. بارها بازپرس میخواست توی دهانم بیندازد که با اعتقاد به مهدور الدم بودن او را کشتی که گفتم نه اینطور نبود. به خاطر اینکه خانوادهام تحت فشار نباشند این عنوان را عنوان کردم. نامه را داخل کیف گذاشتم و به راننده دادم تا به خانه دخترم ببرد. به فکرم رسید که به قم بروم. معمولا وقتی مشکلی داشتم برای زیارت به قم میرفتم. بیرون رفتم و اسلحه را هم با خودم بردم. گفتم شاید تصمیم بهخودکشی بگیرم. همان زمان کارت اسلحه را دیدم و فهمیدم اعتبارش تا سال 94است. از طریق ترمینال بیهقی و با اتوبوس به قم رفتم. در مزار پدر و پدربزرگم بود که تصمیم گرفتم بیایم و خودم را تحویل بدهم. آمدم ترمینال جنوب و قبل از رفتن به آگاهی با دخترم تماس گرفتم و گفتم نگران نباشید من به آگاهی میروم. در آگاهی 2ساعت با لباس خودم بودم و بعد از افطار لباس آگاهی پوشیدم و تحقیقات انجام شد و شب هم رفتیم پزشکی قانونی.
آموزش سلاح در آمریکا
در این لحظه قاضی از متهم درباره قصد قبلیاش برای ارتکاب قتل پرسید که او اینطور جواب داد: به هیچ وجه قصد قبلی نداشتم. این را قبول دارم که اشتباه کردم اسلحه را برداشتم و دستم روی ماشه بود اما قصد نداشتم. 5گلوله شلیک شده و من در فاصله یک متری بودم. اگر میخواستم بزنم یک گلوله کافی بود. از 5شلیک یک گلوله به او برخورد کرده است. من از قبل از انقلاب با شهید چمران ارتباط داشتم و در آمریکا هم کلاسهای آشنایی با اسلحه رفته بودم. اینکه 5گلوله شلیک شده و 4گلوله به سقف برخورد کرده نشان میدهد که با قصد شلیک نکردهام. شلیکها غیرارادی بود. در رسانهها آمده که مقتول با 5گلوله کشته شده است. 5گلوله نشانه نفرت و انتقام است اما هیچ کدام از اینها نبود. 3نفر در بازداشتگاه و یک نفر در اوین به من گفتند که اگر میخواستی بکشی به فرد دیگری میگفتی که این کار را انجام دهد. توضیح دادم که قصد این کار را نداشتم. من تا شب آخر مشغول کار و زندگیام بودم. حتی چون من مؤسس صندوق ذخیره فرهنگیان بودم نامهای از سازمان بازرسی کشور برایم آمده بود که عصر همان روز 2ساعت وقت گذاشتم و جواب دقیقی به آن دادم. من حتی با دو نفر از دوستانم برای خرید خانه صحبت کردم. با برادرم هم صحبت کردم و به او گفتم که زندگی خوبی داریم. شما نگران نباشید. من قصد جدایی از همسر دومم را داشتم اما با رضایت.
مسلسلی که از آن استفاده نکردم
محمدعلی نجفی در ادامه درباره اسلحهای که از آن استفاده کرده نیز گفت: در سال 60 به خاطر ترورهای کور خیابانی زمانی که شهید رجایی رئیسجمهور و شهید باهنر نخستوزیر بودند من هم وزیر فرهنگ و آموزش عالی بودم. در آن سال در شورای امنیت ملی تصمیمگیری شد مسئولان در معرض خطر ترور، مسلح شوند. به همین دلیل یک کلت هم به من دادند. چندماه همراهم میبردم و بعد که فضا آرام شد اسلحه را دیگر با خودم نمیبردم. تا سالها بعد هم کنترل نمیکردم که کارت سلاح اعتبار دارد یا نه. من 9سال وزیر آموزش و پرورش بودم و از طرف سرتیم محافظان یا حراست وزارتخانه کارت تمدید میشد. نمیدانستم اعتبار آن چند ساله است. زمانی وزارت دفاع مسلسل جدیدی ساخت که طلایی رنگ بود و به تعدادی از وزرا و مسئولان یکی هدیه دادند. 3ماه نگه داشتم و دیدم به دردم نمیخورد. همراه کلت تحویل دادم که سرتیم محافظان گفت این کلت را نگه دار. من هم پس گرفتم. اسلحه غیرمجاز نبود. کارت حمل آن به خاطر قصوری که کردم تمدید نشده بود.
او میدانست اسلحه دارم
با اینکه میترا استاد بهدست محمدعلی نجفی به قتل رسیده است اما آنطور که او میگوید آنها رابطه عاشقانهای داشتهاند. او در اینباره گفت: همسرم میدانست که اسلحه دارم. یکبار همسرم به شوخی گفت که یک روز بیا با اسلحه همدیگر را بکشیم. من هم گفتم اول تو من را بکش و بعد خودت را بکش. در خانه جدید وقتی میخواستیم وسایل را بچینیم او وسایل داخل چمدان را خالی میکرد که به اسلحه رسید. حدود 12شب بود. آن را همانطور در کمد گذاشتم و شام خوردیم و دیگر یادم رفت آن را در جای مطمئنی بگذارم. روز حادثه وقتی میخواستم به حمام بروم در کمد باز بود که چشمم به اسلحه افتاد. این ازدواج با وقت کافی انجام نشدو من هم مقصر بودم. اتفاقی افتاد که روزگار من و او به اینجا کشیده شد. برگشت روزگار سهل است، یارب نظر تو برنگردد. این مصیبتها ممکن است در زندگی هر کسی اتفاق بیفتد. توصیهام بهخودم و خانواده مرحوم این است که:« وبشر الصابرین الذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنا لله وإنا إلیه راجعون».
پشت پرده یک مصاحبه
با پایان بخش اول دفاعیات نجفی، رئیس دادگاه گفت: اولیای دم را به سازش و اعلام گذشت دعوت میکنم. چون قصاص فرد نمیتواند جایگزین مقتول باشد. چون گذشت فرهنگ ایجاد میکند و توجه جامعه را به بخشش سوق میدهد. به همین دلیل از خانواده مقتول میخواهم درصورت امکان متهم را عفو کنند. وی سپس به تحقیق از متهم ادامه داد و پرسید: اظهارات خود در دادسرا را قبول دارید؟ نجفی جواب داد: روزهای اول و دوم بهخودم مسلط نبودم. در آگاهی گفتند با صدا و سیما مصاحبه کنید. مخالف بودم. اما گفتند شایعه شده که فرار کردی به خارج و بد میشود. من هم با این نیت مصاحبه کردم. من درباره مهدورالدم بودن حرفی نزدم. گفتم حتی اگر معتقد به مهدورالدم بودن باشم خودم نباید بروم قتل انجام دهم. یا اینکه من کجا گفتم که ایشان پرستو بوده؟ گفتند چرا ماشینش را فروخته. من ماشین را فروختم چون 200میلیون تومان بابت رهن خانه بدهکار بودم. میخواستم با بقیه پول ببینم آیا میشود یک خانه خرید. روز اول که با اولیای دم روبهرو شدم گفتم دوست دارم قصاص شوم و احساس بد وجدانی که دارم رفع شود تا در محضر الهی بخشیده شوم. در آگاهی گفتند خودت هم تیر خوردهای که گفتم نه. گفتند پایت خونی بوده که توضیح دادم به خاطر اینکه دو مرتبه داخل وان شدم و کنار مقتول نشستم و شاید آن زمان شلوارم خونی شده باشد. درباره مسلح بودن اسلحه لازم است توضیح دهم که من هرچه فکر کردم متوجه شدم هنگام رفتن به حمام اقدام دیگری به جز برداشتن بالش انجام ندادم. یعنی اسلحه را مسلح نکردم و احتمالا از قبل مسلح بود. در این لحظه قاضی درباره تماس او با پلیس در روز 16دیماه سال 97پرسید که او جواب داد: قبل از این حادثه چند مرتبه با همسرم درگیر شدیم که 2مرتبه مجبور شدیم اورژانس خبر کنیم. یک مرتبه همسرم بهصورت سطحی دستش را با تیغ بریده بود که از اورژانس آمدند و گفتند جدی نیست. اما چون خودزنی بود به پلیس خبر دادند و این گزارش به همین دلیل است.
عکس جنجالی در قم
در ادامه این جلسه فیلم زمانی که نجفی در روز حادثه سوار بر آسانسور از خانه بیرون میرفت به نمایش در آمد. او در اینباره گفت: چند قدمی در خیابان ایران زمین قدم زدم و به قم رفتم. در آنجا یک نفر سلام کرد و گفت تسلیت میگویم که فهمیدم خبر پخش شده است. در حرم یک نفر دیگر سلام کرد و گفت علاقه دارم با هم عکس سلفی بگیریم که مخالفت کردم. گفت که در تهران دنبال شما هستند و گفتم که به خاطر همین میخواهم زودتر زیارت کنم و برگردم. با وجود مخالفتم او ظاهرا از پشت از من عکس گرفته و در بازداشتگاه گفتند که عکس من در حرم در فضای مجازی منتشر شده است. تا حدود ساعت 16:30در حرم بودم که با یک سواری کرایه برگشتم تهران. خانوادهام از من خبر نداشتند که قبل از رفتن به آگاهی با دخترم صحبت کردم. نزدیک آگاهی بودم که یک افسر که سوار موتور بود من را دید و شناخت. گفت میخواهی داخل بروی؟ گفتم بله. سوار موتورش شدم. گفت داخل کیفی که همراهت است چه داری؟ گفتم اسلحه است. جلویش خشاب را در آوردم و به او تحویل دادم.
چرا خودکشی نکردم؟
قاضی به سؤالاتش از متهم ادامه داد و پرسید: چرا با بالش به حمام رفتی؟ نجفی پاسخ داد: میخواستم وقتی وارد حمام میشوم اسلحه را نبیند. با او صحبت کنم و بگویم این اسلحه است و ممکن است کار به جاهای باریک کشیده شود. وقتی همسرم اسلحه را دید گفت علی غلط کردم. به خدا حلش میکنم. به من فشار آورد و یک گلوله شلیک شد و بالش افتاد. حرفی نزدیم و فقط او دستم را گرفته بود و من میگفتم ول کن و بعد از چند شلیک او داخل وان افتاد. سپس قاضی از متهم خواست که درباره خودکشیاش توضیخ دهد که او گفت: در آبانماه سال 97بهخاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم احساس میکردم که به آخر راه رسیدهام و باید خودم را تنبیه کنم. به یک هتل رفتم و مقداری قرص خوردم و قرار بود رگ دستم را بزنم. اما چون دز قرصها زیاد بود از حال رفتم و نتوانستم کار را ادامه دهم. بعد از حدود 2 روز من را پیدا کردند و زنده ماندم. بعد از این حادثه دوستان آمدند و مسائل شرعی خودکشی را گفتند و پشیمان شدم و بعد از قتل هم به همین دلیل خودکشی نکردم. همسرم در زندگی قبلی با همسرش 3مرتبهخودکشی کرده بود؛ یک مرتبه با بریدگی دست و 2 مرتبه هم با خوردن قرص.
کلید معمای شلیک در اظهارات کارشناس اسلحه
در بخشی از دادگاه، رئیس دادگاه از کارشناس فیزیک جنایی پلیس آگاهی خواست 3اسلحه در اختیار نجفی قرار دهد و به او گفت اسلحهای را که برای شما است انتخاب کن که نجفی اسلحه مورد نظر را از بین 3سلاح برداشت و گفت این همان سلاح است. او گفت نمیدانم سلاح را از کمیته گرفتهام یا سپاه که قاضی گفت طبق استعلامی که انجام دادیم مجوز اسلحه از سازمان حفاظت و اطلاعات ارتش است و اسلحه سال 77از طریق حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار شما قرار داده شده است و اعتبار مجوز آن تا تاریخ 27آذر سال 96بوده است. هنگام صدور مجوز، کالیبر آن به اشتباه 7.65قید شده که کالیبر واقعی سلاح برتا 9میلی متر است.سرگرد عزتی راد، رئیس آزمایشگاه فیزیک جنایی پلیس آگاهی در جایگاه ایستاد و درباره نوع سلاح گفت: در این حادثه 5گلوله شلیک شده است. نخستین گلوله بعد از عبور از بالش بهصورت مستقیم به روشویی کمدی اصابت کرده است. 3گلوله دیگر بعد از برخورد با دیوار کمانه کرده و به سقف برخورد کرده است و گلوله پنجم گلولهای است که به مقتول اصابت کرده است. نحوه اصابت گلوله اینطور است که بهنظر میرسد در جریان کشمکش گلوله ابتدا به کف دست مقتول، بین انگشت شصت و اشاره برخورد کرده و بعد از عبور از آن به سینه او برخورد کرده است که به این نوع اصابت غیرمستقیم میگوییم.عزتی راد درحالیکه گلولههای کشف شده در محل حادثه را به هیأت قضایی نشان میداد گفت: اینطور که شواهد نشان میدهد دست متهم هنگام تیراندازی تعادل نداشته است. بعد از تیراندازی اول دیگر بالش وجود نداشته است. اما نکته جالب اینکه آثار باروت روی بالش نیست. آن هم به این دلیل است که بالش روکش آبی رنگ داشت اما احتمالا بهدلیل آلوده شدن روکش آن را در همان محل رها کردهاند و آثار باروت روی همان بوده است. نکته دیگر اینکه فاصله اسلحه تا دست مقتول حداقل 30سانت بوده است. ما ابتدا احتمال میدادیم که فاصله شلیک تا مقتول حدود 5متر بوده که گلوله از بدنش خارج نشده اما حالا معلوم میشود که گلوله بعد از اصابت بهدست به سینه برخورد کرده است و به این دلیل که احتمالا مقتول ورزشکار بوده یا بدن عضلانی داشته که گلوله از بدنش عبور نکرده است. چون یک طرف گلوله از حالت عادی خارج شده است. نظریه قطعی من این است که فقط یک گلوله به مقتول اصابت کرده و آن هم همان گلولهای است که بعد از عبور از دست مقتول به سینهاش اصابت کرده است. همچنین در دست متوفی 2مرتبه گاز باروت برداشت شده و به مقدار جزئی به گاز آلوده بود. این نشان میدهد که متوفی به متهم نزدیک بوده و گاز باروت روی دستش نشسته است.
ادعای دست داشتن 2 غریبه در جنایت
با پایان دفاعیات نجفی، حمیدرضا گودرزی، یکی از دو وکیل مدافع وی به دفاع از او پرداخت و گفت: بعد از حادثه خبرنگار صدا و سیما با اشتیاق گلولهها را میشمرد و گفته شد که بعد از تحقیقات اسلحه شناسی اسلحه در اختیار وی قرار داده شده است اما در پرونده مشخص است که روز 9و 11خرداد تیم اسلحه شناسی بررسیهای تخصصی را انجام دادهاند. از این گذشته در پرونده نقایصی وجود دارد. ازجمله اینکه شماره بدنه سلاح و شمارهای که در کیفرخواست آمده همخوانی ندارد؛ همچنین در مجوز کالیبر آن 7.65است اما در دادسرا اعلام شده کالیبر آن 9است. آثار گلوله 3مورد روی دیوار، 3 مورد روی سقف و یک مورد روی روشویی است که در این صورت ممکن است گلولهها از اسلحه دیگری شلیک شده باشد و احتمال وجود 2 ضارب دیگر وجود دارد. تیم بررسی اعلام کرده ورودی گلوله به بدن مقتول به شکل مدور است درصورتی که اسلحه شناسی اعلام کرده به شکل بیضوی است. در این پرونده نقایص زیادی وجود دارد که شاید بهخاطر عجله باشد. حمام کوچک میتواند اقیانوسی بزرگ باشد. در صحنه تعداد زیادی دکمه پیراهن مردانه کشف شده که معلوم نیست برای چهکسی است. همچنین بهدست مقتول گلوله اصابت کرده که این موضوع در بازسازی صحنه جرم لحاظ نشده است. باید روشن شود که گلوله از کف دست وارد شده یا از پشت دست. باید این ابهامات روشن شود. با پایان دفاعیات وکیل مدافع نجفی رئیس دادگاه ختم جلسه را اعلام کرد و قرار است روز دوشنبه 31تیر سومین جلسه محاکمه برگزار شود.