• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
شنبه 21 بهمن 1396
کد مطلب : 6682
+
-

جعل نماد یا تعمیم و تشبیه بی‌پایه

سینما فقط سینماست؛ همین!

یادداشت
سینما فقط سینماست؛ همین!

شاهین امین | دبیر ویژه‌نامه:

پس از نمایش «قیصر»، مسعود کیمیایی در پاسخ به کسانی که ایراد می‌گرفتند «چرا قیصر به کلانتری نرفت و شکایت نکرد؟» پاسخ داد: «این فیلم داستان کسی است که به کلانتری نمی‌رود و شکایت نمی‎کند». این روزها هم عده‌ای درباره ‌«لاتاری» می‌گویند ایرانیان در این فیلم یک‌سری تروریست و خودسر تصویر شده‌اند، آن هم در این شرایط بحرانی کنونی.

حکایت تعمیم بی‌مورد و بی‌منطق فیلم و داستان به کل جامعه و شرایط و هستی، حکایتی طولانی است که همیشه و همچنان ادامه داشته است و دارد. پس از نمایش لاتاری هم باز این‌دست تعمیم و گسترش‌های بی‌پایه و بی‌ریشه مضمون فیلم، آن هم با ژست متمدنانه و درد‌مندانه، مطرح شده‌اند. نمی‌خواهم از لاتاری دفاع کنم- که اگر هم‌چنین مقصودی داشته باشم اشکالی ندارد - اما هنوز تکلیفم با فیلم کاملا روشن نیست؛ زیرا آن را قبل از جشنواره بدون موسیقی و میکس نهایی دیده‌ام و فکر می‌کنم حتما باید بار دیگر به تماشایش بنشینم تا به قطعیت برسم اما تا همین‌جا معتقدم فیلم، اثر متوسط و قابل بحثی است که کیفیت آثار قبلی مهدویان را ندارد. اما در اینجا هدف، نوشتن درباره فیلم نیست. بحث بر سر باور غلط و بی‌پایه‎ای است که از بس تکرار شده به‌عنوان یک اصل قطعی بیان می‎شود، یعنی «جعل نماد یا تعمیم و شبیه‌سازی بی‌پایه». اینکه یک داستان و ویژگی‌های یک شخصیت داستانی در مطبوعات و رادیو و تلویزیون به همه مردم یک کشور تعمیم داده شود، جز نشناختن درام و داستان و تمایل به بیان حرف‎های خیلی مهم اجتماعی و فرورفتن در قالب و شمایل یک مصلح اجتماعی، هیچ دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد.

آقایان، خانم‌ها! لاتاری و تمام فیلم‎ها و داستان‌ها «قصه»اند؛ قصه‌ای که صاحب اثر پرورانده است، همین. اصلا از خود پرسیده‌اید چرا آمریکایی‎ها یا اروپایی‎ها بعد از تماشای «ربوده‌شده (TAKEN)» یا مجموعه «بورن» یا «نیکیتا» از این‌دست تشبیه‎ها و تعمیم‎ها ندارند؟ درحالی‌که برخی منتقدان و مجریانِ همه‌چیزدان ما چنین سهل‌انگارانه درام، داستان و اصول روایی را فراموش می‌کنند و علاقه‌مندند در قامت یک جامعه‌شناس همه‌فن‌حریف فرو بروند. درباره قیصر پیش‌تر نوشتم؛ اگرچه می‌توان به بسیاری نمونه‎های دیگر هم اشاره کرد، مثل اعتراض برخی پرستاران به «شوکران» چون رفتارهای کاراکتر اصلی فیلم را به همه جامعه پرستاری تعمیم داده بودند؛ حرف‌های عجیب مسعود فراستی درباره «ابد و یک روز» که آن خانه را نماد ایران دانسته بود و مادر فیلم را «مام مهین» و فرزندان را نشانه همه جوانان ایران؛ و اعتراض کسانی که ساختمان در حال ریزش «فروشنده» یا خانه تصویرشده در «خانه پدری» را نماد ایران گرفته بودند؛ درحالی‌که این تصاویر درنهایت فقط فیلم‌اند و داستانی را درباره‌ یک یا چند شخصت یا یک خانواده روایت می‌کنند.

هیچ شخصیتی، نماد همه مردم نیست؛ هیچ خانه‌ای هم نماد کشور نیست. لطفا اندازه و تأثیر سینما و فیلم را بیش ‌از حد بزرگ نکنید.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید