• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
سه شنبه 27 شهریور 1403
کد مطلب : 234583
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/66597
+
-

ترویج اصل ۴ ترومن با یک سینمای کوچک

ترویج اصل ۴ ترومن با یک سینمای کوچک

  موضوع: سینمای سیار در تهران
  موقعیت: مدارس تهران همچون مدرسه البرز، افتتاحیه، اقدسیه و ساختمان اصل ترومن در خیابان آبان و طالقانی
***
سینمای سیار یا همان سینمای دوره‌گرد در تاریخ سینمای تهران اهمیت ویژه‌ای دارد؛ سینمایی که با دستگاه نمایش فیلم قابل‌حمل و دور از سالن نمایش و مکانی ثابت شناخته می‌شود. سینمای سیار در تهران که بعد از آن که در کشور مورد استفاده قرارگرفت بیشتر الگویی برای تبلیغات و اهداف سیاسی بود و مهم‌ترین وسیله برای اهداف آموزشی، ترویجی، علمی و دینی کشورهای استعمارگر شد.
نصرالله حدادی، تهران‌پژوه، دراین‌باره می‌گوید: «زمانی که بحث اصل ۴ ترومن در ایران مطرح شد نمایش فیلم با موضوع تربیت و آموزش در مکان‌های عمومی رایج شد.»
آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم سعی کرد توهم رهبری جهان را به حقیقت تبدیل کند. هری‌ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در آن دوران نسخه پیشرفته آمریکایی کشورهای جهان‌سومی را صادر کرد؛ نسخه‌ای که براساس کمک‌های فنی، اقتصادی و نظامی تدوین و اجرا شد. این برنامه با عنوان اصل ۴ ترومن در ایران رواج یافت و ۲ ساختمان در تهران به پیشبرد اهداف این اصل اختصاص یافت؛ ساختمانی در خیابان آبان و دیگری در تخت جمشید آن زمان و طالقانی امروز به ساختمان‌های اصل ۴ ترومن شناخته شدند. حدادی درباره ارتباط این موضوع و سینمای سیار می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین ابزار این اصل استفاده از سینما برای آموزش بود و از این طریق اهداف سیاسی خود را تبلیغ می‌کردند. هدف اصلی تغییر نوع غذا و سبک زندگی در ایران بود. مثلاً فیلمی به‌صورت سیار در مکان‌های عمومی به نمایش درمی‌آمد که به تبلیغ مستراح‌های مدرن می‌پرداخت. یا مثلاً فیلم مبارزه با مالاریا یا اینکه چگونه مرغ ماشینی پرورش دهیم. این فیلم‌ها با پروژکتورهای کوچک به نمایش درمی‌آمدند.»
این نمایش‌های آموزشی در مدارس به‌طور ویژه و به درخواست مدیران مدرسه پخش می‌شد. برای مثال در مدرسه البرز، مدرسه افتتاحیه تهران و مدرسه اقدسیه فیلم‌هایی که جنبه آموزشی داشت اکران می‌شد. سیدمحمدعلی جمال‌زاده، نویسنده معروف تهرانی، در یکی از خاطراتش درباره مدرسه اقدسیه تهران می‌نویسد: «آقای رئیس‌العلما مدیر مدرسه با پدرم دوست بود و برای نخستین بار فیلم برای شاگردان جوان نشان می‌داد و پدرم جمعی از روشنفکران را دعوت کرده بود. خیلی خیلی مختصر و کوتاه بود و طفلی را نشان می‌داد که درست به آداب غذاخوردن عمل نمی‌کرد و دستش را در دماغش می‌کرد و خوراک را درست نمی‌جوید و آقای رئیس العلما رئیس مدرسه ایستاده بود و در تاریکی نطق می‌کرد و به بچه‌ها گفت: «ببینید چقدر زشت است که طفل انگشت در دماغ کند!» و فیلم پایان یافت. همین و همین!»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید