قصههای کهن
سری سقطی
«جنید» گفت: «با «سری»، به جماعتی از امردان برگذشتم. به دل من آمد که حال ایشان چه خواهد بود؟ سری گفت: «هرگز به دل من نگذشته است که ـ در کل عالم ـ مرا بر هیچ آفریدهای برتریست.»
گفتم: «حتا از امردان خود را برتر ندانستهای؟»
گفت: «هرگز.»
نقل است که هر که سلامش میکرد، روی ترش مینمود و جواب میگفت. از سر این پرسیدند. گفت: «پیغمبر گفته است که: «هر که بر مسلمانی سلام کند، صدرحمت فرود آید. نود رحمت، از آن کسی بود که روی، تازه دارد.» من روی ترش کردهام که نود رحمت، از آن سلامدهنده بود!»
تذکرهالاولیا ـ عطار نیشابوری
در همینه زمینه :