لطیفههای شفاهی و سرودههای فکاهی
محمد صالحیآرام ـ شاعر و طنزپرداز
سختیها و تلخیها در زندگی ما آنقدر هست که برای بهتر زیستن همواره باید مجهز به لبخند باشیم. دشواریهای زندگی ماشینی، عجلهها، کمبودها و... همگی موجب میشود تا کمکم آدمها خنده را فراموش کنند. معمولا در اتوبوس یا مکانهای عمومی دیگر، کمتر کسی را میبینیم که خنده یا تبسمی بر لب داشته باشد.
از همین رو جامعه ما نیازمند کسانی است که با آثار خود، مردم را شاد و لبشان را خندان کنند. در روزگار ما طنز بیش از همه به وسیله فیلم، نمایش صحنه، شعر و داستان عرضه میشود. در حاشیه بودن تئاتر و وقتگیر بودن مطالعه کتابهای داستان، فیلمهای کمدی و اشعار فکاهی را به عنوان سهلالوصولترین وسیله ترویج خنده در جامعه مطرح میکنند اما با توجه به غیرقابل مقایسه بودن هزینه تولید این دو، یک شعر حتی اگر بتواند یکصدم یک فیلم کمدی خوب بخنداند، موفق بوده است. چنانچه به طور کلی بخواهم به مختصات یک شعر طنز خوب اشاره کنم، رعایت وزن و نظم و اصول فنی، خارج نشدن از حیطه ادب و نزاکت و پرداختن به موضوعات اجتماعی از ضروریات آن به حساب میآید.
شاعر طنزپرداز اگر در خود استعداد چنین کاری را سراغ دارد باید این را بداند که مردم کمتر حوصله پیگرفتن آثار جدی را دارند و جامعه ما به دلایل زیادی تشنه خندیدن است.
بنابراین میتوان بسیاری از پیامها را که به صورت جدی مخاطب نخواهد داشت با این قالب منعکس کرد و با رعایت نکات لازم، اطمینان داشت که تاثیرگذاری و بازخورد خوبی نیز خواهد داشت.
در این میان بسیاری از لطیفههای شفاهی نیز میتوانند با نتیجهگیریهای هنرمندانه شکل شعر طنز را به خود بگیرند.