بازنده اصلی تنش فرسایشی خلیجفارس
فرجام تنشهای منطقهای منجر به برخورد نظامی، شکلگیری نقطه تعادل استراتژیک جدید است. این، به مفهوم یک دگرگونی بزرگ منطقهای بوده و لازمه آن تغییر برآیند ژئو استراتژیک است. چیزی که درحال حاضر در منطقه خلیجفارس امکان وقوع آن وجود ندارد؛ بنابراین در منطقه خلیجفارس جنگی برای تغییر ساختار و موازنه جدید قدرت نخواهد بود. علت این امر را باید در این واقعیت واکاوی کرد که اساسا منطقه خاورمیانه به هیچ عنوان ظرفیتی برای وقوع جنگ جدیدی را ندارد. عامل مهم دیگر ساختار و وضعیت اقتصادی کشورهای عرب کرانه جنوبی خلیجفارس است. امارات متحده عربی، اقتصادی بسیار وابسته به سرمایهگذاری خارجی و حضور شهروندان غربی دارد. این اقتصاد شکننده در برابرآتش جنگ بسیار آسیبپذیر است. بحرین در سودای تبدیل شدن به هاب بانکی و بیمهای منطقه بوده و طرحهای اقتصادی بلندمدت عربستان سعودی نیازمند آرامش است. قطردر سال 1992اختلاف ارضی با عربستان را مسکوت گذاشت تا جنگی نباشد و امروز در تنشهای خلیجفارس همان موضع طرفداری از مسالمت را دارد. عمان بهعنوان نزدیکترین دوست ایران از دیرباز کنشهای آشتیجویانه و مسالمتآمیز خود را بهصورت میانجیگری برای تفاهم ایران با طرفهای غربی نشان داده است. عمان، خواهان آرامش منطقه خلیجفارس است. این کشور قابلیتهای ژئواستراتژیک خود را در قالب ساخت بندر بزرگ کانتینری صلاله به نمایش گذاشته است.
عمان برنامهریزی بلندمدتی برای رقابت با بندر جبلعلی دوبی دارد و تمامی اینها نیازمند آرامش است. در کرانه شمالی و جنوبی خلیجفارس هیچ کشوری خواهان جنگ نیست. آن چه در میانه این هنگامه سیاسی پرتنش رد و بدل میشود تنها گفتوگوهای غیردوستانه دیپلماتیک است، اما باید دید در این تنش منطقهای که آرام آرم فرسایشی میشود چه کشورهایی زیانده اصلی و چه کشورهایی منافعی دارند. حوزههای نوین توسعه خاوردور و بهویژه چین بیشترین دستاورد را در تنش اخیر خاورمیانه خواهند داشت. بروز تنش در جهان اگر در حوزه جغرافیایی قطبهای نوین قدرتمند اقتصادی نباشد بیشترین منافع را برای کشورهای مستقر در این قطبها خواهد داشت.
هماکنون آمریکا درگیر تنش بیفرجام خلیجفارس بوده و اما چین از این فرصت برای تثبیت مواضع خود در دریای عمان استفاده میکند. دیپلماسی چین مرموزانه و ناپیداست و در آیندهای نهچندان دور در حوزه پاسفیک و دریای جنوب چین،کشور چین مواضع قابل تاملی خواهد داشت. این مواضع نظامی قدرت چانهزنی چین را در جنگ تعرفهها و نبرد بازرگانی بالا خواهد برد. هیأت اجرایی کنونی آمریکا یک کنش سیاسی برخلاف منافع ملی این کشور در خلیجفارس دارد. مخالفت دمکراتهای آمریکایی با تنش و جنگ در خلیجفارس را باید در افق دید آیندهپژوهانه آنها جستوجو کرد. آنها نگران آینده حوزه پاسفیکند.