فیلم اولیها دستخوش تغییر رویکرد جشنوارهها
علی کریم - فیلمساز:
اول: همه جای دنیا فیلمهای اول بهعنوان بخشهای جذاب جشنوارهها، منتقدها و روزنامهنگارها را ترغیب میکنند که در صفهای طولانی بمانند تا به کشف جدیدی برسند چون همه بهدنبال نگاه جدید به جهان هستند اما ما در ایران همیشه به جوانان و نسل جدید کملطف هستیم و نگاه کلیشهای بر جشنواره حاکم است. با این رویکرد جشنواره فجر شبیه مهمانیهای بزرگ است که اگر فیلمسازان صاحبنام در آن نباشند همه ناراحت میشوند. ایراد در این است که بخشهای موازی در فجر وجود ندارد تا فیلمهای اول بتوانند جای خودشان را در آن پیدا کنند؛ مثلا فستیوالی مثل «کن» دارای بخشهای اصلی، هفته منتقدان، 2هفته کارگردانها و نوعی نگاه است که فیلمهای اول در این بخشها پخش میشوند اما در ایران فقط یک بخش مسابقه داریم و بخشهای جنبی نیز هر سال کمتر میشوند. انگار میخواهیم چرخ را از اول اختراع کنیم و برگزاری جشنواره را نمیشناسیم. نمیشود هم شبیه کن بود و هم شبیه اسکار. نمایش ندادن فیلمهای اول یا حذف بخش «نوعی نگاه» و «هنروتجربه» باعث میشود فیلم اولیها و نگاههای متفاوت بیرون بمانند. امسال هم چند فیلم مثل «هت تریک» اثر رامین لوافی و «درساژ» اثر پویا بادکوبه که در برلین هم نمایش دارد، بیرون ماندهاند. دوست دارم بدانم دلیل آن چیست؟ بد نیست بدانیم هرکجا محصولی چه از نظر فرهنگی یا تجاری تولید میشود، با سلیقههای مختلفی ساخته شده است ، ما باید در انتخاب و برگزاری آن وسعت نظر داشته باشیم و آنقدر ویترینهای مختلف فراهم و موقعیتهای مختلف ایجاد کنیم که محصولات متنوع دیده شوند.
دوم: در همه دنیا موقعیتهایی وجود دارد که با اختصاص بودجهای به فیلمساز از او حمایت میکنند. هلند، فرانسه و بسیاری از کشورهای دیگر چنین بودجههایی دارند. جالب اینجاست که سرمایهگذاران، این حمایتها را بدون اینکه حضوری در آن فیلمها داشته باشند، انجام میدهند یعنی دخالتی در روند فیلمسازی یا جریان فیلمنامه ندارند و فقط حمایت میکنند تا فیلم کارگردان اول متولد شود، بهخصوص در سینمای غیرتجاری و غیرسرگرمکننده این حمایتها بیشتر وجود دارد. اصولا اگر افراد یا نهادهایی بخواهند از سینما حمایت کنند، یکی از بهترین موقعیتها، حمایت از فیلم اولیها یا فیلمهایی است که بهدلیل تجاری نبودن، سرمایهگذاران کمتری تمایلی به هزینه کردن در آن دارند. در واقع بخش غیرخصوصی با هدف کشف استعدادهای جدید این حمایت را انجام میدهد.
سوم: ایران در رتبهبندی سینما از نظر تولید محصول از بسیاری کشورهای اروپایی هم بالاتر است و در نتیجه مدیران باید توجه ویژهای به این موضوع داشته باشند. بهنظرم فارابی در یکی دو سال اخیر درحال تغییر ماهیت است و مسیر درستی را در پیش گرفته. متأسفانه در حوزه نقد فیلم و روزنامهنگاری هرچند شامل همه نمیشود اما خیلیها بسیار خام با موضوع فیلمسازی برخورد میکنند. در تولید اثر هنری موضوعی به نام فیلمهای سفارشی وجود دارد، اما ذکر این نکته هم بد نیست که بههرحال با ورود اشخاص مختلف به یک فیلم، سلیقههای مختلف هم ایجاد میشود یعنی فرقی نمیکند یک ارگان پشت یک فیلم باشد یا یک شخص حقیقی از آن حمایت کند. بهنظرم فیلمساز هیچ وظیفهای در قبال این نوع فیلمسازی و سفارشها ندارد. او باید در آزادترین شکل ممکن با تمام باورها و تخیلاتش آزادانه یک فیلم را تولید کند. منتقدها، فیلسوفها، جامعهشناسها و روانشناسها فقط با اثر روبهرو میشوند و آن را بررسی خواهند کرد. ضمن اینکه هر فیلمی با چاشنی گذر زمان قضاوت میشود و زمان به این سؤالها پاسخ میدهد که آیا فیلمساز موفق بوده، نتیجه خوبی داشته و در مسیر قابلقبولی حرکت کرده است یا نه؟ ما میتوانیم برای تولید یک اثر توصیههایی داشته باشیم اما هیچگاه در مورد چرایی و چگونگی یک اثر هنری نمیتوانیم سفارش و توصیهای انجام دهیم.