عکس سلفی راز سرقت طلایی را فاش کرد
اعضای گروه تلگرامی تینیجرها هر از گاهی با هم قرار میگذاشتند و به کوه میرفتند و از کارهای عجیب و غریبی که در زندگیشان انجام داده بودند، میگفتند. تینا و مهرداد اما خاطره عجیبی نداشتند که در جمع بازگو کنند و وقتی دوستانشان آنها را بهخاطر این موضوع مورد تمسخر قرار دادند، آنها فکر سرقت به سرشان زد. تینا دختر 15ساله نقشه سرقت از خانه عمهاش را کشید اما فکرش را نمیکرد تنها یک عکس سلفی رازش را فاش کند.
به گزارش همشهری، چند روز پیش مأموران پلیس پایتخت در جریان سرقت از خانهای در خیابان زعفرانیه قرار گرفتند. شاکی زن تنهایی بود که به مأموران گفت: شوهرم سالها پیش فوت شده و فرزندانم ازدواج کردهاند. من هم به تنهایی زندگی میکنم اما چند وقت پیش که به همراه بستگانم به سفر رفتم، هنگام بازگشت متوجه شدم که از خانهام سرقت شده است. البته قفل در سالم بود و این موضوع کمی عجیب بهنظر میرسید. حتی خانه هم بههم ریخته نبود و دزدان یکراست به سراغ کمدی که در آنجا طلاهایم را گذاشته بودم رفته و بخشی از طلا و جواهرات قدیمیام به ارزش 500میلیون تومان را سرقت کرده و به بقیه دست نزدهاند. با شکایت این زن، تحقیقات آغاز شد و کارآگاهان با حضور در محل سرقت پی بردند که پای فردی آشنا در میان است. درحالیکه بررسیها ادامه داشت شاکی بار دیگر به اداره پلیس رفت و گفت سرقت از سوی برادرزادهاش رخ داده است. وی گفت: برادرزاده 15سالهام به نام تینا با همدستی پسری به نام مهرداد سرقت را انجام دادهاند. این موضوع را خواهر تینا برایم تعریف کرد و گفت تینا و مهرداد با طلاهایی که از خانه من سرقت کردهاند عکس گرفته و در اینستاگرام منتشر کردهاند.
آشنایی در تلگرام
با این سرنخ، تینا و مهرداد دستگیر شدند و برای تحقیق به دادسرای ویژه سرقت انتقال یافتند. دختر 15ساله با اعتراف به سرقت گفت: چند وقت پیش در یک گروه تلگرامی عضو شدم. تمام اعضای گروه زیر 20سال سن داشتند و اسم گروه را تینیجرها گذاشته بودند. در آنجا با مهرداد آشنا شدم. اعضای گروه گاهی با هم قرار میگذاشتند و به کوه میرفتیم. وقتی دور هم جمع میشدیم خاطره میگفتیم. آخرین بار هر عضو گروه از کارهای عجیبی که در زندگیاش انجام داده بود، گفت. بهعنوان مثال دختر نوجوانی میگفت رمز اینترنتی پدرش را بهدست آورده و حسابش را خالی کرده است. فرد دیگری میگفت وقتی 6یا 7ساله بوده در یک مهمانی خانوادگی، از کیف مادرش سرقت کرده است. تنها کسانی که در زندگیشان خلافی مرتکب نشده بودند من و مهرداد بودیم. برای همین بچهها شروع کردند به مسخره کردن ما؛ میگفتند خیلی ترسو و بزدل هستیم. وی ادامه داد: برای اینکه در میان دوستانم خودی نشان بدهم به مهرداد پیام دادم و پیشنهاد سرقت از خانه عمهام را که تنها زندگی میکرد مطرح کردم و او هم پذیرفت. میخواستم به دوستانم ثابت کنم که ترسو نیستم. یک روز که به خانه عمهام رفته بودم کلید خانهاش را سرقت کردم و زمانی که او به سفر رفته بود، شبانه با مهرداد به آنجا رفتیم و بخشی از طلاهایش را سرقت کردیم. بعد هم برای اینکه به دوستانمان نشان دهیم که سرقت را انجام دادیم، با طلاها عکس سلفی گرفتیم و در گروه گذاشتیم. اعضای گروه گفتند باید این عکس را 24ساعت در اینستاگرام بگذارید که ما هم گذاشتیم. در این میان خواهرم عکس را دید و پی به رازم برد و ماجرا را برای عمهام تعریف کرد و ما لو رفتیم. در ادامه شاکی پرونده به دادسرا رفت و برادرزادهاش را بخشید اما از مهرداد شکایت کرد و گفت او تینا را اغفال کرده است. با وجود این، پرونده دختر نوجوان برای رسیدگی بیشتر به دادسرای اطفال فرستاده شد.