روایت هادی محمدیان از داستانی ایرانی در جنگلهای آفریقا و «فیلشاه»
دنیا هنوز قصههای ما را نشنیده است
سحر آزاد:
گروهی ایرانی، داستانی از جنگلهای آفریقا را با عنوان« فیلشاه» برای بچههای کشورمان روایت کردهاند. این اثر تنها انیمیشن حاضر در سیوششمین جشنواره فیلم فجر است که در رقابت با دیگر فیلمها به نمایش درخواهد آمد. فیلشاه به تهیهکنندگی حامد جعفری و کارگردانی هادی محمدیان ،انیمیشنی است که در تولید آن گروهی 150نفره مشارکت کردهاند؛ بهطوریکه فقط بیش از 50 انیماتور مسئولیت متحرکسازی آن را برعهده داشتهاند. این کار دومین انیمیشن گروه «هنر پویا» است اما این بار بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه تصویر شهر هم در سرمایهگذاری آن مشارکت کردهاند. انیمیشن قبلی محمدیان که 3 سال قبل ساخته شد، «شاهزاده روم» نام داشت که توانست لوح تقدیر ویژه سیوسومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کند. محمدیان در دومین اثر خود ،داستانی از یک بچهفیل به نام «شادفیل» را به تصویر کشیده است که فرزند رئیس گلهفیلهاست و با وجود آنکه از او انتظار میرود رئیس بعدی گله باشد، مدام خرابکاری میکند. هرچند این داستان در جایی جز ایران اتفاق میافتد، به گفته کارگردان فیلشاه آنها کوشیدهاند با استفاده از تکیهکلامها و واردکردن بخشی از فرهنگ کشورمان فضایی آشنا برای بچههای ایرانی بسازند تا برای ذائقه تربیتشده بهوسیله انیمیشنهای خارجی، گزینه دیگری هم ایجاد شود. همین موضوع بهانه گفتوگو با محمدیان درباره حضورش در جشنواره امسال شد.
شما در صحبتهایتان خیلی بر ضرورت انطباق فرهنگی آثار با فرهنگ ما و فضای ایرانی داشتن آنها تأکید دارید. با توجه به این تأکید، آیا امکان نداشت به جای فیل از حیوانی استفاده کنید که بومی ایران باشد؟
بهتر است به این سؤال بعد از اکران عمومی فیلم پاسخ داده شود؛ چون در آن زمان میتوانم درباره داستان آن صحبت کنم. هماکنون همینقدر میتوانم بگویم که قصه اینطور ایجاب میکرد. ما شخصیتی را به داستان اضافه نکردیم چون نمیتوانستیم دخل و تصرفی در آن کنیم. بله، داستان در جغرافیای ایران روایت نشده است منتها از جهاتی با ما تناسبات فرهنگی دارد و به همین دلیل ما به سراغ آن رفتیم. درواقع این قصه از جنبههای مختلف برای بچههای ایرانی باورپذیر است؛ چون بارها داستان آن را شنیدهاند و به همین دلیل باید بگذاریم این غافلگیری برایشان باقی بماند.
موضوع دیگری که معمولا بر آن تأکید کردهاید این است که ذائقه مخاطبان ایرانی با انیمیشنهای خارجی شکل گرفته است و گروه شما قصد دارد این ذائقه را تغییر دهد. این ذائقه دقیقا چیست و قرار است به چه نحوی تغییر کند؟
منظور از تغییر این نیست که کار جدیدتری انجام دهیم. ببینید! ما درنظرداریم این تغییر را با انیمیشنهایمان انجام دهیم؛ منتها با مختصات بچههای ایرانی و بافت فرهنگی ایرانی و اسلامی خودمان. وقتی در فضای ایران زندگی میکنیم واژه «اسلامی» را هم به آن اضافه میکنیم چون ما در سرزمینی زندگی میکنیم که دین ،نقش بسیار زیادی در آن دارد. قطعا لذتی که بچههای ایرانی از قصههای ما میبرند خیلی بیشتر است ؛چون شخصیتها و داستانهای آنها برگرفته از فرهنگ خودمان است. منظورم از تغییر ذائقه همین است. البته ناگفته نماند که ذائقه بصری مخاطب ایرانی بسیار قوی است؛ چون از کودکی مخاطب انیمیشنهای خارجی بوده و بهمرور ذائقه بصری و شاخصههای نوع روایتی که میخواهد در قصه بشنود، در او شکل گرفته است. پس این نکته الزاما به این معنی نیست که روایتها یا ذائقه بصریای که تاکنون تربیت شده بد است و ما باید به جنگ آن برویم یا کار جدیدی بکنیم. ما فقط میخواهیم یک گزینه جدید هم اضافه کنیم. این گزینه جدید، پارامترهای بومی خودمان است تا به مخاطب حق انتخاب بدهیم که در کنار انیمیشنهای خارجی بتواند انیمیشنهای ما را هم انتخاب کند. ضمن اینکه صادقانه باید گفت ما توان رقابت کمی با انیمیشنهای خارجی نداریم. سالی 7 تا 8 انیمیشن خوب خارجی وارد ایران میشود اما ما در خوشبینانهترین حالت هر 2 یا 3سال فقط یک انیمیشن میسازیم. پس از این نظر خیلی عقبیم. آرزو دارم روزی برسد که همکاران من هم وارد گود شوند و حداقل سالی 4-3 کار خوب داشته باشیم. منظور از تغییر ذائقه یعنی اضافهشدن گزینهها و دادن حق انتخاب درست به بچههای خودمان است.
از لحاظ محتوا چقدر توان رقابت داریم؟ داستانهای ما چقدر برای ساخت انیمیشن کشش دارند و در این زمینه چه محدودیتها یا مزایایی داریم؟
ما یک مزیت رقابتی داریم که اتفاقا در بحث محتوی است. منظورم از محتوا ،قصه است؛ نه پیامها یا شعارهای فیلم. از نظر قصه، ما مزیت رقابتی داریم چون وقتی آثار خارجیها را میبینیم متوجه میشویم که به تکرار افتادهاند.
اینکه شمارههای 4 و 3 یک انیمیشن را میسازند و مدام از الگوهای قدیمی استفاده میکنند، نشان میدهد به تکرار افتادهاند و قصههای جذابشان تمامشده است. در این سالها کمتر پیش میآید یک انیمیشن خارجی از نظر قصه و فضاسازی چندان با کارهای قبلی متفاوت باشد و همه را متحیر کند؛ بااینحال ما در کشور خودمان هم قصههای ایرانی و دینی ناشنیده زیاد داریم، هم قهرمان هنوز ناشناخته. اگر قصه همه اینها درست روایت شود، میتوانند در دنیا شنیده شوند و اتفاقا همین مزیت رقابتی ماست.
اگر قرار باشد بعد بینالمللی را برای انیمیشنهایمان درنظر بگیریم، آیا باید مسائل دیگری را هم جدا از جنبه مخاطب ملی در ساخت آثارمان رعایت کنیم؟
نه؛ اتفاقا محدودیتهای ما همانهایی است که در تمام دنیا وجود دارد. خط قرمزهای ما را آنها هم دارند، حتی بیشتر. وقتی با خارجیها صحبت میکنیم میبینیم مثلا آوردن یک جسم تیز مثل چاقو جزو خط قرمزهای آنها هم هست؛ حتی میتوان گفت آنها در این زمینه خیلی از ما جلوترند. این محدودیتها در همه دنیا یکی است؛ چون مخاطب ما کودکان و نوجوانان هستند. اتفاقا هرقدر ما بیشتر به سبک و سیاق خودمان قصه بگوییم برای آنها جذابتر است. فرهنگ پررمزوراز ما هنوز از سوی مخاطب بینالمللی شنیده و دیده نشده است؛ فقط لازم است آن را خوب تعریف کنیم. یک شباهت هم میان مخاطبان خارجی و کودکان ایرانی وجود دارد؛ اینکه کودکان ما نیز هیچ پیشزمینهای درباره قصهها و انیمیشنهای ایرانی ندارند. همچنین باید یاد بگیریم که از وقتی قصه شروع میشود تا وقتی به اتمام میرسد، بچهها باید تمام داستان فیلم را بفهمند. وقتی این نکته را رعایت کنیم در سراسر دنیا متوجه داستانهای ما میشوند؛ بلایی که سالهاست بخش زیادی از سینمای ما دچار آن است و بدون مصداقدادنهای کارگردان، نویسنده و تهیهکننده بخشی از داستان حتی برای مخاطب ایرانی نامفهوم باقی میماند؛ یعنی باید بگوییم در این قسمت فیلم منظورمان چه بوده است یا برای فهمیدن این بخش از فیلم باید مطالعات قبلی داشته باشید. این روند سبب میشود فیلم الکن بماند. ما در فیلشاه سعی کردهایم این اتفاق نیفتد و هرکجا که فکر کردیم مخاطب به اطلاعات بیشتری درباره داستان نیاز دارد، آن بخش را حذف کردیم. خلاصه تلاشمان را کردیم که فیلم در همه دنیا درکشدنی باشد.
شما قبل از ساخت فیلشاه انیمیشن دیگری به نام شاهزاده روم ساختید. تجربه اثر اول چه تأثیری روی فیلم دوم شما داشت؟
شاهزاده روم زیربنای انیمیشن دوم بود. با همه اشکالاتی که شاهزاده روم داشت تا پیش از ساخت این اثر، انیمیشنی برای مخاطب کودک و نوجوان تولید نشده بود و این باعث میشد ما بهعنوان سازندگان فیلم نتوانیم از مخاطبانمان در سینما بازخورد بگیریم. در سینمای ایران، فیلمهایی در ژانرهای مختلف ساخته میشود؛ پس کافی است به سینما بروید و از نزدیک با بازخورد مردم مواجه شوید تا نظرات آنها چراغی برای ساخت فیلم شما شود. ازآنجا که شاهزاده روم نزدیک به یکمیلیون و 400 هزار بیننده داشت، از طریق بازخورد در سینماها، بهویژه از سوی بچهها، متوجه واکنشها و نقاط ضعف فیلم شدیم و درنتیجه در فیلشاه تلاش کردیم نقاط ضعف کمتری داشته باشیم؛ مخصوصا روی فیلمنامه زمان بیشتری گذاشتیم و سعی کردیم در مراحل تولید هم استانداردها را بیشتر رعایت کنیم.
شما فیلم را برای بچهها هم ارائه کردید. نتیجه این تجربه چه بود؟
ما در مرحله نوشتن فیلمنامه و در مراحل تولید، داستان را برای کودکانی که نزدیکمان بودند پرزنت کردیم. زاویهای که فیلشاه انتخاب کرده است کاملا مختص کودکان است. جاندادن به حیوانات و اشیاء بهخودیخود کودک و نوجوان را جذب میکند. در مراحلی که فیلم را پرزنت کردیم، فهمیدیم همین که حیوانی حرف میزند، خودبهخود برای بچهها جذاب است، فارغ از محتوا و فیلمنامهای که هر انیمیشنی دارد.
گفته میشود از نظر فنی، ساخت انیمیشن در ایران دچار محدودیتهایی است و اثر برای طی برخی مراحل باید به خارج از کشور فرستاده شود. شما در این زمینه چه مشکلاتی داشتید؟
به لحاظ خروجی نهایی، انیمیشنی که در ایران ساخته میشود همان چیزی است که در خارج از کشور ساخته میشود؛ تفاوت در هزینهها و زمان است. همین الان انیمیشن «کوکو» که در «باکس آفیس» رتبه اول را دارد، با 200 میلیون دلار ساخته شده است. فکر میکنم ما حدود یک دویستم این مبلغ یا کمتر از آن را هزینه کردهایم. با همه تفاوتی که در میزان هزینهها وجود دارد، خروجی ما باید به آن فیلم نزدیک شود؛ چون همه، کار ما را با این انیمیشنها مقایسه میکنند. ذائقه بصری مخاطبان ما کاملا تربیتشده است و کار ضعیف و قوی را میشناسند. ما درحالی با آنها مقایسه میشویم و در حال رقابت با آنهاییم که یکدویستم بودجه آنها را در اختیار داشتهایم. به این موضوع هم اشاره کنم که ما هماکنون از کشورهایی مانند چین و هند هم ارزانتریم. زمانی کمپانیهای بزرگ، کارهایشان را به کمپانیهای چین و هند میدادند تا هزینههای تولیدشان پایینتر بیاید اما الان هند هم کارهایش را به ایران میدهد؛ یعنی قیمتهای ما به قدری نازل است که اصلا قابل قیاس نیستیم. این باعث میشود در زمینه سختافزار، نرمافزار و زیرساختهای انیمیشن دچار مشکل شویم. دستمان از برخی امکاناتی که آنها دارند خالی است اما تلاش میکنیم از نظر کیفیت عقب نیفتیم و همه اینها از هوش و زحمت بچههای ایرانی نشأت میگیرد. خیلی اوقات پیش میآید که فناوریهایی را نداریم اما با بهکارگیری ترفندهایی کاری میکنیم که بدون آن امکانات هم کارمان را پیش ببریم. اینها مشکلاتی است که باعث میشود روند تولید انیمیشن در ایران سخت شود.
تمام مراحل تولید فیلشاه در داخل کشور بود؟ مثلا برای رندرینگ (فرایند نمایش تصاویر اجسام سهبعدی روی صفحه نمایشگر دوبعدی) به خارج از کشور نرفتید؟
کل مراحل فنی کار در ایران انجام شده است؛ اما بخشی از مرحله رندرینگ که کاملا سختافزاری است، یعنی پردازش رایانهای که نیروی انسانی در آن دخالتی ندارد، در کشور اوکراین انجام شده است. بخشی که در خارج از ایران انجام شده، فقط بخش سختافزار بوده است.
شما به قیمتهای نازل کار در ایران و سفارشهای خارجی به همین دلیل اشاره کردید. آیا این موضوع میتواند مزیتی هم بهعنوان توان رقابتی ما محسوب شود؟
ممکن است اما استفاده از آن، سهل و آسان نیست چون بههرحال بهدلیل تحریمها، ورود و خروج ارز مشکل است و به همین دلیل کمپانیهای بزرگ دنیا این کار را انجام نمیدهند. خود هند هم با هزار وسواس که بتواند ارز را وارد ایران کند این کار را انجام میدهد؛ یعنی همین روند هم بهراحتی نمیتواند طی شود. اما نمیتوان منکر شد که ما در کشورمان به لحاظ نیروی انسانی بهشدت قوی هستیم. البته راه برعکسی هم این روزها طی میشود؛ به این معنا که متأسفانه خیلی از بچههای ایرانی از ایران میروند و در شرکتهای خارجی مشغول به فعالیت میشوند که یک زنگ خطر خیلی بزرگ است.
فیلشاه تنها انیمیشن حاضر در جشنواره امسال است. این موضوع در مقایسه با دیگر آثار جشنواره میتواند روی داوری تأثیر بگذارد؟
این در دنیا اتفاق جدیدی نیست. تا 3-2 دهه قبل هم انیمیشنها در اسکار با فیلمهای رئال مقایسه میشدند؛ حتی سال 1988 انیمیشن «دیو و دلبر» نامزد دریافت اسکار شد. در جشنوارههایی مثل برلین نیز انیمیشنهایی در بخش مسابقه به نمایش درمیآیند که میشنویم برخی از آنها ضدایرانی هستند و فضای سیاسی دارند. پس انیمیشن میتواند در کنار فیلمهای رئال قرار بگیرد. تا اینجا هم که در جشنواره فیلم فجر جلو رفتهایم، مسئولان نشان دادهاند که سعی دارند فضای کاملا عادلانهای برای این بخش بهوجود بیاورند. فکر میکنم فیلشاه هم توانایی رقابت را دارد؛ البته اگر تبعیضی قائل نشوند و نگویند فیلم انیمیشن با رئال فرق دارد. بههرحال این فیلم همچون همه فیلمهای رئال دارای کارگردان، فیلمنامه، تهیهکننده، صدا و تدوین است. فکر میکنم اگر نگاه درستی در جشنواره وجود داشته باشد که تا الان هم بوده است، فیلشاه توان رقابت با دیگر آثار را دارد.
یکی از اهداف شما تا 10 سال آینده، ساخت انیمیشن در هر سال است، این ایده چقدر عملی است؟
بخش خصوصی سعی میکند فیلم خوب بسازد تا پولش را از گیشه دربیاورد و این تلاش درواقع چرخ حرکت ما میشود. اگر این چرخه درست اتفاق بیفتد ما به هدفمان نزدیک میشویم. همیشه میگویند حمایت ارگانی و دولتی باید وجود داشته باشد؛ درحالیکه بهنظرم این مسئله خیلی مهم نیست. اگر کارشکنی صورت نگیرد و اجازه دهند انیمیشن مسیر خودش را طی کند، بخش خصوصی قادر خواهد بود از راه فروش آثارش چرخه اقتصاد خود را بگرداند. مثلا ما الان منتظر اکران فیلم هستیم و اگر سالن و زمان مناسبی در اختیارمان قرار دهند و بتوانیم تبلیغات مناسبی هم داشته باشیم، میتوانیم مخاطب خودمان را پیدا کنیم. وقتی اینطور بشود، میتوانیم پس از اتمام و اکران یک کار، بهدنبال ساخت اثر بعدی باشیم.