محمدرضا نصیری
وقتی سلبریتی سینمایی ادعا کرد که اگر خودش هم رئیسجمهور باشد، اقوامش را سر کار میبرد و بچهاش را پشت فرمان بنز مینشاند، خیلیها به او حمله کردیم و از لیست بازیگران مورد علاقهمان خطش زدیم. ما برای هیولا شدن، شاید هنوز گیر یکی، دو قطعه باشیم؛ قطعهها که برسد، خود ما محصول بعدی این کارخانه هیولاسازی خواهیم بود. اصولا هرجا پول زیاد و قدرت بیحسابوکتاب هست، فساد هم هست. موضعگیریها اینجا رابطه مستقیمی با منافع افراد دارد. دیگر هیچ اصولی وجود ندارد؛ منفعتها تعیین میکند چه چیزی درست و چه چیز غلط باشد و... میشود این لیست موعظه را هزاران کلمه دیگر کش داد. خوشبختانه یا شوربختانه، پول فوتبال در حال ته کشیدن است و تا چند سال آینده دیگر پولی وجود ندارد که براساس آن زدوبندی صورت بگیرد. وقتی پول نباشد، مدافع تیم وسطجدولی توجیهی نمیبیند هنگام کرنر به تیر اول بچسبد و چالش مانکن اجرا کند... دروازهبان خارجی دیگر اینجا نیست که هفته آخر گلهای فلسفی بخورد... مولتیمیلیاردر صنعتی دیگر نمیتواند بازیکن و مربی و اعتبار برای خودش بخرد... ایجنت فوتبالی توانایی دل بردن از خبرنگار ورزشی را ندارد... نماینده مجلس و... .
باشگاه پرسپولیس با سرمربی آرژانتینی به توافق رسیده اما میترسد نام او را اعلام کند. به محض درز اخبار از دفتر باشگاه، خبری منتشر میشود که بهخاطر یهودی بودن کالدرون، حضور او در پرسپولیس منتفی میشود. مگر اینجا دادگاه تفتیش عقاید است؟ مگر یهودی بودن جرم است؟ آیا یک نفر از آرژانتین و نه اسرائیل، قرار است بهعنوان یک مبلّغ مذهبی استخدام شود؟ در همین ایران خودمان اصلا یهودی نداریم؟ تازه، این یک دین توحیدی است و پیروان آن در قانون اساسی این مملکت دارای حقوق شهروندی هستند. وقتی با هوچیگری و انگ زدن به افراد کار بعضیها راه میافتد، چرا از این اهرم قدرت استفاده نکنند؟ همین کشف دین گابریل کالدرون ممکن است او را از حضور روی نیمکت پرسپولیس محروم کند. آنگاه منتشرکنندگان این اخبار خواهند توانست گزینه مورد نظر خود را به باشگاه تحمیل کنند. اگر کالدرون یهودی هم نبود، یک مشکل دیگر برایش درست میکردند، چون او از کانال آنها معرفی نشده است. شاید یکی فاش میکرد که این مربی در دوران کودکی یکبار پول یک بستنی یخی را به بستنیفروش داده و دوتا برداشته یا چه میدانیم، عادت دارد شبها با چشم بسته بخوابد. از شما چه پنهان، کالدرون نان هم لگد میکند و روی گربه آب میریزد. بالاخره یکی از این اتهامات جواب میدهد و مدیران مرعوب جوسازیها میشوند؛آنوقت است که گزینه ما شانس بیشتری برای این پست پیدا میکند....
مادامی که قلمها در خدمت ایجنتها باشد، همین بساط است؛ هر روز یک پیشنهاد برای بازیکن تحت قرارداد ایجنت مرتبط با ما سبز میشود، تیم منتخب هفته از آشناهای ما تشکیل میشود، مربی یا بازیکنی که رقیب مربی و بازیکن ماست، یهودی و الکلی و مبتلا به آلزایمر معرفی میشود و.... تبریک؛ ما داریم در هیولاسازی بهخودکفایی میرسیم....
کارخانه هیولاسازی!
در همینه زمینه :