حمایتهایی که بود و نیست
محمد عزیزی ـ نویسنده و ناشر
خوشبختانه تدابیری که در زمینه اختصاص کاغذ به صورت سهمیه به ناشران اندیشیده شد، نتایج نسبتاً نویدبخشی داشته است.
این موضوع نشانگر نیازی است که صنعت چاپ و نشر در ایران به حمایتهای دولتی دارد. میزان محدود کاغذی که ارزانتر از بازار آزاد به ناشران داده میشود، آنها را به ادامه کار امیدوار کرده است، حال میتوان پیشبینی کرد که اگر حمایت از ناشران سطح وسیعتر و بیشتری داشته باشد، تحول مثبت در این حوزه چقدر خواهد بود. در گذشتههای نه چندان دور حمایتهایی که در قالب خرید کتاب و تخصیص کاغذ به قیمت دولتی به ناشران میشد موجب شده بود نوسانات بازار، تأثیر چندانی بر کار انتشاراتیها نگذارد. خرید کتاب در دو نوبت و به دو صورت انجام میشد. نخستین خرید، قطعی بود و حدود 53 یا 54 جلد را شامل میشد. خرید بعدی ویژه کتابهایی بود که برای ارسال به کتابخانههای بیشتر مناسب تشخیص داده میشد تعداد بیشتری داشت و به 500 تا 600 جلد نیز میرسید. وامهایی نیز که طی تعاملی بین وزارت ارشاد و بانک رفاه با 9درصد سود و 18ماه استراحت پرداخت میشد، کمک حال ناشران بود. دیگر خبری از این وامها نیست. وامهایی که توانستند و میتوانند به ناشران در تأمین تجهیزات و تحول در کار کمک کنند. خرید کتاب هم بعدها جای خود را به پرداخت بن به دانشجویان و گروههای خریدار کتاب داد. کاری که بنا به تجربه موجب تبدیل بن به نقدینگی در نمایشگاه کتاب شد و تأثیری در حمایت از ناشران نداشت. با قدردانی از تلاشهایی که اکنون برای تأمین کاغذ – هر چند کم و محدود – و ارائه آن به ناشران با قیمت ارزانتر از بازار انجام میشود، عقیده دارم صنعت چاپ و نشر و جامعه ناشران ایران و در ادامه همه پدیدآورندگان ، خریداران و مخاطبان کتاب بیش از پیش به کمکها و حمایتهای دولتی نیازمندند؛ حمایتی که با آن بتوانیم چراغ انتشاراتیها را روشن نگه داریم و وضعیت فعلی را که منتهی به انتشار کتاب با تیراژ 50 و 60 نسخه شده است بهبود و این حرفه را ارتقا دهیم.