بار مضاعف بر بیماریهای روانپزشکی
علی فیروزآبادی ـ روانپزشک
- دکتر شما به پسر من بگویید آدم دست خودشه. خودش باید بهخودش کمک کنه. وقتی شما سرما خوردید و از بینیتان آب میآید، دست خودتونه که جلوی آن را بگیرید؟ آخه دکتر این یک مشکل جسمیه، با مشکلات روحی فرق میکنه.
در این دیالوگ دو جنبه مهم که در درمان مشکلات و بیماریهای روانپزشکی به شکلی شایع با آن روبهرو میشویم ذکر شده است. یکی آنکه دو نوع بیماری داریم؛ روحی و جسمی و دوم آنکه در بیماری روحی اراده فرد به تنهایی در ختم مشکلات نقش کافی بازی میکند و اگر فردی دچار مشکل روحی میشود این از ضعف اراده و گاه ایمان اوست. اختلالات روانپزشکی نیز چون دیگر اختلالات و بیماریها از جایی بهجز «بدن» انسان منشا نمیگیرند. تفاوت در این است که در اینجا آن بخش از بدن که درگیر میشود قسمتی از مغز است که به اندیشه، احساس و رفتار مربوط میشود که به آن «روان» میگوییم. در اینجا همان بخشی که انسانیت ما را میسازد و قرار است در مورد بیماری و هرچیز دیگری اندیشه و احساس داشته باشد دچار اختلال میشود. وقتی مشکل کبدی یا کلیوی وجود دارد قسمت اندیشهورز مغز در مورد بیماری که در خارج او وجود دارد قضاوت و تفکر میکند اما در اینجا همان بخش اندیشهورز بیمار میشود. همچنین واژه دیگری که به این دو گانگی دامن زده «ذهن» است. ذهن جدا از مغز نیست. در حقیقت ذهن و مغز به یک پدیده اشاره میکنند. زمانی که به این پدیده از منظر اول شخص و از درون بنگریم، نام آن ذهن میشود و آنگاه که از بیرون و سوم شخص آن را به نظاره مینشینیم به آن مغز میگوییم. روح نیز مفهومی اعتقادی، مذهبی و ایدئولوژیک است. میتوان به آن باور داشت یا نداشت و نباید با واژه «روان» خلط شود و افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی را افرادی که از نظر «روحی» دچار ضعف هستند قلمداد کرد و علاج درد را در تقویت «روحیه» آنها دانست که قسمت اعظم آن هم دست خودشان است. بیماریهای روانپزشکی نیز مانند هر بیماری دیگری عارض میشوند و داروها نقشی همتراز دیگر بیماریها در درمان این اختلالات دارند و نسبت دادن آنها به ضعف اراده و ایمان فرد بار مضاعفی را بر دوش فرد میگذارد که حاصلی جز تشدید بیماری ندارد.