ورزش بهمثابه نمایش
در اهمیت برگزاری رویدادی با ابعاد جهانی در شهری 500 هزار نفری
عیسی عظیمی
کیمیا، دختر 10ساله اردبیلی، کفشهای تابستانیاش را کنده و عرض خیابان روبهروی ورزشگاه رضازاده را با پشتک و وارو میرود و برمیگردد. خانوادهاش انگار خسته از هیاهوی اطراف، روی چمن وسط بلوار نشستهاند و با شیرینکاریهای دخترشان مشغولند. با پدرش صحبت میکنم و میگوید چندسالی میشود ژیمناستیک کار میکند. مادر، دختر را تشویق میکند و حالا که توجه عکاسها جلب شده، بلند میشود موهای کیمیا را مرتب کند. آنها عصر جمعه روز آخر خردادشان را اینگونه میگذرانند؛ با چهرههایی خندان و البته ناامید از اینکه بلیت گیرشان نیامده. یک ساعت دیگر، ایران در نخستینبازی خود از هفته چهارم والیبال لیگ ملتها در اردبیل، با پرتغال بازی میکند و این شهر از هفتهها پیش با بنرهای نارنجی و بنفش VNL رنگ و بوی دیگری بهخود گرفته است.
بیایید یکبار هم از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم: برگزاری رقابتی در سطح والیبال ملتهای جهان در شهری مثل اردبیل چه اهمیت و تأثیری دارد و چه فعل و انفعالاتی را در جامعهای نسبتا کوچک رقم میزند؟ واقعیت این است که ورزش بهعنوان آیینی انسانی، از رویکرد گلوبال در امان نمانده و با پیوندی مستحکمتر از همیشه با فرهنگ، جامعه و تجارت چنان خود را با روند جهانیشدن هماهنگ کرده که امروز تصور دنیای بدون ورزش محال بهنظر میرسد. وجه بارز این روند، همان نگاه رویدادی و آیینی است که نمود آن را در رقابتهای نوپای والیبال لیگملتها میبینیم و شاید درک همین نکته بوده که فدراسیون جهانی والیبال را به صرافت برگزاری این رویداد در سطح جهانی و شهرها و قارههای مختلف انداخته است.
هفته گذشته، ارومیه و این روزها اردبیل در چنین فضایی میزبان والیبالیستهای جهان بودند. آنچه البته اردبیل را متمایز میکند، اینکه برگزاری رقابتی در این سطح، اتفاقی نادر و منحصربهفرد است. شهر کوچکی با جمعیت تقریبا 500هزار نفر، طبیعی است که با تمام ارکان و ابعادش درگیر رویدادی چنین مهم و بینالمللی شود و طبیعیتر اینکه واکنشها و حواشی آن دستکم در ابعاد محلی، اثرات و واکنشهایی را برانگیزد که در حالت عادی سالها طول میکشد در چنین محیط کوچکی فرصت ابراز آن دست دهد. هتلهای شهر توریستی سرعین، میزبان والیبالیستها و نیز مسافرانی شدهاند که سفرشان را با زمان رویداد هماهنگ کردهاند و ادارات و شهرداریها بهطور مشهودی چند برابر روزهای عادی تلاش میکنند تا آبروداری کنند و این تازه وجه زیرساختی و اقتصادی ماجراست. در چنین هیاهویی، یکی هم مثل رئیس شورای شهر اردبیل پیدا میشود که در صفحه اینستاگرامش اعلام کند بهخاطر فروختهنشدن بلیتهای ویژه زنان و توزیع گزینشی و نمایشی آن، بلیت VİP خود را پس میدهد و به ورزشگاه نمیرود و باقی ماجراها. برای درک اهمیت موضوع اما، باید اردبیلی باشید و بدانید که ایجاد چنین موجی در حوزه مطالبات شهروندی و حقوق زنان در شهری که هنوز مناسبات سنتی در آن حرف اول را میزند، نیازمند چه حجمی از کار و نیروست.حالا والیبال این فرصت را مهیا کرده و نمایش، با تمام ابعاد آن در حال اجراست. به رویکرد فدراسیون جهانی در پخش تلویزیونی بازیها دقت کنید: استفاده از گوینده داخل سالن و موسیقی میکسشده با جریان بازی؛ عبارتهای شورانگیزی مثل monster block، super spike، mega rally و... که به فراخور روی صفحات تلویزیونی و سالن بازی نقش میبندند؛ تم رنگی و فونت اختصاصی رقابتها؛ این یک «شو» با تمام شئونی است که از کلمه در ذهن داریم و ورزش و اینجا والیبال، در خدمت تولید سرگرمی بزرگی است که دیگر نمیتوان آن را از زندگی بشر امروز جدا کرد.بازی دارد شروع میشود و باید وارد سالن شوم. کیمیا و خانوادهاش هم جمع کردهاند که بروند به خانه و به تلویزیون برسند. وقت خداحافظی، دیگر نشانی از آن حسرت اولیه هم برای نداشتن بلیت نیست. انگار که فقط آمده بودند عصر جمعهای را بگذرانند و چه خوب که پشتک وارویی هم دست داده و عکسی و فیلمی. نمایش، به بهترین شکل اجرا شده است. فکر میکنم که فدراسیون جهانی والیبال هم در نهایت چنین هدفی داشته و دستکم اینجا در اردبیل، به آن رسیده؛ شور اجتماعی برای مخاطب؛ چیزی که از ورزش بهمثابه نمایش بهدست میآید.