محمد قلی یوسفی/اقتصاددان
هر بار که دولت با کسری بودجه مواجه میشود بحث داغ یارانهها در محافل کارشناسی و اقتصادی روی میز قرار میگیرد. اکنون نیز که به اصطلاح خودشان در جنگ اقتصادی قرار داریم این بحث مطرح است (گرچه این واژه بهطور غلط میان مسئولان مصطلح شده. ما معمولا جنگ سیاسی داریم چون اقتصاد به مردم مربوط است و معمولا ملتها با هم نمیجنگند). اما باید گفت مشکلات اقتصادی ایران که نشات گرفته از سیاستهای غلط دولتمردان طی 4دهه گذشته است، در یک دوره کوتاهمدت قابل حل نیست که ما متصور باشیم دولت با اصلاح یارانهها میتواند سازوکار اقتصادی را تا حدی تحت کنترل درآورد. بنابراین در شرایطی که بحران وجود دارد هیچ سیاست اصلاحیای امکانپذیر نیست و همهچیز باید بهصورت اورژانسی باشد چون کارهایی که باید در زمان آرامش و ثبات و صلح در کشور انجام میشد، صورت نگرفته بنابراین در این شرایط اضطرار و بحران، هر تغییری اوضاع را بهتر نخواهد کرد. در واقع آشفتهتر کردن بیشتر اقتصادی که آشفته است بهمعنای اصلاح آن نخواهد بود. در نتیجه اکنون زمان مناسبی برای تغییرات یا اصلاح یارانهها نیست و نتیجه مطلوبی برای دولت بهدنبال نخواهد داشت.
از سویی کسی که خود مسبب مشکلات است نمیتواند بخشی از راهحل باشد؛ یعنی خود دولت مشکلات ایجاد کرده تا جامعه با فقر، مشکلات عدیده بیثباتی در سیاستگذاریها، بیتوجهی به بخش تولید و بیکاری گسترده دست و پا بزند و ایران در حوزه بینالملل جایگاه گذشته را نداشته باشد. بنابراین این سؤال اساسی اینجا مطرح میشود که چطور خود دولت میتواند چنین اوضاعی را سامان بخشد؟ در شرایطی که فقر بیش از 50درصد جامعه را فراگرفته نمیتوان مردم را متقاعد کرد که راضی به قطع یارانهها شوند. قانون هدفمندی یارانهها از ابتدا نباید چنین روندی را در پیش میگرفت و دولت با شرایط نابسامان اقتصادی در موقعیتی نیست که بتواند آن را ادامه دهد و در بنبست قرار دارد. چرا که نه درآمد دارد و نه امکان هزینه کردن مانند گذشته وجود دارد و با کسری بودجه مواجه است. از همین روست که حتی نمیتواند پول ایرانی چاپ کند. چون کاغذ باید وارد شود و گران تمام میشود و مشکلات در کشور چندین برابر شده. در چنین شرایطی دولت 80درصد اقتصاد را عملا در دست گرفته و باید باید به سمتی رود که بخش خصوصی بیشترین سهم در اقتصاد را داشته باشد. هر راهحلی غیراز این ما را به بن بست میرساند. در واقع دولت در وضعیتی است که هیچ کاری نمیتواند انجام دهد؛ تنها کاری که میتواند بکند این است که از جلوی روشنایی کنار برود و اجازه دهد نور بتابد. وجود دولت برای جامعه بسیار پر هزینه و پردردسر است؛ پس هر چقدر کمتر نقش ایفا کند مردم میتوانند بهتر عمل کنند و آسایش بیشتری داشته باشند.
اصلاح یارانهها چقدر دست دولت را در جنگ اقتصادی باز میکند؟
هر تغییری اوضاع را آشفتهتر میکند
در همینه زمینه :