برای گفتوگوی ملی در سطوح بالای کشور تصمیمگیری شود
پیشگامی رئیسجمهور برای گفتوگوی ملی لازم است اما کافی نیست
بیش از یک سال است که ایده گفتوگوی ملی با عناوین مختلفی چون وحدت یا آشتی ملی از سوی چهرههای اصلاح طلب مطرح میشود. حل چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محوری است که اصلاح طلبان را برای نشستن مقابل اصولگرایان بر سر یک میز مصر کرده است. هر چند این ایده از جانب فعالان سیاسی اصلاحات وارد دایره لغات سیاسی سیاستمداران شده است اما چهرههای معتدل جناح راست فارغ از مرز بندیهای مرسوم به میدان آمدهاند و این ایده را بهترین راهکار برای حل بحرانهای پیش آمده میدانند.بحث گفتوگوی ملی و ضرورت انجام آن برای حل مشکلات ملی از اقتصاد گرفته تا سیاست چنان جدی است که اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور نیز بر آن تأکید کرده و وعده پیگیری آن را داده است. حالا دولت در نخستین گام وزارت کشور را مأمور به تشکیل شورای مشورتی احزاب کرده است. اینکه چه فاکتورهایی ضرورت گفتوگوی ملی را ایجاد کرده و اسباب و لوازم حصول آن چیست را با محمد سلامتی چهره شناخته شده جریان اصلاحات و دبیر کل سابق حزب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در میان گذاشتهایم. مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
این روزها دولت، مجلس و چهرههای سیاسی کشور همگی بر ضرورت انجام گفتوگوی ملی تأکید میکنند، بهنظر شما اهمیت توجه به این ایده در شرایط سیاسی - اقتصادی چیست و پرداختن به آن چه میزان میتواند کارگشا باشد؟
گفتوگوی ملی در همه مقاطع در هرکشوری مهم و حیاتی است. کشور ما هم از این امر مستثنی نیست، بهویژه اینکه ما هماکنون در شرایطی به سر میبریم که اهمیت انجام گفتوگوی ملی را بیشترکرده است. مشکلات داخلی چون نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی و...، مشکلات خارجی چون رفتارها و تهدیدهای اقتصادی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و نیز شرایط بحرانی منطقه، مواردی هستند که میتوانند ضربهپذیری کشور را افزایش دهند. هدف این ضربهها تنها یک طیف و یا جناح نیست، بلکه کل کشور و همه جناحها را شامل میشود. لذا همه جناحها، گروهها و شخصیتها باید پا پیش گذارند و جلوی ضربه را بگیرند. این موضوع ضرورت گفتوگوی ملی برای معاضدت و همکاری را بهوجود میآورد. البته ضرورت انجام گفتوگوی ملی و حصول توافق برای همکاری بدان معنی نیست که گروهها، احزاب و شخصیتها دیدگاههای اصولیشان را کنار بگذارند و نظر واحدی را ارائه کنند. خیر، بلکه مسئله این است که با توجه به منافع ملی که همه دنبال آن هستند سعی کنند که حول محورهای اصلی منافع ملی حرکتهای تقویتکنندهای را انجام بدهند تا با گام برداشتن در جهت حل مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به نیازهای داخلی و تهدیدهای خارجی پاسخ مناسبی داده باشیم.
حصول گفتوگوی ملی نیازمند چه سازو کار و یا ابزارهایی است؟
برای رسیدن به گفتوگوی ملی طرق مختلفی را باید پیمود. گفتوگو بین احزاب بسیار مهم است و خانه احزاب در این میان میتواند نقش کار گشایی داشته باشد. خانه احزاب فضای مناسبی برای بحث و بررسی این موضوع است اما نقش آن کافی نیست چون احزاب ما متأسفانه آنقدر قدرتمند نیستند که بتوانند در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه نقش تعیینکننده نهایی را داشته باشند. لذا باید پیشنهاد آنها با شخصیتهای بانفوذ نیز در میان گذاشته شود و سپس این موضوع در سطح تصمیمگیرندگان و مسئولان مطرح شود. اخیرا آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور دراینباره موضوع گفتوگوی ملی را مطرح کرد و تأکید ایشان بر پیگیری این مهم بود که قابل تقدیر است. اما اگر قرار باشد بحث گفتوگوی ملی پیگیری شود باید ایشان پس از این مرحله که باز هم باید با هدایت و پیگیری ایشان صورت پذیرد، موضوع را درسطوح بالاتر برای تصمیم نهایی در میان گذارند.
منظورتان از سطوح بالاتر چیست؟
در سطح سران سه قوه و نیز نزد مقام معظم رهبری. بهنظر من این امر باید هرچه زودتر انجام شود. چون اگر الان ما برای کمک به حل بهتر مباحث و مسائل داخلی و خارجی تصمیمگیری نکنیم ممکن است مباحث پیچیدهتر و حل آنها مشکلتر شود.
بهنظر شما دشواریهای مسیر پیش روی دولت و اصلاح طلبان برای به ثمر رسیدن ایده گفتوگوی ملی چیست؟
بعضی تصور میکنند کسانی که قلم بهدست میگیرند یا ازتریبونهای در اختیار خود، با برنامههای دولت اعلان مخالفت میکنند مشکلساز اصلی هستند. اما بهنظر من مهم نیست که افرادی بیایند و در سطوح مختلف درباره موضوع یا موضوعات مختلف طرح مخالفت کنند. به عقیده من مخالفت یا موافقت امری عادی است. مثلا یادمان نرفته که علیه برجام حرف زیاد زده شد و گاهی همچنان تکرار میشود. این مخالفتها بد نیست، اتفاقا خوب است. اما مهم این است که کسانی که تصمیمگیرنده هستند و قدرت دستشان است همانطور که برای به تصویب رسیدن برجام کمک کردند تا همه نیروها بسیج شوند و در کنار هم قرار گیرند، باید کمک کنند تا از برجام حداکثر استفاده بهعمل آید. به ثمر رسیدن ایده گفتوگوی ملی میتواند در این مسیر ارزیابی شود. به همین دلیل در مقابل حمایت تصمیمگیرندگان و صاحبان قدرت مهم نیست که چند روزنامه یا تریبون علیه این ایده اعلام موضع یا قلم فرسایی کنند، بلکه مهم این است که کمک شود تا این ایده برای مقابله با بحرانها عملیاتی شود.
بهنظرتان ورود رئیسجمهور به این بحث میتواند بهتنهایی مؤثر باشد؟
بهنظر من ورود رئیس جمهور به این بحث گرچه ضروری و مؤثر میتواند باشد اما بهتنهایی کافی نیست. رئیسجمهور نیز باید تلاش کند تا کمک همه جناحها، شخصیتها ومسئولان را در این مسیر جلب کند.
بحث گفتوگوی ملی از سوی جریان اصلاحات مطرح شده است اما چهرههای معتدل جناح راست چون علیاکبر ناطق نوری یا علی لاریجانی هم از حصول آن استقبال کردهاند آیا همراهی آنها در این زمینه میتواند مؤثر باشد؟
این خود نشاندهنده درک ضرورت بحث گفتوگوی ملی است. لذا همه اشخاص میتوانند گامهای خوبی را باهم در این زمینه بردارند. آنها میتوانند تصمیمگیرندگان و نقشآفرینان اصلی در این میدان را تشویق کنند تا آنها راحتتر و مناسبتر بتوانند تصمیم بگیرند و توافق بر سر انجام گفتوگوی ملی قابل حصولتر بهنظر رسد.
پیشتر بحث آشتی ملی با مخالفت چهرههای جناح راست روبهرو شد فکر میکنید اعتراضات اخیر و پیامدهای آن تغییری در دیدگاه چهرههای جناح راست برای ضرورت حل برخی چالشهای کشور پیش آورده است؟
شاید اختلاف درمفهوم بحث آشتی ملی موجه باشد، اما اکنون بحث گفتوگوی ملی است برای به حد اکثر رساندن توان مقاومت درجهت مقابله با تهدیداتی که ایران را هدف قراردادهاند. لذا هم ماهیت بحث و هم وقایع اخیر میتواند ضرورت این بحث را قابل درکتر و قابلقبولتر کند.
بهنظرتان اولویت گفتوگوی ملی چه باید باشد؟
بهنظر من محوریت گفتوگو باید منافع ملی باشد و حل مسائل اقتصادی باید دراولویت قرار گیرد و در این مسیر برای چارهجویی باید در جهت استفاده بهینه از ظرفیتهای داخلی و بهخصوص کمک به استفاده از تجارت خارجی و جذب سرمایهگذاری و نیزجلوگیری ازایجاد موانع سرراه مراودات خارجی، گفتوگو کنند و درصدد پیدا کردن راهحل برآیند.
در جریان اعتراضات دیماه وزارت کشور از چهرههای احزاب دعوت کرد تا با حضور در یک شورای مشورتی در اینباره تصمیمگیری کنند، شما در این نشست حضور داشتید؟ خیر.
ارزیابیتان از برگزاری چنین نشست مشورتی چیست؟ آیا میتوان آن را پیشگام گفتوگوی ملی دانست؟
بله. این حرکت را میتوان نخستین ورود رسمی دولت دانست. این دست اقدامات جزو وظایف وزارت کشور است لذا این خبر خوبی است که استارت کار از وزارت کشور خورده شده؛ چرا که وقتی مشکل ملی پیش میآید این وظیفه دولت است که بلافاصله برای رسیدگی به آن ورود کند و برنامهای ارائه دهد. در مورد مباحث جاری ابتدا وزارت کشور و در پی آن وزارت امور خارجه باید دست بهدست هم بدهند و با کمک احزاب وشخصیتها برای حل مشکلات گام بردارند. استارت کار در بحث گفتوگوی ملی حتما باید از سوی دولت کلید میخورد چرا که بدون ورود رسمی دولت ورود احزاب و شخصیتها هیچ دستاوردی نخواهد داشت.
شما ازجمله چهرههایی هستید که در اوایل انقلاب در سیاست داخلی کشور فعال و دارای نقش اجرایی و مشورتی بودید آن ایام هم مواردی بود که ضرورت حصول گفتوگوی ملی را طلب کند و بهخاطر نبود چنین پتانسیلی مانع رسیدن به منافعملی شود؟
آن ایام ابتدا موضوع تحکیم پایههای نظام محور بود که در این رابطه وحدت نظر در مورد مقابله با ضدانقلاب وتوطئههای خارجی را میطلبید. پس از آن مسئله جنگ پیش آمد که همه نیروها در این مسیر بسیج شدند. در این دو مورد وحدت نظر و وحدت عمل به رهبری امام خمینی(ره) دراوج خود بود. اما درمورد همه مسائل چنین نبود. مثلا درمورد مسائل اقتصادی کار بسیار پیچیده شده بود و حتی در مقاطعی لاینحل باقی ماند. آن روزها بحث دستهبندی چپ و راست خیلی شدیدتر از الان مطرح بود بهخاطر همین دستهبندیها و جناحبندی و وجود دوقطبی در جامعه، خیلی از قوانین چون قانون اصلاحات ارضی، قانون کار، قانون بیمه بیکاری، قانون تعاونیها و... بر زمین ماند و به تصویب نهایی نرسید. این چنین قوانین که بعضا جزو قوانین مادر محسوب میشوند قاعدتا باید همان سال 1358بهتصویب میرسیدند. اما بهخاطر دستهبندی شدید بین جناح چپ و راست،11سال روی زمین ماند و لذا امکان پیشرفت کارها به حداقل کاهش یافت. تا اینکه امام راحل دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام را دادند و در آنجا این قوانین به تصویب نهایی رسیدند.