• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
پنج شنبه 30 خرداد 1398
کد مطلب : 60773
+
-

دستگیری ۳۶۶نفر از اراذل و اوباش پایتخت در نخستین طرح سال جدید

دستگیری ۳۶۶نفر از اراذل و اوباش پایتخت در نخستین طرح سال جدید


نخستین طرح دستگیری اراذل و اوباش پایتخت در سال98 به بازداشت 366نفر منجر شد. ۱۴۲نفر از این افراد به اتهام شرارت، اوباشگری، عربده‌کشی، باجگیری، قدرتنمایی و جرایمی نظیر آن دستگیر شدند و بقیه نیز با اتهاماتی مثل مزاحمت برای نوامیس و تهیه و توزیع مواد‌مخدر و مشروبات الکلی روبه‌رو هستند.
به گزارش همشهری، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت روز گذشته در جمع خبرنگاران از دستاوردهای این طرح گفت و با اشاره به پاکسازی ۲۹۱محله در این طرح توضیح داد: این طرح در محلاتی چون تهرانپارس، فرحزاد، ستارخان، خاک‌سفید، نظام‌آباد، نارمک، اتابک، مشیریه، نازی‌آباد، یاخچی‌آباد، فلاح، شهرک ولیعصر، جنت‌آباد، ‌۱۳آبان، شهرری و... انجام و ۴۱باشگاه و قهوه‌خانه متخلف پلمب شدند.
وی با بیان اینکه ۲۷قبضه سلاح کمری، ۶۲قبضه سلاح سرد و ۱۸دستگاه خودرو و موتورسیکلت از مجرمان دستگیرشده توقیف شده است، افزود: حدود 250نفر از دستگیرشدگان سابقه‌دار هستند و متأسفانه اکثر این افراد در سنین جوانی و بین ۱۸ تا ۳۰سال سن داشتند و تعداد قابل توجهی نیز زیر ۱۸سال بودند که با گرفتن تعهد به خانواده‌هایشان تحویل داده شدند.





خواستگار سمج
یکی از افراد دستگیرشده در این طرح جوانی 20ساله است که وقتی از دختر مورد علاقه‌اش جواب منفی شنید یک محله را به‌هم ریخت. او که به‌شدت خشگمین شده بود قمه در دست گرفت و 6خودرو را تخریب کرد. گفت‌وگو با پسر جوان را بخوانید.

از ماجرای خواستگاری بگو. چرا جواب منفی شنیدی؟
فکر می‌کنم مقصر پدرش بود. او اصلا مرا دوست نداشت و دلش نمی‌خواست دامادش شوم. آنقدر توی گوش دخترش خواند تا به من جواب منفی داد.
چرا؟
نمی‌دانم مشکلش دقیقا با من چه بود.
خودروهایی که تخریب کردی برای چه کسانی بود؟
همسایه‌هایشان.
گناه همسایه‌ها چه بود؟
خیلی عصبانی بودم و نمی‌دانستم باید چطور خشمم را کنترل کنم. به خواستگاری رفته بودم، کلی فکرهای رنگی در سرداشتم اما جواب منفی شنیده بودم. پیش خانواده‌ام سرافکنده شدم و همان شب وقتی با خانواده‌ام به خانه برگشتیم دوباره به محل آنها رفتم و با قمه چندین ماشین را تخریب کردم تا خشمم را خالی کنم.
حالا با این شرایط فکر می‌کنی پدر دختر مورد علاقه‌ات راضی به این وصلت می‌شود؟
پشیمانم. در یک لحظه با عصبانیت تصمیم گرفتم.
با دختر مورد علاقه‌ات چطور آشنا شدی؟
دوست خانوادگی‌مان بود و از 12سالگی عاشقش بودم؛ تقریبا از 8سال پیش و همه آرزویم ازدواج با او بود اما غرورم زمانی که جواب منفی شنیدم شکست. حالا اما با این آبروریزی پشیمانم و همین برگ برنده‌ای شد برای پدر دختر مورد علاقه‌ام که راضی به این وصلت نمی‌شد.





انتقام از برادرزن
داماد جوان مدت‌ها بود که به‌دلیل اختلافات خانوادگی از برادرزنش کینه به دل داشت تا اینکه تصمیم به انتقام از او گرفت. این داماد کینه‌جو برادرزنش را تا پرتگاه مرگ پیش برد.

قصد کشتن برادرزنت را داشتی؟
نه. با چاقو به مقابل خانه برادرزنم رفتم تا از او انتقام بگیرم. فقط می‌خواستم به او ضربه بزنم. البته شانس آورد زنده ماند.
تو هم شانس آوردی. اگر زنده نمی‌ماند قاتل می‌شدی.
بله، من هم خوش‌شانس بودم.
چرا با برادرزنت اختلاف داشتی؟
چون مرا اذیت می‌کرد. مدام در زندگی‌ام دخالت می‌کرد. از من بدگویی می‌کرد به حدی که همسرم از خانه قهر می‌کرد و به خانه او می‌رفت. دلش می‌خواست طلاق خواهرش را از من بگیرد اما من زندگی‌ام را دوست داشتم. بارها به برادرزنم تذکر دادم و یک‌جورایی به او گوشزد کردم که دست از سر زندگی من بردارد اما گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود و به من اهمیتی نمی‌داد.
چرا می‌خواست طلاق خواهرش را بگیرد؟
من سابقه سرقت و ضرب و شتم دارم و همین‌ها را بهانه می‌کرد تا به همسرم ثابت کند من مرد زندگی نیستم.
زندان هم رفته بودی؟
حدود 3، 4‌ماه پیش از زندان آزاد شدم و شنیدم که همسرم به خانه برادرش رفته است.
توقع داشتی به کجا برود؟
می‌دانست برادرش دشمن من است و با هم اختلاف داریم؛ نباید به آنجا می‌رفت. البته می‌دانم برادرزنم زیر پایش می‌نشست. همین شد که عصبانی شدم و با چاقو سراغش رفتم. چند ضربه به او زدم اما زنده ماند. ضربه‌ها عمیق نبود.





خفت‌گیری پلیس‌های قلابی
اعضای یک باند 19نفره با تهدید اسلحه و پوشیدن لباس پلیس دست به خفت‌گیری می‌زدند. چندنفر از آنها نیز اهل کشور افغانستان هستند که دیروز در میان دستگیرشدگان بودند. گفت‌وگو با یکی از متهمان را می‌خوانید.

از شگرد سرقت‌هایتان بگو.
لباس نظامی می‌پوشیدیم و اغلب به مناطق شمال تهران می‌رفتیم. به محض شناسایی سوژه به سمتش می‌رفتیم و با تهدید اسلحه هرچه پول و طلا یا هر وسیله ارزشمندی که داشت را سرقت می‌کردیم.
طعمه‌هایتان مقاومت نمی‌کردند؟
یک اسلحه به سمتتان بگیرند و تهدید به قتل کنند مقاومت می‌کنید؟ خب معلوم است که هرکس با دیدن اسلحه وحشت می‌کرد و هرچه داشت به ما می‌داد.
با اموال سرقتی چه می‌کردید؟
من چون اقامت قانونی در ایران ندارم پول‌هایم را در خانه‌ام نگه می‌داشتم یا طلا می‌خریدم، از بقیه خبر ندارم.
چند مورد سرقت انجام دادید؟
حدود 120سرقت.
از کی شروع کردید؟
از شروع سال جدید.
چطور گیر افتادید؟
برخی از اعضای گروه، سابقه‌دار بودند که لو رفتند و ما را هم لو دادند.


مکث
فروش اسلحه در اینستاگرام

مأموران پلیس امنیت پایتخت 3مرد جوان را دستگیر کردند که در 3پرونده جداگانه اقدام به فروش اسلحه می‌کردند؛ آن هم با تبلیغات در اینستاگرام. آنها پیجی ساخته بودند با فالوئر بالا. معمولا اسلحه‌ها را از شهرهای دیگر می‌خریدند و با سود می‌فروختند. آنها تصاویر اسلحه را در صفحه اینستاگرام می‌گذاشتند و مشتری جذب می‌کردند. با مشتریان خود از طریق دایرکت و واتس‌اپ در ارتباط بودند و هرکس سفارش سلاح می‌داد با پیک برایشان می‌فرستادند. این 3نفر در جریان اقدامات اطلاعاتی شناسایی شده و به دام افتادند. تحقیق از این 3متهم برای کشف جرائم احتمالی دیگر ادامه دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید