ماهیها نگاهم میکنند
«ژان دوبوآ» در «ماهیها نگاهم میکنند» روزمرگیهای روزنامهنگاری ورزشی را روایت میکند که زندگیاش به ناگاه با ورود پدری الکلی بههم میخورد. پدر که پس از مرگ مادر ناپدید شده بود، حالا پس از سالها پا به زندگی پسرش گذاشته است. این داستان، شرح طنزآمیز و منتقدانه زندگی مدرن شهری، شکاف میان نسلها و مکانیکیشدن روابط میان انسانهاست.
ژانپل دوبوآ، با لحن تلخ و شیرین آثارش به زوایای پنهان زندگی انسان مدرن و آرزوها و اضطرابهای او میپردازد و سعی میکند همه ظواهر مدرنیته را در این آثار جای دهد؛ شهر به مثابه یک شخصیت (که تقریبا در بسیاری از آثارش، این شهر تولوز است و اقلیم خاصش روی شخصیتها و روند داستان تاثیر میگذارد)، مکانهای عمومی نظیر میدانهای ورزشی، رستورانها ، کافهها و اتومبیلها جایگاه مهمی در آثار دوبوآ دارند و مثل پناهگاهی ظاهر میشوند که راوی در آنها ارتباطش را با واقعیتی که از دستش میگریزد، قطع میکند. آثار او زندگی امروز اروپایی را با تمام جزئیات آن به تصویر میکشد؛ جزئیاتی که بعضا غیرانسانی و باورناپذیرند. ماهیها نگاهم میکنند را اصغر نوری از فرانسه به فارسی برگردانده و نشر افق این کتاب 168 صفحهای را با شمارگان هزار و 100 نسخه به بهای 25هزار تومان منتشر کرده است.