• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 21 خرداد 1398
کد مطلب : 58482
+
-

نجوای عرفانی دف؛ از کرمانشاه تا البرز

سهرابی، هنرمند البرز نشین: در البرز نظارت کافی و حمایت لازم از سوی مسئولان برای سازماندهی هنرمندان صورت نمی‌گیرد

هنر
نجوای عرفانی دف؛ از کرمانشاه تا البرز

علی فلاحی گلباغی | البرز - خبرنگار


«دف» از آلات موسیقی عرفانی است و در تملک معنویات به‌خصوص در میان خطه کردنشین قرار دارد. «حامد سهرابی» نیز از جمله هنرمندان دف‌نواز البرزنشین است که در کرمانشاه متولد و حالا ساکن البرز شده است. سهرابی متولد سال 72 است و از کودکی شروع به نواختن دف کرد. این هنرمند جوان در چندین جشنواره از جمله جشنواره موسیقی جوان و جشنواره متعدد استانی و کشوری مقام اول را به دست آورده، همچنین مدرس و نوازنده سازهای کوبه‌ای است که با دف‌نوازی خود خیلی‌ها را مشتاق این ساز کرده است. گفت‌وگوی همشهری با این هنرمند جوان را در ادامه می‌خوانید.


از اولین جرقه‌های علاقه‌مندی به موسیقی بگویید و این‌که چطور شد ساز دف را انتخاب کردید؟

اصالتا کرمانشاهی هستم و همان‌طور که می‌دانید موسیقی در این استان بسیار رونق دارد. بسیاری از نوازندگان و خواننده‌های بزرگ کشور از این خطه هستند. با توجه به جغرافیایی که در آن بزرگ شدم به سراغ موسیقی رفتم. سپس به صورت علمی و تئوری موسیقی و به صورت حرفه‌ای دف را دنبال کردم. البته پدرم نیز در این مسیر تاثیر بسیاری در پیشرفت من داشت.

مدرسی در حوزه آموختن دف داشتید؟

همانطور که گفتم از کودکی یادگیری نواختن این ساز را آغاز کردم و مدرس هم داشتم اما آنچه باعث پیشرفتم شد، علاقه زیادم به دف بود.

درباره ساز دف بگویید.

«دف» در حین سادگی بسیار ساز هیجانی، پرقدرت و معنوی است و از دل مناطق کردنشین بیرون آمده است. این ساز به شکل مقامی تدریس می‌شود. جنس دف در اصل باید پوستی باشد، اما در مناطق رطوبتی از پوست‌هایی استفاده می‌شود که رطوبت آن را خراب نکند.

در ساز‌های دیگری هم مهارت دارید و یا آموزش می‌دهید؟

در حوزه موسیقی با موضوع چندسازی بسیار مخالفم، زیرا با توجه به این‌که پیگیر تدریس ساز به صورت تخصصی هستم و به آن به منزله شغل نگاه می‌کنم، معتقدم اگر در پی تلاش برای موازی‌کاری و چندسازی بروم قطعا از کیفیت و تمرکز کار بر روی دف کاسته خواهد شد. مشکل این حوزه افرادی هستند که در یک زمان به تدریس چندین ساز مشغولند که در تربیت نسل جدید موسیقی بسیار تاثیر منفی می‌گذارند. به طور مثال هنرجو داریم که بعد از گذشت چند سال آن بازدهی را که باید داشته باشد در حوزه نوازندگی ندارد. امیدوارم با نظارت کامل مسئولان این آسیب در این حوزه کمرنگ شود.

از زندگی هنری خود و جشنواره‌هایی که در آنها شرکت کرده‌اید بگویید؟

در جشنواره‌های بسیاری شرکت کرده‌ام و در همه آنها نیز جزو نفرات برگزیده بودم. به جرات می‌توانم بگویم جشنواره‌ای نبوده که شرکت کرده و مقامی به دست نیاورده باشم. 16 مقام کشوری دارم و در 2 دوره در جشنواره موسیقی جوان مقام اول را کسب کردم. در جشنواره‌های منطقه‌ای نیز همواره از نفرات برتر بودم.

شما از یک استان علاقه‌‌مند به موسیقی به البرز آمدید و ساکن شدید، به نظر شما این استان از نظر جایگاه در موسیقی کشور چه سطحی دارد؟

 البرز دارای هنرمندان بسیاری در حوزه موسیقی و یکی از قطب‌های هنری کشور است، اما نظارت‌های کافی و حمایت‌های لازم از سوی مسئولان برای سازماندهی این هنرمندان صورت نمی‌گیرد. شاید اگر این سازماندهی وجود داشت، می‌توانستیم بهره بیشتری در حوزه موسیقی مخصوصا موسیقی مقامی داشته باشیم.

 پیشنهادتان برای نوجوانان و جوانانی که قصد ورود به این حرفه را دارند چیست و به نظر شما، شروع فعالیتشان باید از کجا باشد؟

 پیشنهاد من این است که درباره ‌سازی که قصد انتخاب آن را دارند و حتی مدرس ساز تحقیق لازم را انجام دهند و بدانند که چه سازی مناسب آنهاست و باید از چه سازهایی پرهیز کنند. سپس یادگیری یک ساز را نزد استادی خوب و حرفه‌ای آغاز کنند.

 مخاطبان زیادی که دف‌نوازی شما را دیده‌اند معتقدند در دف زدن از تمام احساس خود مایه می‌گذارید و از حرکاتتان در حین اجرا این امر هویداست. این حرف چقدر صحیح است؟

معتقدم زمانی که هنرمند‌ سازی را می‌نوازد و آن موسیقی بر دل مخاطب می‌نشیند و در روح و روانش تأثیر می‌گذارد، آن قسمت روح‌نواز مربوط به بعد معنوی هنرمند بوده که به مخاطب ارائه‌ شده است. من هم تلاش می‌کنم با تمام احساسم این کار را انجام دهم تا مخاطبانم متوجه شوند با تمام قلبم برای آنها می‌نوازم. از دید من نحوه نواختن ساز یک هنرمند می‌تواند تمام احساساتی ازجمله خشم، خوشحالی و یا ناراحتی را به مخاطب منتقل کند.

آینده خود را در حوزه موسیقی چطور می‌بینید؟

صادقانه بگویم، بسیار مبهم. این مساله در حوزه هنر بسیار نگران‌کننده است، البته این فقط نظر من نیست بلکه بیشتر هنرمندان روی این موضوع اتفاق نظر دارند، چون نه حمایتی از جایی می شوند، نه بیمه‌ای دارند، نه حتی دستمزد متناسب با فعالیتشان دریافت می‌کنند، بنابراین با وجود وضع اقتصادی حاکم بر جامعه اولین ضربه را هنر و هنرمند می‌خورد. 
به عنوان نمونه در نوروزی که گذشت در جشنواره موسیقی کرمانشاه در بین 16 استان شرکت‌کننده، نفر اول ساز تخصصی دف شدم. جایزه من یک کارت هدیه 200 هزار تومانی بود که بسیار گله‌‌مند و ناراضی از آن جشنواره بیرون آمدم. تا دلتان بخواهد کلی لوح تقدیر و تندیس دارم، ولی آنها برای من پول نمی‌شوند.

با این وجود پیشنهاد می‌دهید که جوانان به این حرفه رو بیاورند؟

چرا که نه، به شرطی که تلاش و کوشش مضاعف داشته باشند. آنها باید از خیلی چیزها بگذرند و موقعیت‌های زندگی را رها کنند. گذر زمان خیلی چیزها را الک می‌کند، ولی یک گوهر به نام هنرمند به جا می‌گذارد.

در پایان چه صحبتی دارید؟

آرزوی روزی را دارم که هنر و هنرمند مثل خورشید تابان در جامعه خوشحال و شاد بدرخشند و باعث رونق فرهنگ و هنر این خطه از جهان شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید