محمد درویش/ کارشناس محیطزیست
از فروچالهها، بهعنوان مهیبترین پدیده در حوزه تخریب محیطزیست یاد میشود. در واقع زمانی که فروچاله اتفاق میافتد به این مفهوم است که ما به مرحلهای از تخریب سرزمین رسیدهایم که به آن مرحله غیرقابل برگشت گفته میشود.
هنگامی که روند افت سطح آبهای زیر زمینی ادامه داشته باشد سبب میشود لایههای آبدار خاک به هم بچسبند و ظرفیت انباشت آب در آبخوانها کاهش پیدا کند. وقتی این اتفاق میافتد حتی اگر عامل تخریب را حذف کنیم و میزان تخلیه و تغذیه آبخوانها را متعادل کنیم، این روند برگشت پذیر نخواهد بود در نتیجه ریزشهای آسمانی به سیل تبدیل میشود و به فرسایش خاک میانجامد. این پدیده نشاندهنده کاهش منابع استراتژیک آب در یک سرزمین است که با ملاحظات امنیت ملی گره میخورد وبه همین دلیل دولتها فوق العاده نگران وقوع این پدیده هستند و تلاش میکنند سرزمینشان را از بروز فروچالهها حفظ کنند.
اتحادیه اروپا میزان خط قرمز فرونشست زمین را 4میلیمتر در سال تعیین کرده و اگر کشوری از اعضای این اتحادیه به این رقم نزدیک شود باید با تشکیل کمیته بحران به ریاست رهبر آن کشور، علل وقوع فرونشست را بررسی کند و مانع از ادامه آن شود. برای نمونه در جنوب اسپانیا میزان فرونشست به 3.7میلیمتر درسال رسید به همین دلیل کمیتهای به ریاست نخستوزیر این کشور برای بررسی موضوع و جلوگیری از آن تشکیل شد. این کمیته شبیه کنوانسیون مقابله با بیابانزایی در ایران است با این تفاوت که درایران ریاست هیأت را وزیر جهادکشاورزی اما در آنجا بالاترین مقام یعنی نخستوزیر برعهده دارد و این نشاندهنده اهمیت موضوع است.
فرونشست زمین و بروز فروچاله در کشورهای دیگر هم سابقه دارد ازجمله مکزیک که بالاترین فرونشست زمین در آن رخ داده. همچنین در بخشهای مرکزی چین، کالیفرنیا در آمریکا و بخشهایی ازاسترالیا هم این پدیده اتفاق افتاده است. اینها مناطق بحرانی کره زمین هستند اما از سال 2010ایران گوی سبقت را از سایر مناطق ربود تا آنجا که سازمان زمین شناسی اعلام کرد که در دشت شهریار در جنوب تهران میزان فرونشست زمین به 36سانتیمتر در سال رسیده که 90برابر میزان بحران در اروپا و 4سانتیمتر بیشتر از مکزیک است. در جنوب غربی وشرقی، معین آباد و ورامین هم فرونشست زمین به میزان 25سانتیمتر در سال بهصورت نقطهای ثبت شده است. ماجرای فروچالهها نشاندهنده این است که مدیریت حاکم بر سرزمین متناسب با واقعیتهای اکولوژیکی سرزمین طراحی نشده و بهجای اینکه توسعه را براساس خواهشهای بوم شناختی و واقعیتهای طبیعی سرزمین، طراحی کنیم براساس مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، این طراحی صورت میگیرد. به همین دلیل است که سازمان ملل توصیه میکند دولتها این رویکرد را در طراحی توسعه کنار بگذارند. نکتهای که وجود دارد در کشور ما، دولتها بهرغم آنکه شعارهای زیبایی برای حفظ محیطزیست میدهند اما درعمل توجهی به محیطزیست ندارند.