اما و اگر آموزشهای هنری
بهرام کلهرنیا/ تصویرساز
آموختن هر هنری دشواریهای خاص خودش را دارد. تحمل این دشواریها در کنار ذوق، علاقه و استعداد میتواند موجب انتقال هنر از استاد به هنرجو شود. در این میان البته تبحر استاد در رشته هنری خودش اهمیت دارد و همانطور که هر شخصی نمیتواند هر هنری را بیاموزد و باید استعداد لازم را داشته باشد، هر کسی هم نمیتواند هنری را آموزش دهد و باید از دانش و مهارت لازم برخوردار باشد. همین موضوع ساده همواره مورد غفلت قرار میگیرد و بسیاری تصور میکنند که با حضور در دورههای آموزشی و کلاسهای هنری میتوانند نقاش، عکاس و ... شوند، پندار نادرستی که خانوادهها را وامیدارد فرزندشان را به ویژه در ایام فراغت راهی نزدیکترین آموزشگاه به منزلشان کنند تا در پایان تابستان هنرمند قابلی تحویل بگیرند!
واقعیت این است که هر مدرسی بدون صلاحیت هنری و آموزشی بیسوادی را آموزش و بیهنری را نشر میدهد. وقتی در مراکز دانشگاهی مدرسان واقعی و اصیل کمیابند، چگونه میتوان انتظار داشت آموزشگاههای آزاد که به نوعی وجاهت خود را وامدار آموزشهای آکادمیک هستند، موفق عمل کنند. گرچه دو، سه مدرسه آزاد هنر موفق به دستیابی به سطحی از آموزشهای هدفمند در زمینه هنرهای تجسمی شدهاند، ولی غالب آموزشگاههای هنر در غیاب برنامههای منسجم، نبود مدرسان کاربلد و نداشتن تعریف و نگرش حداقلی از هدف، سطح نازلی دارند.
به هر روی نمیتوان منکر نیاز جامعه به چنین آموزشهایی شد و اگر قرار باشد هیچ آموزشی صورت نگیرد تکلیف استعدادها چه خواهد بود؟ بنابراین ضرورت دارد در این زمینه نهادها و سازمانهای مسئول اقدامات لازم را انجام دهند و با نظارت اهل فن و تجربه سالهای اخیر لااقل کاری کنند که آموزش هنر از وضع فعلی و درجازدن در سطح خانگی و غیرعلمی نجات یابد.