همچنان در جنگهای طبقاتی
کن لوچ، هنوز در 82 سالگی، در فیلمهایش باورهای سیاسیاش را به تصویر میکشد و غمخوار و حتی فراتر از آن، مدافع طبـقـه کـارگر است؛ فـیـلم جـدید او، «Sorry We Missed You»، نیز مؤید دغدغههای سیاسی این کارگردان انگلیسی است.
با اینکه لوچ در طول دوران کاریاش محبوبیت فراوانی در میان عامه تماشاگران بهدست نیاورده ـ همان تماشاگرانی که لوچ درباره آنها و زندگیهایشان فیلم میسازدـ اما زیباییشناسی ناتورالیستی فیلمهایش که در تناسب با مفاهیم سیاسی و جدلی آثارش قرار دارد، تحسین منتقدان را در پی داشته است. او نهتنها مسائل اجتماعی بریتانیا را در فیلمهایش مطرح ساخته و در برابر سیاستهای دولتمردان انگلیسی موضعگیری کرده است، از کشمکشهای جهانی نیز غافلگیر نبوده است.
برای مثال، در فیلم «نان و رزها» (2000) به مسئله کارگران مهاجر آمریکایی پرداخت و در فیلم «ترانه کارلا» (1996) به سراغ مبارزان ساندینیستای نیکاراگوئه رفت. لوچ در مصاحبهای گفته بود:3 فیلم «دزد دوچرخه» دسیکا، «نبرد الجزیره» جیلو پونتهکوروو و «عشقهای یک بلوند» میلوش فرمن او را بسیار تحتتأثیر قرار داده است. اما در این میان فیلم دزد دوچرخه اثری عمیق بر او گذاشته است. خودش در اینباره چنین گفته: «این فیلم باعث شد بفهمم که سینما میتواند درباره آدمهای عادی و تنگناهایشان باشد. این فیلم درباره ستارهها، آدمهای پولدار یا ماجراجوییهای احمقانه نبود». با نگاهی به فیلمهایی که لوچ در طول دوران فعالیتش ساخته، درمییابیم دزد دوچرخه همچون راهنمایی بوده که مضامین مورد علاقه او و تلقی زیباییشناختیاش از سینما را شکل داده است. لوچ معتقد است که اگر قرار باشد تغییری در جامعه ایجاد شود، از ناحیه مردم فرودستی است که در خط مقدم جنگ طبقاتی قرار دارند و با اینکه ثروتمند نیستند، زندگیشان سرشار از پویایی است. فیلم قبلی این کارگردان، «من، دنیل بلیک» (2016)، نمونه کاملی از سینمای لوچ است که در عین سادگی سرگذشت دردناک مردی را روایت میکند که برای بهدستآوردن حقش به جنگ سیستم بیرحمی میرود که غایتش زدودن خصایل انسانی از روابط افراد است.