• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 30 اردیبهشت 1398
کد مطلب : 56360
+
-

فرهنگ عمومی کردستان و ضرورت تعامل با دنیای جدید

شاهرخ اردلان‌منش | مدیر بازنشسته فرهنگی‌اجتماعی اداره کل تعاون، کار و رفاه استان:


فرهنگ کردستان همچون اقیانوسی است که کارهای انجام شده فرهنگی نمی‌تواند جایگاه و ارزش واقعی آن را نمایان کند و تاکنون حق مطلب ادا نشده است. فرهنگ ارزشمندترین سرمایه‌ هر کشوری است و ما مانند خاکی که در آن رشد کرده‌ایم، وظیفه داریم آن را بشناسیم و از آسیب‌ها مصونش داریم تا زمینه بهره‌وری و استفاده از ظرفیت‌های آن فراهم شود. 

در این زمینه اگر همه ظرفیت‌های دانشگاهی استان اعم از اساتید و دانشجویان بسیج شوند، ارزشمند خواهد بود. اقدامات انجام شده در بیش از 4 دهه احیای فرهنگ سنتی در بخش سلامت و بهداشت که نتیجه آن شکل گرفتن برند داروی گیاهی شفا و فعالیت علمی و عملی صدها نفر در این زمینه، نمونه‌ای از کار تخصصی و تلاش مثبت در استفاده بخشی از ظرفیت‌های فرهنگ اصیل کردستان است. ناگفته نماند که ارائه راهکارهایی هوشمندانه از سوی نسل جوان در استفاده از تکنولوژی‌های نوین ارتباطی اثرگذار است. 

همچنان که در شناخت مسائل اجتماعی هر یک از افراد جامعه متناسب با دیدگاه‌ها و جایگاه و شرایط خود با نگرش متفاوتی به موضوعات می‌نگرند، در خصوص فرهنگ کار نیز چنین است. آثار علمی و فرهنگی در زمینه‌های مختلف به‌ویژه فرهنگ کار و تلاش کم شده و در کشور نیز مطالعات جامعی انجام نشده است. اما بنا بر ضرورت و اهمیت آن مقدمات انجام پژوهش ملی در سال 1395 به دستور وزارت تعاون کار و رفاه انجام شد.

در این پژوهش‌ها گفتمان رایج فرهنگ کار و جایگاه فرهنگ گفتمان مادری، ویژگی‌های بارز فرهنگی ارزش‌های کار و تلاش، موانع به ثمر نشستن ارزش‌های فرهنگی کار و تلاش، وضعیت سرمایه اجتماعی کار در فرهنگ عمومی، تأثیر تفکرات والدین در مورد ارزش‌های کار و نحوه انتقال ارزش‌ها از نسل قدیمی به نسل حاضر و نسل‌های آینده، شناخت تفاوت‌های قومیتی مردم کردستان در مقایسه با سایر مناطق و نحوه استفاده از این ویژگی‌های مثبت، وضعیت فرهنگ کار صنعتی و مدیریت فرهنگی در واحدهای صنعتی استان، اخلاق کار، تأثیر نگرش‌های مذهبی در اخلاق کار و... ده‌ها متغیر دیگر در جامعه کار و تلاش استان کردستان مورد بررسی قرار گرفت. 

یکی از چالش‌های فرهنگی ایجاد فاصله نسلی به دلایل مختلف به‌ویژه تغییرات سریع جهانی و همچنین بی‌هویت شدن برخی از گروه‌ها و قومیت‌های درون یک فرهنگ که ممکن است بخشی از آن به واسطه برنامه‌ریزی و نفوذ نظام‌های سلطه و حذف فرهنگ‌ها ایجاد شود. در کنار آن غیرکاربردی شدن برخی عناصر فرهنگی و رکود و نبود تبادل فرهنگی موجب انزوای آن شود. 

هرگاه شاهد افزایش مشکلات اجتماعی و آسیب‌های متعدد شدیم حاکی از سست شدن ریشه‌های فرهنگی و ضعیف شدن ساختار آن به دلیل پویا نبودن و نپذیرفتن تغییرات مثبت است. قطعاً چنانچه این وقفه ادامه داشته باشد در آینده نزدیک به‌ جای فرهنگ اصیل و پویا که سرمایه اجتماعی قلمداد شود، تنها بخشی از فرهنگ به‌عنوان میراثی قدیمی در گوشه‌ای از صندوقچه تاریخ به‌جای خواهد ماند. 

برای درک این واقعیت فقط کافی است به میزان انتقال یافته‌ها و آثار گذشته به نسل جدید نگاهی بیندازیم: میزان بهره‌مندی از سرمایۀ اجتماعی، شیوۀ لباس پوشیدن، صحبت کردن، زبان، میزان آثار ثبت شده فرهنگی و هنری، نوشتار و... به‌خوبی بیان‌کننده بخشی از عارضه‌های فرهنگی است و به نظر می‌رسد در ابتدای امر نیازمند یک سند جامع و نقشۀ راه است که هر گوشه از فرهنگ را بازتعریف و برای هریک از آحاد جامعه، انجمن‌ها، گروه‌ها و حتی نهادهای رسمی وظایفی مشخص تعریف شود و همچنین همزمان انسجام و سازماندهی گروه‌های تخصصی در بخش‌های مختلف فرهنگی ضروری است.

این خبر را به اشتراک بگذارید