یک نظرسنجی اینترنتی نشان میدهد 43درصد از طرفداران فوتبال ایران حاضر نیستند با قاطعیت بگویند که مارک ویلموتس انتخاب مناسبی برای تیم ملی ایران است، با این حال معتقدند باید به او فرصت داد. طبق همین نظرسنجی 31درصد بدبین هستند و تنها 7درصد مطمئنند که این بلژیکی 50ساله انتخاب خوبی است و میتوان به آینده تیم ملی امیدوار بود. بهنظر میرسد بیشتر طرفداران فوتبال در ایران دوست داشتهاند یک نام بزرگ روی نیمکت تیم ملی بنشیند؛ یکی مانند کارلوس کیروش یا آنطور که مدیران فدراسیون وعده داده بودند «برند»تر از کیروش.
سرمربی تیم ملی ایران ممکن بود سرشناستر از ویلموتس باشد اگر مذاکرات با لوپتگی اسپانیایی به نتیجه میرسید. یا حتی چهرهای ناشناستر از او در دنیای فوتبال. اما چه لوپتگی، چه ویلموتس یا کاتانچ، چیزی که باید متوجهش باشیم، این است که او فقط یک مربی برای تیم ملی است و نه بیشتر، تأثیری هم که بر فوتبال ایران خواهد گذاشت، به اندازه یک سرمربی خواهد بود.
کارلوس کیروش اگر نگوییم بزرگترین مربی بعد از انقلاب فوتبال ایران بوده، حتما یکی از 3نفر برتر بوده. دوره 8سالهاش هم از موفقترین دورههای فوتبال ملی ایران بوده با 2 صعود پیاپی به جام جهانی و چند نمایش تحسینبرانگیز مقابل تیمهای بزرگی مانند آرژانتین، پرتغال و اسپانیا. با وجود این، حتی مرد سختگیری مانند او هم نتوانست تغییر زیادی در ساختار فوتبال ایران بهوجود بیاورد، دلیلش هم واضح است؛ یک مربی هیچگاه بهتنهایی نمیتواند ساختار فوتبال یک کشور را تغییر بدهد.مشکلات امروز فوتبال ایران تقریبا همانهایی است که قبل از کیروش بود. وضعیت مالی تیمهای باشگاهی و دخل و خرجشان اگر نگوییم بدتر شده، بهتر نشده است، زمینهای بازی و تمرین تفاوت زیادی نکرده، اواسط همین فصل رو به پایان، استقلال در آستانه داربی زمین تمرین نداشت، تلویزیون همان سالی ده بیست میلیارد تومانی را هم که بابت حق پخش به فدراسیون میداد، دیگر نمیدهد، بهترین ستارههای فوتبال ایران، جایی در لیگهای بزرگ اروپایی ندارند غیر از یکی دو استثنا که آنها هم موفقیت چشمگیری نداشتهاند.
فدراسیون فوتبال تقریبا در همه 8سال گذشته چشمش را روی واقعیت نگرانکننده فوتبال ایران بست و هرجا که باید پاسخی میداد، پشت سرمربی سرشناس تیم ملی قایم شد. شاید از بداقبالی فوتبال ایران بود که کارلوس کیروش هم هیچگاه از نقشی که به او داده بودند، بدش نیامد.
حالا دیگر کیروش رفته و احتمالا سرمربی جدید هم قرار نیست مثل او باشد. در چنین شرایطی شاید بهتر است همه ما نسبتمان را با سرمربی تیم ملی بازتعریف کنیم. قبل از همه، مدیران فدراسیون فوتبال. آنها دیگر نمیتوانند و نباید همه تخممرغها را در سبد سرمربی تیم ملی بگذارند. تیم ملی تنها باید بخشی از برنامههای فدراسیون باشد، با چارچوب و مختصات مشخص. قرار نیست همه تمرکز فوتبال ایران از امروز روی تیم ملی و سرمربی جدیدش باشد. قرار نیست لیگبرتر و لیگقهرمانان آسیا و تیمهای جوانان و نوجوانان نادیده گرفته شوند با این توجیه که تیم ملی بزرگسالان در اولویت است.
دیگر پشت سرمربی تیم ملی قایم نشوید
در همینه زمینه :