جنگجهانی در شبکههای اجتماعی
نبرد پنهان در شبکههای اجتماعی؛ رویارویی، قدرتهای جهانی را وارد فاز جدیدی کرده و آینده سیاسی کشورها را به چالش میکشد
یک سال بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال2016، مارک زاکربرگ، مدیر اجرایی فیسبوک اعلام کرد که با جدیتی تمام به خرابکاریهای خارجی، دخالت در انتخابات و دیگر تهدیدهایی که از طریق این شبکه اجتماعی روی داده است، رسیدگی خواهد کرد. او و دیگر رهبران دنیای فناوری احتمالا باید برای سال بعد و سال بعد از آن و همینطور سالهایی که در آینده میآیند، بیانیههای مشابهی داشته باشند.
به گزارش نیویورکتایمز، کاری که روسها در انتخابات سال2016 آمریکا کردند را میتوان یک رویداد منحصربهفرد دانست که تنها یکبار روی داده و با استفاده از آسیبپذیریها به هدف خود رسیده است. عمده این آسیبپذیریها، عطش سیریناپذیر شرکتهای رسانهای برای رشد بیشتر، آژانسهای اطلاعاتی ناامیدکننده و یک انتخابات کاملا دوقطبی با هوادارانی بود که آمادگی قبول هر چیزی درباره رقیب خود دارند.
اما میتوان به نفوذ روسها، از دریچه دیگری که به واقعیت نزدیکتر است هم نگاه کرد؛ انتخابات سال 2016در آمریکا، سرآغاز عصر شبکههای اجتماعی به شمار میرود.
رنه دیرستا، یکی از محققانی که دادههای شبکههای اجتماعی را برای سنا آنالیز کرده است، از عبارت «جنگ جهانی اطلاعات» برای توصیف جنگی که ملتها و گروههای ایدئولوژیک در شبکههای اجتماعی به راه میاندازند، استفاده کرده است.
در گزارشهایی که بعد از انتخابات سال2016 برای سنا تهیه شده، به این مسئله مهم اشاره شده که نهتنها حملات روسها بعد از انتخاب ترامپ متوقف نشده، که به تکامل رسیده و بومیتر هم شدهاست. بهنظر میرسد روسیه بعد از افشای دستکاریهایش در شبکههای مجازی، فعالیتهایش را برای انتخابات میاندورهای کمتر کرده اما پیشبینی میشود آژانس تحقیقات اینترنت روسیه که مسئول جریانسازی در شبکههای اجتماعی است، برنامههای نوین و تازهای برای انتخابات سال2020 آماده کرده است.
و البته این تنها روسیه نیست که چنین برنامههایی دارد. دیگر کشورها، ازجمله چین قابلیتهای پیشرفتهای برای جنگهای سایبری از خود نشان دادهاند و توانستهاند در شبکههای اجتماعی، جریانسازی کنند.
از 2016 به این سو، شبکههای فناوری تلاش کردهاند اینطور نشان بدهند که از خطرات آگاه هستند و برای آن آماده. برخی از تلاشهای آنها کارگر افتاده است اما بقیه آنها، مثل تشکیل اتاق جنگ در فیسبوک، موفق و مؤثر نبودهاند. یکی از انتقاداتی که به این شرکتها وارد است، این است که اطلاعات ناقص و یا نهچندان مناسبی را به کمیتههای تحقیق در کنگره ارائه میکنند و بهنظر میرسد کنگره را در این راه، عملا گمراه کردهاند.
مشکل دیگر در راه شناسایی کامل میزان نفوذ روسها در شبکههای اجتماعی، این است که این مسئله تمرکز بیش از حدی بر آمریکا دارد. شبکههای اجتماعی، تنها آمار جزئیات دخالت روسها در انتخابات سال2016 در آمریکا را ارائه کردهاند. این در حالی است که بهسختی میتوان چنین اطلاعاتی را برای مثلا کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، برزیل یا دیگر کشورهایی که شبکههای اجتماعی در آنها باعث جابهجاییهای غولآسای سیاسی شدهاند، بهدست آورد.
محققانی که دادههای ارائهشده درباره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را بررسی کردهاند، نبردی متوالی و طولانی بر سر ارائه اطلاعات غلط و همینطور دستکاری شبکهها را به تصویر کشیدهاند. این نبرد، البته که یک جنگ است، اما نه یک جنگ ساده و یکجانبه؛ در یک طرف سازمانهای اطلاعاتی آمریکایی و شرکتهای فناوری قرار دارند و در دیگر سو، هکرهای مورد حمایت دولتهای خارجی و ارتش سایبری آنها هستند.
شبکههای اجتماعی در اختیار دولت آمریکا نیستند. آنها، متعلق به شرکتهایی هستند که با جدیت تمام به فکر رشد و سوددهی حداکثری هستند و بیشتر آنها در خارج از آمریکا فعالیت میکنند. سازوکاری که روسیه در انتخابات سال2016 از آن برای جریانسازی در شبکههای اجتماعی استفاده کرده است - تحریک کاربران برای استفاده از محتواهای احساسی در کنار یک مکانیسم همرسانی و همینطور یک پلتفرم تبلیغاتی خوداتکا- سالها به این شبکههای اجتماعی سود داده و همچنان خارج از دید باقی ماندهاست. حالا هم، وقتی که مسئله همکاری این غولها با دولت مطرح میشود، باید به این مسئله توجه کنیم که آنها بیشتر از امنیت جامعه، نگران اعتبار و سهم خود از بازار هستند.
نشستن به انتظار اینکه خود این شرکتها بهصورت داوطلبانه تغییراتی در سازوکار خود انجام دهند و قوانین سختگیرانهای برای خود وضع کنند، کاری عبث و بیهوده است، اما اعمال تغییرات را باید جدی گرفت.
انتخابات2016 نشان داد که شبکههای اجتماعی، دیگر فقط ابزاری مفید برای تغییر نتیجه انتخابات نیستند بلکه پایههایی هستند که تمام فرهنگ سیاسی کشوری همچون آمریکا بر آن بنا نهاده شده است. به لرزهدرآوردن این پایهها، تمام دنیای سیاست را بهخطر میاندازد. تنها زمانی میتوان از شر حملات روزمره در امان بود که این پایهها را بازسازی یا تقویت کرد.
تقابل فرانسوی
در میان تمامی کشورهای دنیا، فرانسه یکی از جدیترین رویکردها برای مهار محتوای تولیدشده در شبکههای اجتماعی را دارد و اخیرا، گزارش مفصلی درباره چگونگی دخالت دولتها و قانونگذاران در پروسه کنترل شبکههای مجازی منتشر کرده است. این گزارش، این ایده را مطرح میکند که باید با شرکتهای رسانهای ازجمله فیسبوک، توییتر و یوتیوب مانند بانک رفتار شود. به این معنا که دولت یا قانونگذار باید اطلاعات کافی از شیوه کار داخلی این شرکتها داشته باشد تا بتواند محتواهای آسیبرسان و نفرتپراکنی را مهار کند. به گزارش رویترز، این گزارش دولتی الزامآور نیست اما احتمالا مبنای وضع قوانین در اینباره خواهد بود. فرانسه، برای تهیه این گزارش، همکاری نزدیکی با فیسبوک داشته و چند نفر از مقامات دولت، پروسههای داخلی این شرکت را برای مهار و مدیریت محتوا از نزدیک بازرسی کردهاند. مارک زاکربرگ، مدیر اجرایی فیسبوک هم همین جمعه با امانوئل مکرون ملاقات کرد. زاکربرگ در این دیدار از تلاش دولت فرانسه برای مقابله با نفرتپراکنی استقبال کرده است. گزارش دولت فرانسه که توسط یکی از کارمندان سابق گوگل و یکی از مقامات قانونگذار در بخش ارتباطات تهیه شده، بر انعطافپذیری تأکید زیادی دارد و جریمه را یکی از آخرین روشهای برخورد میداند. در این گزارش، بر جنبه مهم خودتنظیمی شرکتها تأکید شده است. با این حال، توصیه شده درصورتی که شرکتها قوانین مربوط به نفرتپراکنی را مکررا و با جدیت نقض کنند، تا سقف 4درصد سود سالانه آنها بهعنوان جریمه اخذ شود.