دو روی سکه سیل
اسماعیل کهرم/ استاد محیطزیست
امروز وقتی به نتایج و آثار سیلابهای اخیر نگاه میکنیم با سکهای مواجهیم که دو رو دارد؛ یک روی این سکه حسرت و دریغی است که به سبب نشنیده گرفته شدن هشدارها و توصیهها نصیب ما شده است.
از سالها پیش همه کسانی که دلسوز محیط زیستند، درباره وضعیت آبخیزداری هشدار داده و میدهند. حذف پوشش گیاهی موجب آسیبپذیری سطح زمین میشود و سیلهایی مانند سیلابهای اخیر در نبود این پوشش بهراحتی خاک این مناطق را میشویند و با خود میبرند. اگر در بالادست نقاطی که سیل در آنها جاری شد درخت و سبزینه بود، آب به مقدار زیادی جذب میشد و به سفرههای زیرزمینی میرسید؛ ضمن اینکه از سرعت آن هم تا حدود زیادی کم میشد. اما چنین نشد. آب به جای گیاه با خاک برخورد کرد و با همراه کردن ذرات خاک در سراشیبی سرعت گرفت و بر قدرت و میزان تخریب آن افزوده شد. کشور ما همواره رتبههای اول تا سوم را در از دست دادن خاک داشته است. اینبار هم مقدار زیادی خاک از دست رفت و محیطزیست این مناطق فقیرتر شد. اما روی دیگر سکه نوزایی طبیعت است. هر جا که سیلابها به تالابها رسیدند، آنها را احیا کردند. در بسیاری از مناطق بارشها و جریان آب ناشی از آنها موجب سرسبزی شده است. افزایش گیاه یعنی افزایش غذا برای حیاتوحش و افزایش غذا با زاد و ولد و تعدد چندقلوزایی در پستانداران همراه است.
به این ترتیب در سال آینده، همین وقتها شاهد سرزندگی بیشتر و حیات در محیطزیست خواهیم بود.
اما در کل نتیجهای که از همه این وقایع میتوان گرفت این است که هر جا که ما به محیطزیست صدمه زدهایم و آن را بیدفاع کردهایم با وجود برخورداری از نعمتی مانند بارش نمیتوان از آن بهرهای برد، اما آنجا که طبیعت سیاق و روش خود را دارد، نهایت بهره را از پدیدههای مخربی چون سیل میبرد.