باغها را خانه نکنید
درخواست شهروندان و فعالان شهری از شورای شهر برای بازپسگیری مصوبه خانهباغ برای 62پلاک
لیلی خرسند/خبرنگار
باغهای شهر را حفظ کنید؛ این خواست مردم است؛ مردمی که نگران هستند 62باغی که شورای شهر تهران رأی به «خانهباغ» شدن آنها را دادهاند، مثل همه باغهایی که مجوز «برجباغ» را گرفته بودند، جانشان و درختانشان را از دست بدهند و چیزی از هویت باغ بودنشان نماند.
روزهای گذشته نمایندگان این مردم در 2 گوشه از این شهر دور هم جمع شدند تا راهی برای حفظ این 62باغ و همه باغهای دیگری که در کوچهپسکوچههای این شهر جان به در بردهاند، پیدا کنند. اولین جلسه در «خانه وارتان» برگزار شد. پخش فیلم «دستهای آلوده»، فیلمی که نابودی درختان و باغهای تهران را به تصویر کشیده، بهانهای بود تا جمعی که دغدغه زنده نگه داشتن شهر را دارند، از چرایی برج شدن باغها بگویند و پیشنهادهایی را هم برای حفظ باغهای دیگر بدهند. دومین جلسه هم با همین مضمون و با حضور فعالان محیطزیست در شورای استان تهران و الهام فخاری، رئیس این شورا برگزار شد. فخاری به نشست خانه وارتان هم دعوت بود. دلیل حضور او در هر دو نشست، مخالفتهایی بود که با خانهباغ شدن این 62باغ در صحن شورا کرده بود.
کسانی که طرح و مجوز تبدیل باغها به برجباغ را دادند، تصور نمیکردند این طرح و مجوز به نابودی باغها بینجامد. اما به گفته کارشناسانی که در مستند دستهای آلوده و در نشست حضور داشتند، باغی که قرار بود 30درصد آن برج شود، همه درختانش از ریشه کنده شدند تا فضا برای پارکینگ و انبار خانههایی که در 30درصد ساخته شده بودند، باز شود و این یعنی تخریب کامل باغ. حالا این نگرانی درباره باغهایی که قرار است خانهباغ هم شوند، وجود دارد؛ اینکه 15درصدی که قرار است ساخته شود، 10درصد شود.
یلدا: دنبال راهحل عمومی باشیم
در خانه وارتان، زهرا ترانهیلدا، معمار و شهرساز، میزبان مهمانان بود. او موضوع تملک عمومی را مطرح کرد: «میتوانیم بحث تملک باغها را در حوزه عمومی ببینیم و در قوانین، تعریفی برای آن داشته باشیم.» از نظر یلدا مسئلهای که در موضوع باغها نادیده گرفته شده، نیاز به درختان است: «اینجا اروپا نیست که همه قاره سبز باشد. اینجا درختان سخت درمیآیند و تکتک آنها با جان و دل بزرگ میشوند. ما به این درختان نیاز داریم. اما یک طرح همه درختان شهر را به باد داد. در گذشته خود شهرداری تشویقکننده ساخت و سازها بود. شهرداری و مالکان باغها توافقی عمل میکردند؛ درحالیکه همه طرحهایی ک سال86 تصویب شده بود تا سال 92-91 رونمایی نشد. بیشتر باغها از بین رفته و ما برای حفظ بقیه باید راهحل عمومی پیدا کنیم.»
باغ باید باغ بماند
فعالینی که در خانه وارتان بودند، پیشنهاد دیگری هم دادند؛ نظر یکی از آنها این بود که باغ باید باغ بماند و هیچ تعریف دیگری نباید برای آن کرد؛ نه برجباغ و نه خانهباغ. در این میان شهروندی پیشنهاد کرد تا جریمه و هزینه تخلف به قدری بالا برود که مالکان از تخلف صرفنظر کنند. نظر شهروند دیگر این بود، هر کسی که تخلف میکند جریمهاش را هم میدهد و بهترین راه این است که با آموزش، متخلفان را آگاه کرد. نظر دیگر این بود که مشکل از فرهنگ است و کسی که خودش را مالک میداند، این حق را هم برای خودش قائل است که در ملک خودش هر کاری که دوست دارد، انجام دهد.
یکی از شهروندان هم تأکید داشت که باید مالکیت جمعی به مالکیت فردی ارجحیت داده شود؛ باغهایی که بدون مجوز ساختوساز کردهاند جریمه شوند و باغ دوباره باغ شود. پیشنهاد او این بود که دیوان عدالت اداری هم به موضوع ورود پیدا کند تا حداقل ساخت و سازهایی که قرار است انجام شود به تعویق بیفتد تا اقداماتی که قرار است انجام شود، عملی شود.
فخاری: حق دیگران را بهرسمیت بشناسیم
از نظر فخاری در حفظ باغهای شهر نخستین کاری که باید انجام شود، به رسمیت شناختن حق دیگران است؛ حق جانوران و گیاهانی که در کنار ما زندگی میکنند: «چند درصد جامعه ایرانی برای آنها حقی قائل است؟ اگر قرار است کاری انجام بدهیم باید این حق دیگری را به رسمیت بشناسیم. این دیگری نباید در تعارض با منافع ما تعریف شود. اگر بخواهیم اینطور نگاه کنیم، دیگر تراکم، حق منِ انسان مالک زمین نیست. تراکم باید حق گیاهی هم که در مجاور زمین من است، تلقی شود. بیش از همه این حق را کسی که مدیر شهری است باید قائل باشد. بهعنوان شهروند عوام این سؤال را مطرح کنم، اگر ما در شهرسازی حقی را بهعنوان حق فروش تراکم و تصاحب تراکم قائل شدهایم، این تراکم بهعنوان تراکم فضای سبز قابل تعریف نبود؟ حق نفروختن تراکم را هم تعریف کردیم؟ تراکمی بهعنوان حق ملی یا حق شهروندی داریم؟ تراکم برای ادامه هستی یا زندگی دیگران میتوانیم تعریف کنیم؟ ما به جایی رسیدهایم که قانون قبلی جواب نمیدهد.»
شهروندان معتقدند که در موضوع باغ نباید منافع اقتصادی را دید، اما فخاری تأکید داشت که این یک واقعیتی است که در اعتراضات مدنی کمتر به آن توجه میشود و اگر این منافع برد- برد تعریف شود، دو طرف ماجرا_ مالک و باغ _کمتر آسیب میبینند. او انتقادی هم به اعضای شورای شهر و مسئولان شهری داشته داشت؛ اینکه در شورای دوم، طرح برجباغ تصویب شد اما با اینکه در اجرای طرح، اشتباه بودن آن مشخص شد اما تا شورای پنجم طرح متوقف نشد و این اشتباه هزینه سنگینی را روی دست شهر گذاشت.
درختانی که قانون از آنها حمایت نمیکند
فرزان شیبانبیگی، مدیرکل پیشین دفتر تدوین ضوابط و مقررات شهرداری تهران هم تاریخچهای از تغییرات قوانین شهری داد و یکی از دلایل از بین رفتن باغها را همین تغییرات عنوان کرد: «وقتی قانون نوسازی و عمران شهری تصویب شد، عوارض سطح شهر را حذف و عوارض نوسازی را جایگزین کرد. عوارض سطح شهر و عوارض نوسازی شامل باغها نمیشد. تا آن موقع شمیرانات مزارع بود و به جز چند باغ کلیدی، باغ دیگری نداشت. برای فرار از پرداخت عوارض، مزارع به باغ تبدیل شدند.» اما این باغها هم سالها بعد قربانی مدیریتهای اشتباه شدند: «اقتصاد شهری را نادیده گرفتند. دولت برخلاف قوانین قبلی شهرداریها را مسئول تأمین درآمد خودشان قرار داد؛ بدون اینکه راهحلی بدهد. اشتباه دیگر این بود در طرحی که سال 86تصویب شد وسعت تهران کمتر از چیزی که در طرح جامع شهر دیده شده بود، درنظر گرفته شد؛ 750کیلومترمربع شد 620کیلومترمربع. این وسعت، گنجایش جمعیت 10ونیممیلیونی را که پیشبینی شده بود، نداشت. تنها راه ارتفاع بود. در این شرایط بود که زمین ارزش پیدا کرد و درختانی که هیچ قانونی از آنها حمایت نمیکرد، قطع شدند تا خاک زیرشان میزبان سنگ و آهنی شود و سقف خانه جمعیتی که هر روز به شهر اضافه میشدند.»
همه 62باغ، باغ نیستند
شورای پنجم بعد از متوقف کردن طرح برجباغ، روزهای آخر سال قبل استفساریه خانهباغ را برای 62باغی که در شهرداری پرونده دارند، بررسی و تصویب کرد. هادی کاشانی، از فعالان محیطزیست ایراداتی را به این مصوبه گرفت. مهمترین ایراد او این است که همه این 62باغ، باغ نیستند و بعضی از مالکان برای اینکه از امتیازات برجباغ استفاده کنند، ملکشان را باغ معرفی کردهاند و بدون اینکه بررسی شود، ملک آنها هم در فهرست باغ گنجانده شده. اما در بین این 62باغ هم لکههای سبز پررنگی دیده میشوند که از نظر کاشانی باغ کامل هستند و برای حفظ تمامیت آنها هیچ اجازه ساختی نباید برای آنها صادر شود.
موضوع دیگری که کاشانی در این نشست مطرح کرد، درنظر گرفتن سطح ناتروا، سطحی که آب به آن نمیرسد برای تشخیص باغ بودن یا نبودن ملکی است: «هرکسی میتواند یک شبه در زمینش سیمان بریزد و آن را ناتروا کند و این موضوعی است که در تصمیمات به آن توجه نشده است.»
در قوانین جدید، کاربریهایی جدید هم برای باغها تعریف شده تا صاحبان این باغها هم ضرر مالی نداشته باشند. آنها میتوانند با حفظ باغ آنجا را به مراکز آموزشی، فرهنگی، تفریحی، ورزشی و حتی مراکز تهیه غذا تبدیل کنند اما کاشانی این سؤال را دارد که اگر باغی مرکز تهیه غذا شد و طبق قانون فقط 15درصد باغ را به این کار اختصاص داد، تضمینی هست که بعدها با ایرانیت و دیگر سازهها بقیه باغ را هم تصرف نکند؟
باغها وقف مردم شوند
یکی از سؤالات از فخاری این بود که شورا برای حفظ این باغها چه تلاشی میکند و چه برنامهای دارد؟ فخاری این اطمینان را به شهروندان حاضر در نشست داد که اعضای شورای پنجم با دوستداران تهران و باغهایش همراه هستند و برای نجات باغها تلاش میکنند.
چند روز بعد از نشست در خانه وارتان، فعالان محیطزیست نشست دیگری را در شورای استان تهران با فخاری داشتند و در این جلسه هم وضعیت باغها در گستره استان تهران بررسی شد، حاضرین در این جلسه هم پیشنهادهایی برای حفظ 62باغی که این روزها بحث جدی است و دیگر باغهایی که در معرض خطر نابودی هستند، داشتند. مهلقا کاشفی، از اعضای جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست گفت که باید هزینههای ساختوساز بالا برود: «تهران با ساختوساز لجامگسیختهای روبهروست که باید یا متوقف یا ساماندهی شود. یکی از پیشنهادها این است که هزینه را برای بساز و بفروشها بالا ببریم. ساختمانهایی را بسازند که از نظر مصرف انرژی، طراحی فضای سبز، تبدیل زباله به کمپوس و... بتوانند خودکفا شوند. این بحث، کار زیادی میبرد و نیاز به اعمال قانون دارد.» نادر ضرابیان از انجمن سبز و گروه کوهنوردی گوان هم پیشنهاد داد که در قضیه 62باغ از مقام معظم رهبری کمک گرفته شود: «همه مسئولان مدام از وقف صحبت میکنند. چه اشکالی دارد که بنیاد مستضعفان باغهایی را که در مالکیت دارد، وقف مردم کند.» فخاری هم از این پیشنهاد ضرابیان استقبال کرد.