سمیه سهیلی| عکاس
قیامت است این یا بهار شیراز است؟ به راستی باید از شیراز اینگونه نوشت. رستاخیز رنگهای مسحورکننده که چشم هر عابری را میگیرد و قلبش را میفشارد؛ گردشگران متحیرند و عکاسان خیره. از شیراز چه باید گفت که عفیفآباد، دلگشا، قصردشت، جهاننما، ارم و نارنجستان از قلم نیفتد؟ حافظیه و سعدیه میعادگاه عاشقان بماند و ارگ کریمخانی، بازار و مسجدوکیل، باغ نظر، حماموکیل، مسجدجامع عتیق و هفتتنان تنها بخشی از میراث مادری چفت دلت باشد؟ خیلیها شیراز را به نارنجهایش میشناسند، شیراز اما برای من که عکاسم، نصیرالملک است؛ مسجدی صورتی در شهر طیفهای سرخ و نارنجی.
نصیرالملک زیر آفتاب، جشن بیپایانی از رنگهاست؛ رنگهایی که به همهجا پاشیده و گاهی سینهخیز خودش را روی پوستات میکشاند و تا پلکها بالا میرود. نصیرالملک ضیافت نور است؛ رقصان میان پنجرههای رنگی و شبستان و طاقی بزرگ؛ سقفی مقرنس با طرح گلهای سرخ. اگر در مسجد ایستادهاید قدم بزنید. به تاریک روشن مسجد پناه ببرید و به سرعت عبور نکنید. همینجاست که ابهت مسجد دلتان را میلرزاند؛ در اینجا هیچ غریبهای نیست. هیچکس جز شما نمیبیندتان. اینجا بایستید و خوب خود را نظاره کنید. بعد بین هشتی و دالان مسجد تامل کنید و به کاشیها خیره شوید. به حیاط اصلی بروید. حوض را دریابید و تمام مسجد را که با آسمان خود را در آن انداختهاند و به نسیمی آبتنی میکنند. به تصویری که روی آب پهن شده خیره شوید. دو طرفتان حجرههایی با طاقهای کاشی نگهبانتان شدهاند و به شما خوشامد میگویند. 2 ایوان را دریابید که یکی در جنوب بنا و دیگری در شمال است. ایوان اصلی اما ایوان شمالی است و دیگری فقط قرینه شده و همین تای دیگر این تصویر زیباست که دلتان را قرص خواهد کرد که جای درستی ایستادهاید. ایوان شمال، شاهنشین یا طاق مروارید، به تنهایی سازهای زیباست و جمعش با مسجد زیبایی را مشدد میکند. پس شما عکاس این زیبایی مشدد خواهید شد، اگر این زیبایی را ضبط کنید.
شیرازی چه رنگی است؟
ضیافت نور این شبستان
در همینه زمینه :
همگام با نمایشگاه کتاب