• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 11 اردیبهشت 1398
کد مطلب : 54385
+
-

آموزگاران در سینمای ایران چگونه تصویر شده‌اند؟

معلم شریف و آرمانگرا

کاراکتر آقای حکمتی در فیلم رگبار تا سال‌ها الگوی مسلط تصویر معلم در سینمای ایران بود

معلم شریف و آرمانگرا

مسعود پویا

آقای حکمتی (پرویز فنی‌زاده) دوست‌داشتنی‌ترین غریبه فیلم‌های بیضایی، معلمی است که در ابتدای فیلم «رگبار» به محله‌ای تازه می‌آید؛ محله‌ای با بچه‌های تخس که از همان سکانس اول شیطنت و شرارتی را در اسباب‌کشی معلم‌شان رو می‌کنند که می‌شود حدس زد سرکلاس چه بلایی سر آقای حکمتی می‌آورند. معلم‌بودن شخصیت اصلی فیلم رگبار، نشانه‌ای است بر فرهیختگی و دانایی کاراکتر. البته این فرهیختگی منحصر به حکمتی است و نشانی از آن در همکارانش نمی‌یابیم. معلم‌هایی که بیشتر آنها را در دفتر مدرسه می‌بینیم، آدم‌هایی فضول، مبتذل و فرومایه‌اند و گویی در فیلم حاضرند تا تک‌افتادگی و غریبه‌بودن حکمتی بیشتر به چشم بیاید. 

حکمتی ناتوان از اداره کردن کلاس، بی‌توجه به علاقه‌ای که مدیر مدرسه (محمدعلی کشاورز) برای پیوند میان او و دخترش نشان می‌دهد و بی‌ربط به مجموعه‌ای که میانشان کار و زندگی می‌کند، به عاطفه (پروانه معصومی) خواهر یکی از شاگردانش دل می‌بندد. این دلبستگی گرچه آقارحیم (منوچهر فرید) خواستگار عاطفه را به جانش می‌اندازد ولی باعث پیوند بچه‌ها با او می‌شود. حکمتی با کمک بچه‌ها از سالنی متروکه تالاری آبرومند می‌سازد و در جشن مدرسه، بچه‌ها او را روی دست روی صحنه می‌برند. 

حکمتی روشنفکری است تک‌افتاده و معلمی است که در نهایت هم در عشق شکست می‌خورد و هم با وجود موفقیت‌هایش در مدرسه، حکم انتقال به مدرسه‌ای دیگر دریافت می‌کند. فیلم با خروج حکمتی از محله پایان می‌گیرد؛ با شکست معلم در زندگی و کارش که نشانه‌ای است از شکست روشنفکری که نمی‌تواند رابطه‌ عاطفی‌اش را سر و سامان دهد و از پس بدخواهانش در مدرسه هم برنمی‌آید. بی‌جهت نیست که بیضایی سکانس پایانی را شبیه حضور در مراسم تشییع جنازه برگزار می‌کند؛ گویی آقای حکمتی خود در مراسم تشییعش حاضر است. 

الگوی حکمتی به عنوان معلمی شریف آن‌قدر تاثیرگذار از کار درمی‌آید که تا سال‌ها سینمای ایران به شکل‌های مختلف از آن بهره‌برداری می‌کند. در فیلم «جنگ اطهر» که یک سال پیش از پیروزی انقلاب ساخته شد، فرامرز قریبیان نقش اطهر معلمی مبارز را ایفا می‌کند. معلمی آرمانگرا که با اجرای یک نمایش می‌خواهد حرکت انجام دهد و شاگردانش را با واقعیت‌های اجتماعی- سیاسی آشنا کند و عاقبت هم جانش را بر سر آرمانش می‌گذارد. این تیپ معلم آرمانگرا در دهه60 بسیار تکرار شد. در «جاده‌های سرد» اولین ساخته مسعود جعفری‌جوزانی، حسین موسوی (علی نصیریان) تنها معلم مدرسه روستایی دورافتاده است که برای رساندن پدر یکی از بچه‌های روستا راهی مسیری دشوار می‌شود.

در فیلم «دبیرستان»، علی ناصری (بیژن امکانیان) دبیر زیست‌شناسی، پس از ترک اعتیاد دوباره به سرکار برگشته و درگیر ماجرای توزیع موادمخدر در مدرسه می‌شود. علی ناصری هم معلم آرمانگرایی است که با کمک شاگردانش از پس عاملان فروش مواد مخدر برمی‌آید. 

«شنا در زمستان» تنها تجربه محمد کاسبی در کارگردانی فیلم بلند، درباره معلمی (مجید مجیدی) است که با شاگردان فقیرش رابطه صمیمانه برقرار می‌کند و در نهایت با خبرچینی ناظم مدرسه دستگیر می‌شود. به این ترتیب الگوی آقای حکمتی فیلم مرگبار به عنوان معلم شریف و آرمانگرا دست‌کم تا دودهه بعد از این فیلم در سینمای ایران حضور دارد. از فیلم‌های متاخر سینمای ایران که شغل کاراکتر اصلی‌شان معلمی است می‌توان به «فروشنده» (اصغر فرهادی) و «بمب» (پیمان معادی) اشاره کرد. معلم بودن عماد (شهاب حسینی) در فروشنده اهمیتی در کلیت فیلم ندارد و فصل طولانی نمایش «گاو» مهرجویی در سر کلاس از جمله سکانس‌هایی است که با حذفش هیچ لطمه‌ای به فیلم وارد نمی‌شود. معلم بودن عماد همان‌قدر بی‌اهمیت است که بازیگر تئاتر بودنش.

در بمب اما معلم بودن پیمان معادی، امکانی است برای رسیدن به حال‌وهوای دهه60 و مناسبات معمول میان معلم و دانش‌آموز در آن سال‌ها. گرچه در دهه60 تصویر معلم متاثر از الگویی دهه پنجاهی بود، در فیلم که در  نیمه دوم دهه90 ساخته شده می‌توان جزئیاتی را دید که متولدان دهه50 آن را در دوران مدرسه تجربه کرده بودند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :