بررسی اقدامات خبرساز شورای پنجم در گفتوگو با حجت نظری، عضو شورای اسلامی شهر تهران
تهران برای همه
کمتر از یک هفته دیگر اسامی خیابانهای وعده دادهشده تغییر میکند
مائده امینی
نشستن نام شجریان بر یکی از خیابانهای تهران از آن خبرهای خوش نادر این روزهای گزنده بود؛ خبری که به سرعت در رسانهها دستبهدست شد و واکنشهای مثبت آن به منفیهایش چربید. شورای شهر تهران تصمیم گرفته بود معابر تهران را به نام بزرگانی مثل محمدرضا شجریان، فروغ فرخزاد، مهدی اخوانثالث، منوچهر آتشی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، بیژن ترقی و... مزین کند. البته این نخستینباری هم نبود که شورای پنجم شهر تهران دست به اقدامی پرهزینه و خبرساز زده و تلاش کرده بود دغدغه اقشار مختلف جامعه را با رویکردی تازه در تهران لحاظ کند. پخش فوتبال زنده در فضاهای عمومی شهر، پیگیری برگزاری کنسرتهای خیابانی و احیای زیست شبانه تهران در کنار تلاش برای حفظ و احیای خانه نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و... از دیگر اقدامات خبرساز شورای اخیر بوده است. حالا حجت نظری، عضو شورای شهر تهران میگوید که کمتر از یک هفته دیگر نام خیابانها و معابر وعده دادهشده تغییر خواهد کرد و درباره جزئیات این قسم اقدامها به همشهری توضیح میدهد. اما آیا واقعا تغییر نام خیابانها برای احیای هنر و فرهنگ در شهرها کفایت میکند؟
آقای نظری! در جریان تغییر نام معابر به نام بزرگانی مثل محمدرضا شجریان، افرادی با حضور در خیابان فلامک، نسبت به این اتفاق اعتراض کردند. از طرف دیگر این نخستینبار است که شورای شهر تهران برای زنده نگهداشتن نام کسانی مثل شجریان یا فروغ اقدام میکند و در این راستا، حمایت عدهای دیگر از شهروندان را با خود به همراه دارد. بهترین رویکرد شورا در این شرایط چه میتواند باشد؟
واقعیت این است که نمیتوان همه را راضی نگه داشت. ممکن است عدهای گذاشتن نام سیمون بولیوار یا محمدرضا شجریان بر یک خیابان را بپسندند و عدهای دیگر نه. ما بهعنوان نمایندگان مردم در شورا وظیفه داریم که همه جامعه را تا حدی راضی نگه داریم. همه شهروندان باید حس کنند که حداقل بخشی از فضای فرهنگی، هنری، ورزشی و... شهر به آنان تعلق دارد و تا امروز هم تلاش کردیم نماینده همه سلیقههای حاضر در شهر تهران باشیم.
فرایند تغییر نام یک خیابان چگونه است؟
فرایند تغییر نام یک خیابان، شقوق متفاوتی دارد. در یکی از این شقوق، پیشنهادهایی از سوی منطقه شهری به کمیسیون نامگذاری ارسال و در این کمیسیون در رابطه با نام معابر مورد بحث تصمیم گرفته میشود.
در حالت دوم، به پیشنهاد یک بخش عمومی یا خصوصی این روند آغاز میشود که این فرایند در نامگذاریهای اخیر رخ داد. برای مثال خانه شاعران یکی از مراجعی بود که پیشنهاد گذاشتن نام برخی از شخصیتهای ادبی را روی خیابانهای تهران به شورا ارسال و شورا هم با درخواست آنان موافقت کرد. همچنین گاهی به پیشنهاد یکی از اعضا، تغییر نام یک خیابان در دستور کار قرار میگیرد. همه این شقوق در کمیسیون نامگذاری مورد بررسی قرار میگیرد و بعد از تصویب در این کمیسیون به هیأت رئیسه ارائه میشود و هیأترئیسه هم براساس اولویتهایی که مدنظر دارد پیشنهادها را در دستور کار قرار میدهد و بعد از اینکه نامگذاری در صحن به تصویب رسید فرایند بررسی قانونی چهاردهروزه آغاز و درنهایت اگر اعتراضی (توسط هیأت تطبیق) به آن وارد نباشد، حکم اجرا میشود.
نقدهای متفاوتی در جریان نامگذاریها به شورا و اعضای آن وارد شد؛ مثلا اینکه شما و همکارانتان برای پز دادن یا همان شوآف برای تغییر اسامی معابر رفتهاید بدون اینکه در عمل دغدغه فرهنگی یا هنری داشته باشید. چقدر این نقد منصفانه بوده و به عملکردشورا وارد است؟
ببینید! پزدادن برای عقل مصلحتاندیش و منفعت نگر توجیه دارد یا برای کسی که بهدنبال سروصدا درست کردن برای کارهای بیاهمیت است؟ عقل مصلحتاندیش سراغ کاری نمیرود که برایش هزینه دارد تا با آن پز بدهد. مخالفان این طرحها بهخوبی میدانند که شورا در تلاش است تا با به میان آوردن این اسامی «هویتسازی» کند.
شورا برای نامگذاریهای اخیر هزینه داده است. بخشی از بدنه جامعه که صدای بلندتری نسبت به بقیه دارند، با ثبت نام شجریان در فضای شهری مخالفند و این در حالی است که نمیتوان منکر محبوبیت و مقبولیت نام بزرگانی که این روزها مطرح است، شد.
در کنار همه اینها بر این باورم که به سرانجام رساندن طرحهای اینچنینی حتی اگر در قالب فعالیتهای نمادین پیش بروند، درنهایت منفعت بیشتری برای شهروندان دارد. اساسا از نظر من، شورا منفعتی سیاسی یا اجتماعی از سوی گروههای نفوذ نخواهد برد.
شاید بهتر باشد برای روشنترشدن ادعای اخیرتان کمی از اقدامات عملی شورا در این حوزهها برایمان بگویید...
نه صرفا شورا، بلکه هر تشکیلاتی که بخواهد در حوزه زیرساخت کاری پیش ببرد، نیاز به زمان دارد. براساس برنامه سوم شهرداری تهران، مصوبه شورای شهر در دی و بهمنماه سال گذشته، چند موضوع را در حوزه توسعه زیرساخت فضاهای فرهنگی و اجتماعی پیشبینی کرده و امیدواریم بتوانیم با استفاده از این مواد، این فضاها را توسعه دهیم. در حوزه اجتماعی برای گرمخانهها و مددسراها، تکالیفی جدی برای شهرداری تهران درنظر گرفتهایم که در این تکالیف مشخصا به حوزه زنان که تا امروز مهجورتر بودهاند، بیشتر پرداخته شده است.
در حوزه فرهنگی هم مشخصکردن پهنههای فرهنگی، مثل پهنه رودکی (شامل گذر کتاب، گذر صنایعدستی، گذر نمایش، گذر ساز و نوا و گذر کودک) برای اجرای برنامههای فرهنگی از دیگر اقدامات شورای کنونی در این راستا به شمار میرود. همچنین شورا بنا دارد در توسعه فضاهای ورزشی مشخصا با رویکرد برابری بین خانمها و آقایان اقدام کند. در کنار اینها، برای نخستینبار به سمت ایجاد تشکیلات مدون و مشخص در حوزه گردشگری تهران رفتهایم و در تلاشیم سازمان گردشگری تهران را با حکمی که دادهایم، راهاندازی کنیم. همچنین در بودجه سال98 – 97 برای احداث سینماها و مجموعههای فرهنگی -تجاری، ردیف مجزایی درنظر گرفتهایم و حتی حضور بخش خصوصی در این حوزه را پیشبینی کردهایم. همه اینها اتفاقاتی است که در این حوزه رخ داده و فکر میکنم برچسب شوآف به نامگذاریها زدن، چندان منصفانه نباشد.
از دستهای پنهان و ممانعتهای گروهی به نام دلواپسان و... بارها و بارها اسم آورده شده. شما دقیقا برای ما بگویید چه موانعی بر سر شورای کنونی قرار دارد تا به اهداف مدنظرش جهت احیا و توسعه فرهنگ و هنر در شهر تهران برسد؟
متأسفانه ما هنوز در سال 98 شمسی کسانی را داریم که معتقدند «همه باید مثل ما فکر کنند یا مجبورند که مثل ما فکر کنند». همین تفکر باعث میشود به طرفی که مقابل اندیشه آنها ایستاده است، انگهایی بزنند مثل ضدخدا، ضدانقلاب، ضددین و... . من فکر میکنم دوره این تفکر به سر آمده. برخوردهای حذفی و چکشی به نفع هیچکدام از ما نیست. همه ما برای یک شهر فعالیت میکنیم. اگر شهر تهران غیرقابل سکونت باشد، برای همه ما مشکلساز میشود و اگر شهر زیبا، مدرن و با هویتی باشد هم حال همه ما را بهتر میکند.
برخی از اسامی مطرح شده در قید حیات هستند. رضایت خود افراد برای شورا مهم نبود که صدای اعتراض هنرمندی مانند نصیریان بلند شد؟
ماجرای استاد نصیریان فرق میکند. از همان ابتدای کار با ایشان صحبتهای لازم انجام شد؛ پیش از آنکه حتی کمیسیون نامگذاری معبری را به نام ایشان درنظر بگیرد. بله، آقای نصیریان مخالفت خود را در همان صحبتهای اولیه اعلام کردند اما هنگامی که با اصرار شورا مواجه شدند، در نهایت کمی کوتاه آمدند و از روی بزرگ منشی و تواضع خود گفتند: من راضی نیستم این اتفاق بیفتد اما هرطور صلاح میدانید اقدام کنید. ما هم تصمیم گرفتیم، هم مناعت طبع استاد را بپذیریم و هم نظر علاقهمندان به ایشان را درنظر بگیریم، چرا که واقعیت این است که کسی مانند آقای نصیریان به نسلهای مختلفی تعلق دارد. ایشان هم در مصاحبهای که داشتند صرفا نسبت به نامگذاری معبری به نام خودشان ناراضی بودند و به کلیت ماجرا که گذاشتن نام اسامی هنرمندان بر خیابانها و معابر تهران است، اعتراضی نداشتند.
نکته بعدی سنجش درست شورا برای انتخاب یک خیابان و تغییر نام آن است. گاهی شوراها در ادوار مختلف بدترین گزینه را برای تغییر نام آن به یک هنرمند، سیاستمدار و... انتخاب میکنند و با این کار از هدف زنده نگهداشتن آن نام دورتر میشوند... چقدر شورای کنونی نسبت به این سنجش حساسیت نشان میدهد؟
خیلی. همه تلاش ما بر این است که برای تغییر نام یک خیابان سراغ خیابانهایی که اسامی آنها جا افتادهاند یا با هویت محله عجین شدهاند، نرویم؛ اگرچه گاهی در لحاظ کردن این نکته، موفق نبودهایم. کمی هم به ما حق بدهید؛ معابر ما محدود و تعداد اسامی بزرگان این کشور بسیار زیاد است. بگذارید یک مثال در همین نامگذاریهای اخیر بزنم؛ بار اول اعضای کمیسیون در غیاب من تصمیم گرفته بودند نام خیابان خوردین را به شجریان تغییر دهند. با اینکه این تغییر به تصویب رسیده بود آن رابه خیابان فلامک تغییر دادیم، چراکه خوردین بخشی از هویت این شهر است که اقوام مختلفی با آن خاطره دارند.
آقای نظری! آیا واقعا تغییر نام یک خیابان به نام روشنفکران و هنرمندان و... میتواند مشکلات فرهنگی موجود در جامعه را حل کند؟ واقعا چه هدفی در این نامگذاریها دنبال میشود؟
قطعا خیر. اما اینکه مشکلات فرهنگی ما با نامگذاری معابر به نام هنرمندان حل نمیشود دلیلی برای انجام ندادن این کار نیست. هرچیزی از دید من جای خودش را دارد. مدیریت شهری میتواند به سهم خودش در راستای توسعه حوزه فرهنگ حرکت کند.
منظورتان از سهم مدیریت شهری چیست؟ بوروکراسیها، شورا را در تحقق اهداف ایدهآلش کُند کرده است یا سهم شوراها کم است؟
اجازه دهید یک مثال بزنم. نخستین باری که پیشنهاد برگزاری کنسرت بزرگان موسیقی در فضاهای باز و به شکل رایگان مطرح شد، مدیریت شهری با آغوش باز آن را پذیرفت. خود من به شکل شخصی نامهنگاریهایی برای اخذ مجوز با وزارت ارشاد و شهرداری داشتم. حتی محلهای مناسب برای برگزاری کنسرتها شناسایی شدند و کار تقریبا از سوی مدیریت شهری تمامشده محسوب میشد اما در نهایت مجوز برگزاری کنسرت از سوی وزارت ارشاد صادر نشد. زیست شبانه هم نمونه دیگری از سهم کم مدیریت شهری در تصمیمگیریهای کلان است. متأسفانه و درنهایت، با وجود اینکه مهلت قانونی رسیدگی به مصوبات شورا منقضی شده بود و دیگر هیأت تطبیق نمیتوانست به موضوع ورود پیدا کند، نامهای از فرماندار تهران دریافت کردیم که در آن ذکر شده بود شورای شهر صلاحیت تصمیمگیری در مورد زیست شبانه تهران را ندارد و شورایعالی امنیت ملی در این حوزه سیاستگذار و تصمیمگیرنده است.
* واقعیت این است که نمیتوان همه را راضی نگه داشت. ممکن است عدهای گذاشتن نام سیمون بولیوار یا محمدرضا شجریان بر یک خیابان را بپسندند و عدهای دیگر نه. ما بهعنوان نمایندگان مردم در شورا وظیفه داریم که همه جامعه را تا حدی راضی نگه داریم. همه شهروندان باید حس کنند که حداقل بخشی از فضای فرهنگی، هنری، ورزشی و... شهر به آنان تعلق دارد و تا امروز هم تلاش کردهایم نماینده همه سلیقههای حاضر در شهر تهران باشیم