هدفمندی؛ عامل توانمندی
احمد احمدیپور/ روانپزشک
داشتن هدف، ابزاری مهم برای تاب آوردن در مقابل سختیهاست. دستیابی به وزن دلخواه، تقویت روابط اجتماعی و دیدار با دوستان، خریدهای لازم، یادگیری هنر یا مهارت، بچهدارشدن، درس خواندن، دریافت گواهینامه رانندگی و... نمونههایی از اهداف کوچک و بزرگ هستند که به زندگی جهت میدهند.
گاهی فکر میکنیم هدف داشتن به این معناست که رسیدن به یک دستاورد خاص ضامن خوشحالی ما باشد. درحالیکه داشتن احساس خوب بیش از اینکه به شرایط بیرونی بستگی داشته باشد، امری درونی و وابسته به نگاه ما به «آنچه هستیم» است. از این منظر تلاش برای نزدیک شدن به هدف به ما احساس کفایت و در نتیجه خوشحالی میبخشد. از آنجا که عوامل متعددی در رسیدن ما به نتیجهای خاص نقش دارند که بسیاری از آنها در کنترل ما نیستند، وقتی به جای بها دادن به تلاش و پیشرفت خود، نگاهی مبتنی بر نتیجه داشته باشیم، اگر به نتیجه دلخواه نرسیم احساس شکست و بیارزشی میکنیم. اما وقتی تلاش و حرکت به سمت هدف برایمان ارزشمند و مهم باشد با گام برداشتن هم احساس خوبی نسبت به خود خواهیم داشت. این احساس خوب محرکی خواهد بود که بیشتر تلاشکنیم و احتمال موفقیت را افزایش دهیم.
یکی از راههایی که به انتخاب هدف مناسب کمک میکند این است که خود را در چند سال بعد تصور کنیم. یعنی به این سؤال جواب بدهیم که «دوست دارم 10سال بعد چه تفاوتهایی با امروز داشته باشم؟» پاسخ این سؤال جهت تلاشهای ما را مشخص و امیدواری، انگیزه و تابآوریمان را زیاد میکند. البته این مهم است که اهداف را واقعبینانه انتخاب کنیم؛ اهدافی که غیرواقعی و دستنیافتنی باشند کمکی به ما نمیکنند و ما را در وضعیت انفعال و احساس ضعف نگه میدارند. خوب است که در ماههای آغازین سال نو بیندیشیم که چه مسیری را میخواهیم تا پایان سال دنبال کنیم.