
ماجرای زنده ماندن مالباختهایکه 12ساعت در قبر بود

2 سارق زورگیر که تصور میکردند طعمه خود را به قتل رساندهاند، او را داخل قبری رها کردند و یکی از آنها میخواست روی او خاک بریزد اما نفر دوم اصرار داشت که زودتر باید فرارکنند و همین باعث شد که طعمهشان به طرز معجزهآسایی زنده بماند.
بهگزارش همشهری، ساعت7 صبح یکی از روزهای هفته گذشته خانوادهای که با مرگ یکی از عزیزانشان عزادار شده بودند برای انجام مراسم تشییع جنازه به قبرستانی حوالی شهرقدس رفتند. آنها وقتی پای قبری که از قبل آماده شده بود رفتند چشمشان به پیکر پسری جوان افتاد که داخل قبر افتاده بود. چشمانش بسته بود و در نگاه اول بهنظر میرسید که فوت شده اما لحظاتی بعد معلوم شد که نفس میکشد و زنده است.
جدال با سارق خشن
با گزارش ماجرا به اورژانس، پسر جوان که بهشدت مجروح شده بود به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان با معاینه او اعلام کردند که بهدلیل ضربه شدیدی که به سرش وارد شده، برای چند ساعتی از هوش رفته بود. ماجرا به پلیس اطلاع داده شد و پس از چندساعت، وقتی او کاملا بههوش آمد گفت که در دام 2سارق خشن گرفتار شده بود.
او که متولد سال75 است درخصوص جزئیات ماجرا به مأموران گفت: روز قبل حوالی میدان صادقیه، بهعنوان مسافر سوار بر یک خودروی پژو405 شدم. بهجز راننده، جوان دیگری در صندلی جلو نشسته بود که فکر کردم مسافر است. در بین راه ناگهان راننده تغییر مسیر داد و وقتی اعتراض کردم جوانی که در صندلی جلو نشسته بود چاقویی روی پهلویم گذاشت و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم مرا میکشد. با این حال فریاد زدم که توقف کنند اما مرد جوان دستانش را دورگردنم حلقه زد و قصد داشت خفهام کند. از ترس جانم همه پولهایم به همراه گردنبند، دستبند و انگشتر طلایم را به آنها دادم و سارقان حتی کارتهای بانکیام را به همراه رمزشان گرفتند. در همان هنگام تقلا میکردم در را بازکنم و خودم را نجات بدهم. جوان چاقوبهدست که خودش را به صندلی عقب رسانده بود به جانم افتاد و بهشدت مرا کتک زد و سرم را به شیشه کوبید. همان لحظه بیهوش شدم و آنها هم پس از سرقت مرا داخل قبری انداختند و فرار کردند. حدود 12ساعت داخل قبر بودم تا اینکه خانوادهای نجاتم دادند.
دزد خشن در زندان
با این شکایت پروندهای در این خصوص در شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و مأموران جستوجوی خود را برای بازداشت سارقان پژوسوار آغاز کردند. با اطلاعاتی که شاکی داده بود، مأموران خیلی زود موفق شدند آنها را شناسایی کنند و پی بردند که یکی از سارقان در زندان است. آنطور که مشخص بود او هنگام سرقتی دیگر گیر افتاده و به زندان انتقال یافته بود. مرد جوان برای تحقیق از زندان به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در بازجوییها گفت: از مدتی قبل با همدستم نقشه سرقت کشیدیم. گاهی در پوشش مسافرکشی طعمههایمان را به دام میانداختیم و با تهدید اموالشان را سرقت میکردیم، گاهی هم دست به سرقت لوازم خودروها میزدیم. وی ادامه داد: یکی از طعمههایمان پسری جوان بود که فکر میکردم او را به قتل رساندهایم. آن روز پسرجوان بهعنوان مسافر سوار ماشینمان شد اما هنگام سرقت بهشدت مقاومت میکرد. کار به کتککاری کشیده شد و من از روی عصبانیت هلش دادم که سرش محکم به شیشه ماشین برخورد کرد. او بیهوش شد و ما تصور کردیم جان باخته است. به همین دلیل به قبرستانی حوالی شهر قدس رفتیم و او را داخل قبری رها کردیم.
همدستم میخواست خاک روی او بریزد اما من فریاد زدم که فورا باید فرار کنیم چون ممکن است شخصی برسد و ما را ببیند. از ترسمان فورا فرار کردیم و آن شب تا صبح نخوابیدیم.
چون فکر میکردم جان انسانی را گرفتهایم. فردای آن روز هم به همراه همدستم راهی سرقت شدیم. من درحال باز کردن خودرویی بودم تا لوازم داخل آن را سرقت کنم. همدستم هم پشت فرمان ماشینش منتظر من بود اما پلیس سر بزنگاه رسید و مرا گیر انداخت. همدستم نیز از ترسش فرار کرد و من دستگیر شدم.
این متهم با دستور قاضی جنایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفته تا شاکیان احتمالی و جرایم دیگر این متهم فاش شود. ضمن اینکه جستوجو برای دستگیری متهم دیگر ادامه دارد.