درباره لحظههایی که زمان مفهومی دوگانه پیدا میکند؟
ثانیههای جهنمی
دو تناقض کُندی و تندی گذر زمان در یک مسابقه در دنیای فوتبال
عیسی محمدی
روانشناسان و فیلسوفان میگویند که زمان و گذر آن، جنبههای روانی هم دارد. به زبان سادهتر، شما زمان آهسته و زمان تند دارید. لحظههایی وجود دارد که زمان برای شما، به دلایل اتفاقات بدی که برایتان افتاده یا به سبب موقعیتی که در آن گیر افتادهاید یا هر دلیل دیگری، کند میگذرد؛ یعنی دوست دارید که سریعتر بگذرد، اما چنین نمیشود. در زمانهایی دیگر، مثل یک مهمانی خوب یا خوردن غذای خوشمزه و یا وقتی که به شما دارد بهشدت خوش میگذرد، زمان بسیار تند و سریع میگذرد. اینها، همان جنبه روانی گذر زمان است. این حقیقت را در دنیای ورزش بیشتر میبینیم. چندتایی از آنها را مرور میکنیم.
جهنمیترین 8دقیقه تاریخ ورزش ایران
هشتم آذرماه 1376 بود؛ همان سالی که دوم خرداد معروف هم در آن اتفاق افتاد. کلا ظهور و بروز اجتماعی مردم در آن سال شدت گرفته بود. هشتم آذر چنین سالی، بازی ایران و استرالیا برای نبرد مرگ و زندگی اتفاق افتاد.
در بازی رفت، 2 تیم در آزادی تهران و مقابل 128هزار تماشاگر (که در تاریخ رقابتهای مقدماتی جام جهانی رکوردی محسوب میشد) مساوی کرده بودند.
همهچیز به نفع استرالیا بود؛ با یک تساوی بدون گل به جامجهانی صعود میکردند. راستش را بخواهید، ایران تا آن موقع صعودهای چندانی به جام جهانی نداشت.
امید چندانی هم به صعود وجود نداشت، بهخاطر همین بود که مقابل چشمان 85 هزار تماشاگر استرالیایی و تا دقیقه 71، زمان با سرعت هر چه تمامتر میگذشت. البته به روایت عابدزاده، حتی 10 دقیقه اول هم زمان به کندی میگذشت. فشار تیم استرالیا وحشتناک بود، طوری که وقتی از خاکپور پرسید که چند دقیقه تا پایان نیمه اول مانده، او گفته بود تازه دقیقه دهم هستیم! اما فشار اصلی بعد از گل دوم خداداد عزیزی در دقیقه 75 اتفاق افتاد؛ بازی در اوج شگفتی همگان، مساوی شده بود و ایران با چنین نتیجهای، صعود میکرد. باید تکلیف آخرین تیم جامجهانی نیز مشخص میشد. زمان، اصلا نمیگذشت.
هر حمله استرالیا، ضربان قلب ما را بالا میبرد. این تیم از همان ابتدا یکپارچه حمله شده بود و دستبردار ایران نبود. ساعت که به دقیقه90 بازی رسید، تازه اصل ماجرا شروع شد؛ 8دقیقه وقت اضافه! شاید جهنمیترین 8دقیقه ورزش ایران در این لحظهها اتفاق افتاد؛ لحظههایی که قصد گذشتن نداشتند.
این 8دقیقه دیرگذر، هیچگاه از ذهن ورزشدوستان ایرانی پاک نخواهد شد؛ جایی که زمان ایستاده بود و انتخاب آخرین تیم جامجهانی 98، حواشی استرالیاییها در سفر به ایران، سوتها و فریادهای تماشاگران هنگام پخش سرود ملی ایران، نسل طلایی فوتبال ایران و...، همهچیز را خاص کرده بود.
جهنم خونین نیوکمپ
البته میتوانیم به جامهای جهانی قبلی هم سرکی بکشیم اما شاید جوانترها یادشان نمانده باشد. ولی یکی از بهیادماندنیترین قهرمانیهای دراماتیک در لیگ قهرمانان اروپا، در سال 1999میلادی و در ورزشگاه نیوکمپ بارسلون اتفاق افتاد.
2 تیم منچستریونایتد و بایرنمونیخ به فینال رسیده بودند. الکس فرگوسن بزرگ در آن موقع مربی منچستر محسوب میشد. تا دقیقه 90، بایرنمونیخ قدرتمند یک بر صفر جلو بود. دیگر همهچیز تمامشده بود. مگر میشد قهرمانی را از بایرن بزرگ گرفت؟ بهنظر میرسید حتی فرگوسن هم داشت تسلیم میشد. بالاخره او کارکشته بود و میدانست که در چنین سطحی، نمیشد قهرمانی را از تیمی چون بایرنمونیخ گرفت.
بیجهت نبود که در میان 2نیمه، به بازیکنانش گفته بود: «در پایان این مسابقه، جام قهرمانی تنها کمی با شما فاصله خواهد داشت و شما درصورت باخت، نمیتوانید آن را لمس کنید. این برای بیشتر شماها، نزدیکترین حالت برای کسب این جام است. اگر نمیخواهید تمام بازی خود را انجام بدهید، پس هیچوقت حق ندارید به رختکن برگردید».
بد نیست بدانید که داور آشنا برای ما ایرانیها، یعنی پیر لوئیجی کولینا، قضاوت این بازی را بر عهده داشت. زمان برای طرفداران بایرن به کندی و برای طرفداران فرگوسن و بازیکنانش، بهسرعت میگذشت. چرا نمیشد جلوی این تناقض را گرفت؟ ایرانیان زیادی طرفدار 2تیم بودند. و ناگهان آن دقیقه91 جادویی؛ تدی شرینگهام نتیجه را مساوی کرد! حالا زمان برای هر دو تیم مساوی بود، با این تفاوت که روحیه بایرنیها حسابی بههمریخته بود. در دقیقه93، دراماتیکترین اتفاق ممکن افتاد؛ سولسشر گل برتری را زد. حالا زمان برای منچستریها و طرفدارانشان به کندی میگذشت و برای بایرنیها بهسرعت. اینهمه تناقض در یک بازی، مگر شدنی بود؟ بیجهت نبود که فرگوسن بزرگ بعد از قهرمانی منچستر، آن هم در اوج ناباوری، گفته بود: «من نمیتونم اینو باور کنم! قابل باور نیست! فوتبال... جهنم خونین...».
*
هر حمله استرالیا، ضربان قلب ما را بالا میبرد. این تیم از همان ابتدا یکپارچه حمله شده بود و دستبردار ایران نبود. ساعت که به دقیقه90 بازی رسید، تازه اصل ماجرا شروع شد؛ 8دقیقه وقت اضافه! شاید جهنمیترین 8دقیقه ورزش ایران در این لحظهها اتفاق افتاد؛ لحظههایی که قصد گذشتن نداشتند