کِلک
کِلک
من دیدهام بعضی آدمها به بخت خودشون فحش میدن، حق هم دارن، چون اینها اهل معصیتاند. ولی من مستحق لعنت نیستم، چون کاری نکردهام که فحش بخورم. من مؤمن نیستم، گمون نکنم. ولی قلبم صافه، خودم میدونم. من هم یک کارهایی کردهام، ولی نه بهتر و نه بدتر از اونهایی که یک جور دیگه وانمود میکنند، خودم هم میدونم اوسا کریم هوای منو داره، عین هوای جوجه پرستویی که از لونهاش افتاده.
گور بهگور، ویلیام فاکنر، ترجمه: نجف دریابندری