![تماشای ورزش از تلویزیون](/img/newspaper_pages/1396/11/05/6O7/24ROBERT.jpg)
تماشای ورزش از تلویزیون
![تماشای ورزش از تلویزیون](/img/newspaper_pages/1396/11/05/6O7/24ROBERT.jpg)
روبرت صافاریان:
هیچ فکر کردهاید که تماشای بازیهای ورزشی از تلویزیون چه تجربه غریبی است؟ پیش از باب شدن پخش مستقیم و غیرمستقیم فوتبال و والیبال و اسکی و غیره بر صفحات تلویزیونهایمان، هیچ تصوری داشتید که بازی را میشود از چند نقطه و زاویه دید؟ مثل تماشاگری که انگار به نحو معجزهآسایی هر آن در نقطه متفاوتی از ورزشگاه ایستاده است. واقعیت این است که ما امروزه از جاهایی بازیهای ورزشی را میبینیم که به عقل جن هم نمیرسید. یک آن درست پشت تور دروازه فوتبال ایستادهایم، آنِ دیگر از گوشه حلقه بسکتبال شاهد دستی هستیم که توپ را در حلقه جا میدهد، همراه شناگرها زیر آب میرویم و تشک کشتی را درست از بالا میبینیم. تازه میتوانیم کُند ببینیم، تُند ببینیم، همراه موسیقی ببینیم. تصاویری از بازیهای گوناگون یا لحظههای گوناگون یک بازی را پشت سر هم ببینیم ... و مهمتر از همه، جزئیات چهره قهرمانان ورزشی را از نزدیک نظاره کنیم.
این گونه تماشای یک رویداد که بدون اختراع دوربین فیلمبرداری و پیدایش مونتاژ امکانناپذیر میبود، آن قدر برای ما عادی شده که اصلاً به وجه جادویی و شگفتانگیز آن توجه نداریم. این تماشا، تماشای دیگری است که با چشم عادی و با حضور در ورزشگاهها حاصل نمیشود و البته اهمیتاش، هم از نظر تعداد بیننده و هم سرمایهای که در حوزه خرید و فروش آن در گردش است، بیش از اهمیت ورزشگاههاست. برای من در این میان مهمترین و شگفتانگیزترین، تماشای چهره ورزشکاران است؛ درست پیش از آغاز رقابت واقعی. آن جا، یک ثانیه دیر و زودِ پرش شناگر در آب یا استارت دو، میتواند سرنوشتساز باشد. چهرههای ورزشکاران در نخستین حضور در بازیهای بینالمللی در حالی که میلیونها تن در سراسر جهان به نظارهشان نشستهاند و به خصوص هموطنانشان از آنها انتظار دارند پیروز میدان باشند؛ چهرههایِ در اکشن. چهرههایی که تجسم بیشترین تمرکز حواس و فشرده سالیانِ دراز تمرین و ممارست را در خود به نمایش میگذارند. چهرههای شادِ بعد از پیروزی و چهرههایی که گویای اضطراب هستند و نگرانی از پیشبینیناپذیری نتیجه. در این چهرهها، درامی انسانی در جریان است که صد در صد مستند است.
برای من آن چهرههای مضطرب و به خصوص در رشتههایی که قهرمانانش خُردسال اند ، پرسشی نیز درباره عقلانیت ورزش قهرمانی پیش میکشد. کل تماشای شگفتانگیزی که گفتیم به بهای گزافِ فشاری غیرانسانی بر آدمها به دست میآید. در اینجا هدف ورزش دیگر سلامتی نیست. میدانیم که ورزشکاران سطوح قهرمانی، در درازمدت لزوماً افرادی نیستند که از نظر سلامت جسمانی و روانی نمونه باشند. هدف نمایش است نه سلامت؛ نمایشی بزرگ در سطح جهانی که تکنولوژی نو امکانپذیر کرده است. این ورزشکاران با خروج از مرزهای تعادل برای دست یافتن به آنچه موفقیت و شهرت نام گرفته خود را فدا میکنند تا ما لحظاتی حظ بصری ببریم. هدف تماشاست؛ هدف «اسپِکتَکِل»(spectacle)است، که شاید بتوان «چشمانداز تماشایی» ترجمهاش کرد.
همان که در سینمای معاصر نیز میگویند بر درام و قصهگویی غالب شده ؛یعنی ما بیش از هر چیز برای دیدن چشماندازهای تماشایی از تعقیب و گریز و فضاهای تخیلی به سینما میرویم. همین طور که ورزش را هم بیش از هرچیز با همین خواست تماشا میکنیم و تکنولوژی در این راستا حسابی به نیاز ما پاسخ میدهد.اما این تماشا به کلی عاری از روایت نیست؛سادهترین روایتها؛ از جمله این که کی میبرد و کی میبازد؟ کی اول میشود؟ کوشش در راه پیشبینی این که آیا قهرمان به هدفش میرسد یا نه. همین طور شخصیتپردازی در خصوص ورزشکاران، این که مثلا فلان ورزشکار خوشاخلاق است،آن یکی نامرد، آن یکی زیبا و این یکی زشت، آن یکی خونسرد است و این یکی...و نیز اطلاعاتی از زندگی شخصی مشهورترین قهرمانان که خوراکش را رسانهها فراهم میکنند اعم از دستمزد فوتبالیستها تا ازدواج و دیگر مسائل زندگی خصوصی آنها؛ مثل یک سریال بزرگ.
تماشای ورزش از تلویزیون در عین حال کسب و کار بزرگی است. برنامههای ورزشی و کانالهای تلویزیونی سراسر ورزش، از پربینندهترین و سودآورترین کسبوکارهای رسانهای هستند و ارتباط پیچیدهای با کسبوکار ورزش به معنای اخص؛ یعنی خود تیمها و استودیوهای ورزشی و سازمانهای برگزارکننده رویدادهای ورزشی بزرگ مانند فیفا و کمیته المپیک و امثال آن دارند. ما به ندرت متوجه پیچیدگی و یکتایی این تجربه هستیم که فارغ از ارزشگزاری، چهار پنج دهه پیش از این، به این گستردگی اصلاً امکانپذیر نبود.