عیسی محمدی
طی سالهای اخیر، بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی مختلفی برای کشورمان رخ داده است. بد نیست بخشی از این بحرانها و روند غافلگیریهای بزرگمان در آنها را مرور کنیم، شاید که نگاه عبرتبینی ببیند و پند گیرد؛ شاید.
پلاسکو/ دیماه 95
پیش از آتشسوزی بزرگ پایتخت در ساختمان پلاسکو، هشدارهای زیادی درباره ساختمانهای قدیمی مرکز شهر داده شده بود. رسانهها هم گاهوبیگاه مانورهای مختلفی داده بودند. طبق معمول گوشی بدهکار نبود. متولیان میگفتند که تذکرات لازم داده شده و مشکل از خود مالکان یا مالک یا هرکس دیگری بوده. خبر آتشسوزی پلاسکو، ابتدا خبری معمولی بهنظر میرسید؛ از آن دست آتشسوزیهایی که در پاساژی در جمهوری و در دیگر ساختمانهای مرکز شهر نیز رخ داده بود. اما گسترش آتش، موجب تخریب ساختمان معروف و قدیمی مرکز تهران شد؛ تخریبی که دهها آتشنشان و شهروند را زیر خود دفن کرد. طبق معمول، همه ابتدا همدردی کردند، بعد عصبانی شدند، سپس «دیگران» از سوی مردم و مسئولان و مالکان متهم شدند و قولها داده شد. بعدتر نیز همهچیز فراموش شد؛ انگار که واقعهای در 150سال پیش بوده باشد. عدمپیشبینیهای لازم، عدممدیریت روانی و رسانهای لازم حین و بعد از رخداد این واقعه و...، جامعه را حسابی به هم ریخت. و البته هنوز هم از این دست ساختمانها وجود دارند و طبق معمول، خبری از پیشگیری و پیشبینی نیست.
زلزله غرب کشور/ آبان 96
وقتی میخواهند لیست کشورهای زلزلهخیز را اعلام کنند، ایران معمولاً در 5رده اول و حتی 3رده اول قرار دارد، بهخاطر همین قرارگرفتن در صفحه تکنونیکی عربستان و اوراسیا. اما این قضیه هم باعث نمیشود تا غافلگیر نشویم؛ ازجمله زلزله سال96 کرمانشاه، در روزهای پاییزی. این زلزله 7.3ریشتر تخمین زده شد که صدها کشته برجا گذاشت. هنوز هم بخشی از زلزلهزدههای سرپل ذهاب و غرب کشور در کانکس زندگی میکنند و در سیلابهای اخیر، دچار سیلزدگی هم شدهاند. ابتدا محل اصلی زلزله، حلبچه کردستان ذکر شد. به واسطه عمقی که این زلزله در آن ایجاد شده بود، خسارتهای آن در حد و اندازه شدت آن نبود. اما روند کمکرسانی و عدماطلاعرسانی دقیق و حضور بموقع مسئولان و متولیان امر، باعث شد تا هم زلزلهزدهها روزهای سختی را سپری کنند و هم شهروندان ایرانی از همه جای کشور، شخصا راهی این مناطق شوند و همین امر، کمکرسانی را با مشکل روبهرو کرد. حضور بیضابطه و قاعده سلبریتیها هم یکی از ناهماهنگیهای این واقعه بود.
زلزله تهران/ آذر 95
یک روز مانده به شب یلدا، کمی مانده به نیمهشب، تهران لرزید. البته بخشی از مردم به خواب رفته بودند، اما ناگهان همه شهر خبردار شدند که زلزلهای رخ داده. ابتدا صدایی مهیب و سپس تکانشهایی احساس شد. ناگهان تهران قفل شد؛ چرا که هرکدام از شهروندان سوار بر وسیله شخصی خود، بهدنبال راهی برای فرار از مهلکه بودند. پیش از این نیز هشدار داده شده بود که درصورت بروز یک بحران طبیعی و حتی غیرطبیعی، پایتخت بیش از هر چیزی از قفل شدن ترافیکی و عدمراههای دسترسی برای کمک به بحرانزدهها ضربه خواهد خورد. چنین اتفاقی دقیقا در این زلزله قابل مشاهده بود. البته بوستانها و سولههای بحران و ورزشگاهها نیز سریع بازگشایی شدند تا پذیرای شهروندان باشند. اما بخشی از شهروندان نیز راهی شهرستان شدند یا در فضاهای باز خارج شهر شب را گذراندند. حاشیه خیابانها نیز پر از ماشینهایی بود که شهروندان داخل آنها خوابیده بودند.
یخبندان تهران/ 86
تهران بیشترین جمعیت کشور را در اختیار داشته و متراکمترین منطقه ایران محسوب میشود و به همین دلیل هر بحرانی در آن، بازتابهای وسیعی مییابد. یکی از این بحرانها، یخبندان دیماه 86 بود. یک توده هوای سرد وارد کشور شد و پایتخت سرمای زیر 11درجه را هم تجربه کرد. حتی در شمال و نقاطی از کشور گاز قطع و راهها بسته شد. مدارس و ادارات نیز تعطیل شد. ترافیک پایتخت نیز به واسطه گیر افتادن ماشینها در اتوبانها و بزرگراهها قفل شده بود. این ماشینها بهدلیل سرما، یخ زده و نمیتوانستند حرکت کنند.
چه حادثههایی در سالهای اخیر، به ما تلنگر زدهاند؟
غیر مترقبهها
روایت غافلگیریهای بزرگ و البته همیشگی ما در برابر بحرانها
در همینه زمینه :