قاچاقچی محکوم به حبسابد، قاتل شد
قاتل راننده تاکسی که پس از جنایت فراری شده بود در کمتر از 12ساعت در کرج دستگیر شد. تحقیقات نشان میدهد که او قاچاقچی موادمخدر و محکوم به حبس ابد بود که 13سال پیش عفو خورد و از زندان آزاد شد اما اینبار به جرم قتل دستگیر شد.
به گزارش همشهری، جنایتی که این مرد رقم زد، عصر یکشنبه حوالی سه راه آذری رخ داد.
در این حادثه یک راننده تاکسی حدودا 50ساله با ضربات چاقو به قتل رسید و بررسیها نشان میداد که عامل جنایت نیز مردی میانسال و مسافرکش بود که در آن محدوده کار میکرده است.
دعوای این دو راننده بر سر سوار کردن مسافر بود. به گفته شاهدان مقتول منتظر تکمیل شدن مسافرانش بود تا به مقصد شهرقدس حرکت کند اما عامل جنایت سر رسید و قصد داشت بدون نوبت مسافران را سوار کرده و حرکت کند. آنها بر سر همین مسئله با هم بگومگو کردند و لحظاتی بعد و در عین ناباوری شاهدان، عامل جنایت درحالیکه چاقویی در دست داشت به راننده تاکسی حمله کرده و با ضربات چاقو او را به قتل رسانده است.
بهدنبال این حادثه تحقیقات پلیس برای دستگیری قاتل آغاز شد و با توجه به اظهارات شاهدان و شواهد موجود، خیلی زود هویت او شناسایی شد. طولی نکشید که این مرد در کرج ردگیری و چند ساعت پس از جنایت در مخفیگاهش به دام افتاد. اما انگیزه او برای جنایت چه بود و چه اتفاقی رخ داد که پس از بگو مگویی ساده راننده تاکسی را به قتل رساند؟
گفتوگو با متهم
متهم به قتل که مردی 55ساله و سابقهدار است، دیروز برای تحقیق به شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و پس از شرح جزئیات درگیری مرگبار با دستور قاضی کامران رضوانی، بازپرس پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیارکارآگاهان جنایی قرار گرفت. او مدعی شد که در هنگام جنایت خمار بوده و چون تصور میکرده مقتول قصد داشته مسافران او را ببرد، با وی درگیر شده و حالا نیز مطمئن نیست که تصورش درست بوده یا نه. این مرد 55ساله در گفتوگو با همشهری از زندگیاش میگوید و جزئیات روزی که دست به قتل راننده تاکسی زد.
حتی اگر تصورت درباره اینکه مقتول قصد داشته نوبت تو را بگیرد درست باشد، آیا پاسخ این کار ضربات چاقو و جنایت است؟
باور کنید نمیخواستم جانش را بگیرم. آنقدر خمار بودم که تصاویر نامفهومی از درگیری به یاد دارم. نمیدانستم واقعا اینطور میشود.
مگر چه موادی مصرف میکنی؟
هروئین و شیشه.
چاقو را از کجا آوردی؟
چاقو برای مقتول بود که درست همان روز از خانه آورده بود تا آن را تیز کند و از بخت بدم همان لحظه که با او درگیر شدم چشمم به همان چاقو افتاد و دست به جنایت زدم.
پس او را میشناختی؟
بله. همکار بودیم و من گاهی اوقات در همان خطی که او کار میکرد، کار میکردم.
از جزئیات حادثه بگو؟
من از شب قبل داخل ماشینم خوابیده بودم. راستش از 3ماه قبل خانوادهام دیگر مرا به خانه راه نمیدادند و من مجبور بودم داخل ماشینم بخوابم. ساعت 11صبح روز حادثه بیدار شدم و فهمیدم که مقتول چند سرویس مسافر به شهر قدس برده است. من هم در همان خط کار میکردم. البته قبل از این سرپرست خط بودم اما بهدلیل اعتیادم نتوانستم در آن سمت باشم. آن روز دو نفر از راننده تاکسیها از من خواستند تا مسافرسوار کنم و راه بیفتم اما باز احساس خواب آلودگی داشتم چون خمار بودم. باز یک چرت زدم تا اینکه سرحال شدم و تصمیم گرفتم مسافر سوار کنم تا حالم کمی سرجایش بیاید. اما همان لحظه مقتول وارد جایگاه شد و 3مسافر زن را که قصد رفتن به شهر قدس را داشتند سوار کرد. به او اعتراض کردم و گفتم نوبت من است. از مسافرها خواستم پیاده شوند و گفتم آماده حرکت هستم چون مقتول منتظر بود تا 4مسافر تکمیل شود و بعد حرکت کند. مسافرها هم پیاده و سوار ماشین من شدند. اما مقتول اعتراض کرد و گفت نوبت اوست. از مسافرها خواست پیاده شوند و خودش پشت فرمان ماشینش رفت. درحالیکه بهشدت عصبانی بودم از ماشین پیاده شدم و به سمت مقتول رفتم و با او درگیر شدم. آنجا بود که چشمم به چاقوی او افتاد که داخل ماشین بود. آن را برداشتم و با مقتول درگیر شدم. او پیاده شده و من با چاقو ضرباتی به او زدم. خمار بودم و اصلا حال خوبی نداشتم، درست بهخاطر ندارم که چه اتفاقی رخ داد اما میدانم او فرار کرد و من چند ضربه دیگر به او زدم. بعد پشت فرمان نشستم و فرار کردم. در بین راه هم با یک موتور سیکلت تصادف کردم و او به زمین پرتاب شد اما اصلا در حال خودم نبودم.
بعد کجا رفتی؟
به سمت کرج رفتم. خانه دوستم آنجا بود. میخواستم ماشینم را بفروشم و به شمال کشور بروم.دوستم به رانندهها زنگ زد و وقتی شنید راننده تاکسی فوت شده گفت بدبخت شدی. من هم تصمیم گرفتم یک مدت جایی آفتابی نشوم اما خیلی زود پلیس ردم را زد و گیر افتادم حالا هم دلم میخواهد زودتر قصاص شوم چون از این وضعیت بیخانمان بودن خسته شدهام.
چرا خانوادهات تو را به خانه راه نمیدادند؟
گفتم که. معتاد به هروئین و شیشه بودم و همسر و 3فرزندم بهخاطر اعتیادم قبولم نداشتند.
سابقه داری؟
سال60 به اتهام قاچاق 150گرم هروئین دستگیر و به حبس ابد محکوم شدم. 25سال در زندان بودم تا اینکه عفو شامل حالم شد و سال 85آزاد شدم. بعد از آن هم با ماشین مسافرکشی میکردم اما اعتیاد زندگی ام را تباه کرد و حالا هم که تبدیل شدم به یک قاتل.