کتابم برای تو
سعید میرمحمدصادق/ پژوهشگر تاریخ و ادبیات
وقتی صحبت از مطالعه میشود، بهانهها فزونی مییابند. کتاب گران است؛ کتابهای کتابخانههای عمومی با طبع و میل ما نیست، جا برای نگهداشتن کتاب نداریم و ... .
اما از آنجا که هر مشکلی راه حلی دارد، برای این بهانهها - ببخشید مشکلات - هم میتوان راه حلی یافت. زنجیره کتاب یکی از این کارهاست. تصور کنید اگر 12نفر، دوست، فامیل یا همکار هر کدام یک کتاب بخرند، بخوانند و بعد از یک ماه پس از اینکه اسم خودشان را که کتاب خریدهاند و تاریخ و محل خرید را گوشه کتاب مینویسند، کتاب را به یکی از این 12 نفر میدهند و کتابی را که یکی از آنها خوانده، به امانت میگیرند.
به این ترتیب کسی که پول خرید یک کتاب را پرداخته، در سال 12 کتاب میخواند و همواره جای یک کتاب در قفسهاش اشغال شده است.
راه حل دیگری هم هست؛ هرمیها را که یادتان هست. بدون اینکه بخواهیم از فعالیتهای آسیبزای اقتصادی آنها کپیبرداری کنیم، شیوه عمل آنها را به یک ابتکار مفید تبدیل میکنیم. هر کس کتاب خوبی خواند آن را به دو نفر معرفی کند، آنها هم به دو نفر دیگر. به این ترتیب هیچ کتاب خوبی بدون خواننده نمیماند. به نظرم با کمی خلاقیت میتوانیم در آگاهی و دانایی جامعه نقش داشته باشیم. به علاوه به آنهایی که دوستشان داریم علاقه خودمان را با شعار «کتابم برای تو» ثابت کنیم. به این شکل دلهایمان به هم نزدیکتر میشوند، مطالعه موجب پایداری دوستیها میشود و کتابها به جای زندانیشدن در گنجهها و قفسهها به سفر میروند. ای بسا کتابی که امروز در تهران خریداری شده و نام خریدار و محل خریداری را گوشه صفحه آن نوشتهایم 2سال بعد سر از شمال یا جنوب ایران یا حتی شرق یا غرب جهان درآورد. خدا را چه دیدید.